پسافرگوسن
اگر جام های بزرگ را مدنظر قرار دهیم، یونایتدی ها قبل از فرگوسن هفت قهرمانی لیگ، شش قهرمانی جام حذفی و یک قهرمانی اروپا داشتند، اما با الکس فرگوسن آنها به 13 قهرمانی لیگ، شش قهرمانی جام حذفی و 2 قهرمانی اروپا در کنار یک جام در جام اروپا رسیدند. فرگوسن طی 28 سال حضور در یونایتد همه چیز را چند برابر کرد و در سال 2013 در بالاترین درجه افتخار و محبوبیت از باشگاه رفت.
طی پنج فصل و با سه سرمربی دائم و یک سرمربی موقت، مهم ترین افتخارات یونایتد بعد از فرگوسن، در یک قهرمانی لیگ اروپا و یک قهرمانی جام حذفی خلاصه می شود. الکس فرگوسن با آمدنش همه چیز با خود آورد و با رفتنش انگار همه چیز را هم با خود برده است. منچستریونایتدِ 140 ساله، الان بعد از دوران الکس فرگوسن به دنبال یافتن جایگاه و هویت جدید می گردد.
منچستریونایتد پسافرگوسن رتبه ای بالاتر از چهارمی لیگ به خودش ندیده و امسال در پی قهرمانی در لیگ اروپا، بعد از چند فصل غیبت با یکی از گران ترین تیم های ممکن و نامی بزرگ روی نیمکت، دوباره خود را در لیگ قهرمانان می دید. آنها در دور گروهی، در مصاف با بنفیکا، بازل و زسکامسکو نمایش های دلگرم کننده ای داشتند و با 5 برد و فقط یک باخت مقابل بازل، در حالی که 12 گل زدند و تنها 3 گل خوردند، به عنوان صدرنشین راهی مرحله یک هشتم نهایی شدند. همه طرفداران به بازگشت منچستریونایتد بزرگ امیدوار شده بودند و وقتی قرعه آنها را در مرحله بعدی رویاروی سویا قرار داد، بسیاری از فوتبال دوستان، یونایتد را در بین 8 تیم نهایی لیگ قهرمانان می دیدند.
آنها در آغاز هفته و با نمایش تاکتیکی دلپذیرشان، لیورپول سهمناک یورگن کلوپ را ناک اوت کردند و کارشناسان و هواداران، ذکاوت تاکتیکی مو را به تحسین نشستند، اما او در طی فقط چند روز، عرش را با فرش عوض کرد. فوتبال محتاطانه همیشگی ژوزه مورینیو و عدم استفاده از پتانسل بالای مهره های تیم، باعث شد در 180 دقیقه رقابت، یونایتد هیچ وقت شبیه نامش بازی نکند. آنها از سانچز پیس خووان تساوی بدون گل به خانه آوردند که در بازی برگشت، برد با حداقل اختلاف می توانست حکم به صعودشان بدهد. با این حال، در اولدترافورد هم 70 دقیقه گل نزدند تا وینچنزو مونتلا مرد بزرگتر نیمکت ها باشد و با فرستادن وسام بن یدر گلزن به بازی، حکم شیاطین سرخ را در تنها 5 دقیقه بازی شجاعانه بپیچد و گل دقایق پایانی لوکاکو درمانی بر درد هواداران ناراضی قرمزها نباشد.
با این حال، اتفاق دردناک تری برای طرفداران یونایتد در راه بود. ژوزه مورینیو که همیشه با زبان تندش مشهور بوده و همین چند روز پیش تمام و کمال از خجالت فرانک دی بوئر در آمده بود، در کنفرانس مطبوعاتی بعد از بازی گفت شکست منچستر اتفاق جدیدی نیست و او قبلا دو بار در همین اولدترافورد، ورژن فرگوسنِ شیاطین سرخ را شکست داده است:
فوتبال همین است. دنیا به آخر نرسیده است. من دو بار روی این صندلی نشسته ام و منچستریونایتد را در همین ورزشگاه حذف کردم. با پورتو روی این صندلی نشستم و منچستریونایتد حذف شد. با رئال مادرید روی این صندلی نشستم و منچستریونایتد حذف شد. پس این برای باشگاه چیز جدیدی نیست.
