بی سرزمین تر از بادنمونه ای از نامه هاش
امشب پاسام و می دانم سه ساعت تمام نصفه شب همه اش را با تو خواهم بود. خیال تو را نمی توانم از خودم دور کنم و وضع روحی ام در حال متلاشی شدن است، از تو خواهش می کنم شب های جمعه شمعی روشن کنی، همان جایی که سابق شمع روشن می کردیم مرا دعا کن، مرا دعا کن تا از این دنیای تاریک خلاص بشوم.
مرا دعا کن تا هرچه زودتر رها شوم و به نزدت برگردم.
مرا دعا کن از این تنهایی کشنده و خطرناک راحت و آسوده شوم.
تاریخ : 6/12/40
غلامحسین ساعدی