در مقاله قبلی به بررسی برزیل بدون "پدیده" (رونالدو) پرداخته بودم، اما در مقاله حاضر به بررسی برزیلی خواهم پرداخت که تنها پدیده این روزهای خود (نیمار) را از دست داده است. با این که در دیدار حساس قبلی سلسائو (برابر کلمبیا) زوج خط دفاعی این تیم (تیاگو سیلوا و داوید لوئیز) گل های زردپوشان را به ثمر رساندند اما نمی توان چشم ها را به روی تاثیر حضور نیمار در بازی برزیل بست. مهاجم جوان تیم بارسلونا بدون شک با حرکات پا به توپ خود و رخنه هایی که در دیوار دفاعی حریفان ایجاد می کرد نقش پررنگی در رسیدن سلسائوی فیل بزرگ به نیمه نهایی داشت اما با مصدومیت خود سوال بزرگی را به ذهن طرفداران وارد کرد.
در ادامه مقاله می خواهم چینش های احتمالی اسکولاری را بدون حضور نیمار برای بازی حساس نیمه نهایی برابر آلمان مورد بررسی کوتاه قرار دهم.
دو ماموریت سخت اسکولاری
• وقتی تیمی به بزرگی برزیل ستاره ای بی چون و چرا مانند نیمار را آن هم در کوران مسابقاتی حیاتی نظیر جام جهانی از دست می دهد روحیه دیگر بازیکنان دچار تزلزل می شود. این یک حقیقت انکار نشدنی در دنیای فوتبال است. کافی است دوران دوری لیونل مسی ها و کریستیانو رونالدوهای تیم های بزرگ را به یاد آورید. اولین ماموریت سخت لوئیز فلیپه اسکولاری برگرداندن روحیه پیروزی به اردوی سلسائو خواهد بود. برزیل نسبت به سه تیم دیگری که به نیمه نهایی رسیده اند (آلمان – هلند – آرژانتین) یک مزیت بسیار مهم دارد و آن هم میزبانی آن هاست. برزیلی ها حمایت همه جانبه مردم خود را در اختیار دارند، مردمی که با وجود شرایط بحرانی زندگی اجتماعی در کشورشان هم چنان شور و علاقه وافر خود را نسبت به تیم ملی شان به نمایش می گذارند. فیل بزرگ این شانس را دارد تا با برگرداندن روحیه تیمی و جنگندگی به شاگردانش یک فینال دیگر جام جهانی را تجربه کند و چه بسا در آخرین روز مسابقات زیباترین و رویایی ترین جام دنیای فوتبال را در دستانش بگیرد.
• دومین ماموریت سخت اسکولاری برای فرار از شرایط نابسامانی که گریبان گیر تیمش شده پیدا کردن و یا ساختن یک پدیده از میان بازیکنان باقی مانده این تیم است. برزیل برای ایجاد وحشت در اردوی ژرمن ها و احتمالا حریف خود در فینال نیاز مبرم به حضور یک بازیکن در حد و اندازه نام های بزرگ دارد. شاید اکنون بهترین فرصت باشد تا بازیکنانی چون ویلیان، برنارد و هرنانس از سایه خارج شوند و با ورود خود به صحنه اصلی تفاوت ها را رقم بزنند. تردیدی نیست اگر اسکولاری در این دو ماموریت مهم پیروز شود چه بسا مردم برزیل پس از قهرمانی تیم ملی کشورشان این بار از خوشحالی به خیابان ها بریزند.
چینش های احتمالی فیل بزرگ
با مصدوم شدن نیمار برزیل می تواند با آرایشی تازه وارد بازی شود. دیدار برابر آلمان تنها فرصت باقی مانده اسکولاری برای کاهش فشارها و انتقادات خواهد بود. آلمانِ یوآخیم لو در بازی های قبلی خود نشان داده است که به خوبی می داند چگونه از هافبک های قدرتمند خود استفاده کند و حیله های تاکتیکی حریف را خنثی نماید. آن چه در تحلیل بازی آلمان در برابر فرانسه گفته شد این حقیقت را به وضوح بیان می کند. اما راهکار اسکولاری برای تضعیف آلمان چه می تواند باشد؟
• برزیل در اولین گام باید خط هافبک قدرتمند آلمان را از کار بی اندازد، جایی که باستین شواین اشتایگر و سامی خدیرا وظایف خود را به خوبی انجام داده اند و تونی کروس نیز به بهترین شکل ممکن از میانه میدان پایه گذار موقعیت های بی شمار بوده است. شاید در نگاه اول کامل ترین نظام برای برزیل آرایش 4-5-1 باشد، آرایشی که هم امکان برتری زردپوشان را در میانه زمین فراهم نماید و هم احتمال موفقیت در دوئل های کناره زمین را به شاگردان اسکولاری هدیه کند.
• در نگاه دوم آرایش 4-2-3-1 را نیز می توان برای سلسائو مناسب دانست. این آرایش به برزیلی ها این امکان را می دهد تا با حضور بازیکنان خلاقی چون هرنانس و اسکار و بازیکنان تخریبی تری چون فرناندینیو و رامیرس ابتکار عمل را در میانه میدان به دست بگیرند و برای فروپاشی دفاع آلمان با استفاده از ضد حملات موفقیت بیشتری را داشته باشند.
• استفاده از چینش 4-4-1-1 غیر محتمل به نظر می رسد چرا که در این صورت می تواند منجر به سردرگمی عجیبی برای بازیکنان برزیل شود. اسکار بهترین گزینه برای بازی کردن پشت مهاجم خواهد بود اما در مورد بال های کناری چطور؟ مایکون، دنی آلوز و مارسلو بازیکنان جلوزنی هستند که به خوبی می دانند چگونه باید تهاجم و تدافع را به صورت توامان انجام داد. حضور دو هافبک کناری در زمین می تواند تداخل جبران ناپذیری در وظایف مدافعین کنار سلسائو ایجاد کند.
• 4-3-3 کلاسیک! این چینش می تواند اولین و آخرین آرایش انتخابی احتمالی فیل بزرگ برای شروع بازی باشد. در این صورت می توان حدس زد که هر دو تیم با یک چینش مشابه وارد بازی شوند. اما این آرایش برای برزیلی که می خواهد برابر آلمان صف آرایی کند یک مشکل بزرگ دارد. آلمان نشان داده است که در ضد حملات خود بسیار دقیق و کاری عمل می کند. برزیل اگر از چینش مشابه استفاده کند به راحتی اسیر ضد حملات ژرمن ها خواهد شد، ضد حملاتی که همیشه یک پایه آن بازیکنان باهوشی چون مسوت اوزیل، توماس مولر و حتی ملریو گوتزه / مارکو رویس بوده اند.
سلسائو با هدایت اسکولاری کار سختی در پیش دارد. ماموریت سخت اما ممکن برزیلی ها در صورتی که با پایان خوش همراه باشد جنبه های مثبت بی شماری را برای آنان چه به لحاظ ملی – اجتماعی و چه به لحاظ بین المللی به ازمغان خواهد آورد. باید منتظر بمانیم و ببینیم فیل بزرگ برای مات کردن ابر و باد و مه و خورشید و فلک چه راهکاری در آستین خود پنهان کرده است.