تقابل های اسکاتلندی-پرتغالی در لیگ قهرمانان
منچستریونایتد و ژوزه مورینیو اولین بار در سال 2004 رودرروی هم قرار گرفتند. یونایتد در دور یک شانزدهم نهایی لیگ قهرمانان اروپا با قرعه پورتو مواجه شد. در مورد دوره ای صحبت می کنیم که پس از درگیری های فیزیکی و لفظی، دیوید بکام به رئال مادرید فروخته شده بود و فرگوسن در حال ایجاد نسلی جدید در تیمش بود. بازیکنانی چون اریک جمبا جمبا، روی کارول، دیوید بلیون، کلبرسون، فیل نویل، نیکی بات و ... در ترکیب یونایتد قرار می گرفتند و در سطح و اندازه های این باشگاه بزرگ نشان نمی دادند. کریستیانو رونالدو به تازگی خریداری شده بود و با وجود نشان دادن پتانسیل های فراوانش، هنوز تاثیرگذاری شماره 7 قبلی طردشده را نداشت.
پورتو دیدار رفت را در پرتغال با نتیجه 2 بر یک برنده شد تا به صعود به مرحله بالاتر امیدوار شود. در دیدار برگشت، منچستریونایتد تا دقیقه 90 با تک گل اسکولز از حریف پیش بود و تیم صعود کننده محسوب می شد، اما کاستینیا در آخرین دقیقه از وقت قانونی بازی را به تساوی کشاند. به ثمر رسیدن گل پورتو مساوی با صعود این تیم به دور بعد و حذف کردن رقیب بزرگی به نام منچستریونایتد و سرمربی پر افتخارش بود. ژوزه مورینیوی جاه طلب و جوان موفق شده بود بزرگ ترین نام در عرصه سرمربیگری را کنار بزند و در آن لحظات در پوست خود نمی گنجید. آقای خاص پس از به ثمر رسیدن گل تیمش، از نیمکت خود پرید و تمام راه تا انتهای زمین را پیمود تا با حالتی دیوانه وار به شادی بازیکنانش بپیوندد. او با این کار اوج نفرت هواداران شیاطین سرخ را خرید، اما در عوض به چهره ای مشهور در انگلستان تبدیل شد.
در طی این 2 دیدار بود که رابطه سرالکس فرگوسن و ژوزه مورینیو شکل گرفت. فرگوسن پس از باخت به مورینیو در اولدترافورد به رختکن پورتو رفت و به تیم مهمان برای صعود به مرحله بعد لیگ قهرمانان تبریک گفت. مورینیو پس از این اتفاق، بارها از شگفت زده شدن در مقابل این حرکت فرگوسن یاد کرد. آن فرهنگی از فوتبال که آقای خاص را در خود پرورانده بود، چنین حرکت هایی را در خود نمی دید و همین موجب شد تا مورینیو از همان ابتدا به سرمربی اسکاتلندی من یونایتد علاقمند شود.
در دوران سرمربیگری در رئال مادرید هم مورینیو در لیگ قهرمانان فصل 13-2012 با قرعه منچستریونایتد روبرو شد و از آن دو دیدار به عنوان "بازی هایی که جهان انتظارش را می کشید" یاد کرد. آقای خاص در مجموع دو بازی رفت و برگشت موفق شد با نتیجه 3 بر دو بر یونایتدِ فرگوسن غلبه کند و به مرحله یک هشتم نهایی راه یابد. با این حال او پس از پیروزی در اولدترافورد، در مصاحبه ای که کمتر از شخصیت مغرور و با اعتماد به نفس او انتظار می رفت، تیمش را شایسته پیروزی ندانست و از منچستریونایتد به عنوان تیم بهتری میدان یاد کرد.
بله اتفاق جدیدی نیست، اما مورینیو در حالی که از برد فرگوسن و یونایتد با پورتو و رئال مادرید صحبت کرد، اشاره ای به باخت اینتر مقابل منچستریونایتد در مرحله یک هشتم نهایی فصل 09-2008 نکرد. بازی دو تیم در سن سیرو بدون گل شد و در اولدترافورد این یونایتد بود که 2 بر صفر برد و راهی مرحله بعد مسابقات شد و در نهایت به فینال رسید. اتفاقی که سال قبلش هم رخ داده بود و به قهرمانی ختم شده بود و اتفاقی که در 2011 باز هم تکرار شد و فرگوسن به فینال لیگ قهرمانان رسید و فقط مقابل نبوغ لیونل مسی زانو زد. منچستریونایتد نسخه الکس فرگوسن تیمی شکست خورده نبود و ژوزه مورینیو هم قطعا این را می داند.
مورینیو دو بار در لیگ قهرمانان، منچستریونایتد الکس فرگوسن را حذف کرد، اما هیچ وقت نگفت داوری های مشکوک هم در پیروزی هایش تاثیر داشته و قطعا نیازی هم نداشته به چنین مساله ای اشاره کند. از یک منظر وقتی به صحبت های سرمربی پرتغالی نگاه می کنیم، رفتاری تکراری شامل فرافکنی و فرار رو جلو می بینیم. مورینیو مثل همیشه انگشت اتهامش را به سمت هر کسی غیر از خودش می گیرد و حتی باشگاه تحت هدایتش را نامی شکست خورده معرفی می کند، تاریخچه یونایتد را زیر سوال می برد و حتی به دستاوردهای پیرمرد بزرگ اسکاتلندی هم رحم نمی کند. در نگاه اول عیان است که آقای خاص فوتبال اروپا، هیچ ابایی در توجیه حذف از لیگ قهرمانان مقابل تیمی متوسط ندارد. تیم لالیگایی متوسط بود چون به گواه آمار، این پیروزی، اولین برد سویا در خانه تیم های انگلیسی بود. علاوه بر این، در فرمت جدید لیگ قهرمانان اروپا، سویا برای اولین بار به مرحله یک چهارم نهایی این مسابقات می رسد. به عبارتی از آخرین حضور آنها در جمع 8 تیم معتبرترین رقابت های اروپایی، 60 سال می گذرد.
مورینیو گفت یونایتد بازنده بوده، ولی هیچ اشاره ای به تفاوت هزینه های صرف شده برای او به منظور برگشتن یونایتد به مسیر موفقیت نکرد. بین سال های 1986 تا 2013 الکس فرگوسن، 790 میلیون یورو برای خرید های جدید خود صرف کرد در حالی که این رقم در فاصله سال های 2013 تا 2017 به 733 میلیون یورو رسید! با حضور ژوزه مورینیو، آنها در فصل قبل مبلغ 105 میلیون یورو برای بازگشت پوگبا، 42 میلیون یورو برای هنریک مخیتاریان، 38 میلیون یورو برای اریک بایی و زلاتان ابراهیموویچ (آزاد) و جمعا 185 میلیون یورو خرج کردند. امسال هم این روند ادامه پیدا کرد. آنها روملو لوکاکو، نمانیا ماتیچ، ویکتور لیندلوف را به اولدترافورد آورده اند و در میانه فصل با کلی سروصدا الکسیس سانچز را به تیم اضافه کردند تا با وزنه هایی سنگین تر روبروی حریفان ظاهر شوند. یونایتد دیگر با بازیکنان متوسطی مثل کلبرسون و اندرسون پیش نمی رود و در تک تک پست های زمین دارای نام های بزرگ است.
با این حال، جناب مورینیو همچنان راضی نیست و معتقد است همه چیز باید تغییر کند:
همه چیز، همه چیز باید عوض شود. همه پول خرج می کنند. درست است؟ این یک پروسه عادی است. همه تیم ها سرمایه گذاری می کنند. ما تنها تیمی نیستیم که پول خرج می کنیم. همه خرج می کنند.
#MourinhoOut
فرار رو به جلو و گرفتن انگشت اتهام به سمت دیگران، رفتار همیشگی مورینیو است و دیگر همه به این مساله عادت دارند. صحبت های شاید وقیحانه دیشب مو شدیدترین واکنش ها نسبت به او در شبکه های اجتماعی را به دنبال داشت. هشتک #MourinhoOut هم در توئیتر ترند شد:
مورینیو موقع خروج از زمین، هو شد. بازیکنان هم از بازی براش دست کشیدن. مشخصه که هواداران و رختکن رو رو از دست داده و وقت رفتنش رسیده
مورینیو گفته فکر نمی کنم عملکردمون بد بوده. کجا داره زندگی می کنه؟ خجالت آور بودیم و همه اش تقصیر خودشه
بذارید رک باشیم. مورینیو از کسی شکست خورد که حتی برای میلان هم به اندازه کافی خوب نبود و همه فکر می کنن اون گزینه مناسب برای منچستریونایتده. برید گُم شید
هر بازی که می گذره، مورینیو و ونگر بیشتر شبیه مربی های تاریخ گذشته می شن
صادقانه که بخوایم نگاه کنیم، هویت مون به عنوان منچستریونایتد رو از دست دادیم. وقتی مورینیو رو برای موفقیت کوتاه مدت سرمربی کردیم، هویت مون رو قربانی کردیم. کسی ما رو به نشون دادن فوتبال منفی، سمی و کاملا کسل کننده، نمی شناسه
در طرفداری هم پیکان تمام انتقادات به سمت مورینیو بود و درصد بزرگی از طرفداران داخلی منچستریونایتد ژوزه مورینیو را مقصر اصلی حذف از لیگ قهرمانان می دانستند:
مربی که که تو اولدترافورد چه جلوی سویا چه جلوی لیورپول و چه جلوی سوانسی دفاعی بازی میکنه و توپو به حریف میده و حتی تیمش قشنگم بازی نمیکنه و مصاحبه هاش فقط فرار رو به جلوست بدرد باشگاه بزرگ و با پرستیژی مثل منچستر نمیخوره. فلسفه منچستر حماسه است نه اتوبوسی بازی کردن. سال آینده هم خیلی بعیده ایشون تو لیگ و سی ال کاری کنه. متاسفانه عجله کردن و باهاش تمدید کردن. من به عنوان کسی که 16 ساله بازیای یونایتد رو نگاه می کنم دوران دو تا مربی تو یونایتد واقعا برام زجر آور بوده. نوع بازی تمیشون. یکی فن خال یکی هم مورینیو. یکی مثل پوچتینو بدرد این تیم می خوره
فقط 200 میلیون پول بابت پوگبا و لوکاکو خرج کرده. سانچزم که براش آوردن ولی با این سبک دفاعی یا بهتر بگم ترسوی مورینیو تو بازی گمه. بگذریم که ماتیچ و بایی هم خریدش با صدها میلیون یورو هزینه. هیچ وقت از شخصیتش خوشم نمیومد. اصلا منچستر اشتباه کرد سرمربی اخراج شده چلسی رو آورد. چه بسا با این بازیای واقعا زجرآور و تحقیرآمیز و چند تا برد زورکی تو لیگ قراردادشم تمدید کردن. تو این دوساله منچستر سر هم ده تا بازی لذت بخش نکرده. واقعا فقط شانس آورده دخیا رو داره مورینیو، دقیقا مثل فن خال!
تیم باید به اصل خودش برگرده، باید یکی از بدنه خود باشگاه بشه مربی، باید گیگز رو بیاریم با یه کادر منچستری. اسکولز و فن در سار و رنه مولنستین. راه دیگه ای نداریم. حداقل اگه گیگز گند بزنه می گیم از خودمونه. منچستر فلسفه داره. ما با هر مربی نمی تونیم کنار بیایم
اگه زمان فرگيم حذف مي شديم، حداقل آبرومندانه بود. چطور از اون مرد بزرگ رسيديم به تويي كه حتي ارزش جايگاهي كه هستي رو نميدوني و به خودمونم تيكه مي ندازي! در آخر كاش اون اتفاقي كه برا بايرن افتاد و هاينكس برگشت برای ما هم بيفته و سرالكس برگرده، حتي اگه شده برا يه نيم فصل...
روی دیگر سکه
نکته این بود که تقریبا 100 درصد نظرات طرفداران، تحت الشعاع صحبت های ژوزه مورینیو قرار گرفته بود و کمتر کسی به بازیکنان ایرادی وارد کرد. حقیقت بزرگتر این است که منچستریونایتد با رفتن الکس فرگوسن، هویت 30 ساله اش را از دست داد. فرگوسن به سال های بازنشستگی رسیده بود و باید بالاخره یک روز می رفت. او در اوج رفت، اما همان طور که با آمدنش بزرگی و هیبت به باشگاه بخشید، با رفتنش هم خیلی از چیزها را را با خود برد.
ژوزه مورینیو اگر چه دیشب در کنفرانس مطبوعاتی، خود همیشگی اش بود، اما با فرار رو به جلویش می توان گفت همه انتقادات را تک و تنها به جان خرید. سرمربی پرتغالی دیشب با زیر سوال بردن دستاوردهای الکس فرگوسن و بازنده نامیدن منچستریونایتد به نوعی خودش را مقابل هواداران عاصی و رسانه های ناراضی انگلیس قرار داد. شاید بتوان گفت ژوزه مورینیو خود را سپر کرد تا گزندی به شاگردانش در تیم نرسد.
الان سوال اینجاست که رفتار و صحبت های دیشب ژوزه مورینیو مثل همیشه فرافکنی بوده یا تاکتیکی روانی برای گرفتن فشار از روی تیم در ادامه فصل که باید برای رسیدن به سهمیه لیگ قهرمانان تلاش کند. مورینیو طی تمام سال هایی که بین پورتو و چلسی و اینتر و رئال مادرید می چرخید، برخلاف ونگر، رابطه خوبی با الکس فرگوسن داشت و حتی گفته می شد به صورت پنهانی، علاقمند به جانشینی پیرمرد محبوب بود. علاوه بر این، او به جنگندگی و تعصب برای تمام تیم هایی که هدایت شان می کرده، شناخته می شود، پس نمی توان متصور بود به همین راحتی باشگاه کنونی اش را بازنده خطاب کند. او در صحبت هایش موقع آمدن به اولدترافورد هم از علاقه دیرینه اش به این باشگاه گفته بود:
منصوب شدن به عنوان سرمربی منچستریونایتد، افتخار بزرگی در جهان فوتبال است. یونایتد باشگاهی است که در سراسر جهان مشهور و مورد تحسین همگان است. جذابیت و عشق موجود در این باشگاه با هیچ باشگاه دیگری قابل مقایسه نیست. من همیشه به اولدترافورد احساس وابستگی داشته ام. این استادیوم میزبان چندین خاطره مهم در دوران سرمربیگری من بوده است و همواره از رابطه ام با هواداران منچستریونایتد لذت برده ام. چشم انتظار فعالیت به عنوان سرمربی آنها و حمایت فوق العاده شان در سال های پیش رو هستم.
آینده فرگوسن یا گذشته فن خال و مویس
این موارد در نهایت می تواند این مساله را ثابت کند که شاید به احتمال بالا، تمام صحبت های دیشب مورینیو به دلیل دیگری زده شده و برای تحلیل رفتار این پرتغالی باهوش، باید کمی عمیق تر شد. مورینیو در منفور کردن دوباره خودش نزد پایگاه های هواداری یونایتد، موفق بود، حالا باید منتظر بود و دید کدام تحلیل در ماه های آتی، چهره واقعیت به خود می گیرد؟ آیا مورینیو هم مثل مویس و فن خال حضوری کوچک در باشگاه بزرگ منچستریونایتد خواهد داشت یا می تواند در بلندمدت فلسفه و هویت جدیدی برای قرمزهای شهر منچستر بسازد؟ باید دید سرمربی پرتغالی در نهایت با میراثی چون پیرمرد اسکاتلندی اولدترافورد را ترک می کند یا راه دیگران را طی می کند و اینکه اگر مورینیو هم نتواند، چه کسی بار سنگین فرگی را بالاخره از روی زمین برمی دارد؟ باشگاه به پرورش یافته های مکتب فرگوسن چون رایان گیگز و نیکی بات اعتماد می کند یا نام هایی چون مائوریسیو پوچتینو و دیگران راهی نیمکت داغ منچستریونایتد خواهند شد؟