طرفداری- جنگ جهانی نخست با تفنگداران آغاز و با تانک ها به پایان رسید. جنگ جهانی دوم با تانک ها آغاز شد و با انفجار سلاح های هسته ای به اتمام رسید. به راستی که ضرورت، مادر اختراع است. بنابراین زمانی که بازوان شخصی فوتبال در قرن بیست و یکم تشدید شد، زمانی که افراد فوق ثروتمند جای مدیران اسبق را گرفتند، عده ای در جست و جوی راهکار برآمدند.
روی آوردن به آکادمی به عنوان راه نجات تیم ها معرفی گردید. اما نگاهی به شرایط فعلی چلسی نشان می دهد که یک استعداد می تواند ناگهان شکوفا شود. فرگشاشناسی (فرگشت= علم تجزیه و تحلیل)، امید را پیشنهاد کرد. راسموس آنکرسن یکی از مدیران برنتفورد این را به کار بست. دیوید با سلاحی مشابه، گولیاث را شکست نداد. اما نمونه دیگری در این باره منچسترسیتی است که در انقلاب اطلاعات، در خط مقدم جای گرفته است.
لستر نه تنها مجموعه اش را بر هم زد، بلکه طی دو فصل متوالی رئیس استعداد یابی شان را به آرسنال و تاتنهام باخته بودند. استعداد می تواند خریداری شود. بنابراین شاید مزیت واقعیِ نهفته تکرار نشود. سلایق در فوتبال تغییر می کنند اما چیزی که در این میان از ثبات برخوردار است این است که باشگاه های بزرگ دوست دارند توپ را در اختیار داشته باشند.
علایق از پیش وجود داشته بر این پایه هستند که برخلاف در اختیار داشتن بازیکنان مستعد در داخل و خارج از زمین، بازی بدون توپ به ندرت مطلوب تلقی می شود و این بدین معناست که حتی بزرگ ترین باشگاه ها هم در این باب آسیب پذیر خواهند بود.
در بیوگرافی دیگو تورس از مورینیو، چیزی که زیاد درباره آن بحث شده است، منطق پیروز شدن بدون توپ است که به روشنی ترسیم شده است. کسی برنده این بازی می شود که خطاهای کمتری را مرتکب شود. بنابراین بهتر است روی تحریک رقبا برای مرتکب شدن اشتباهات متمرکز شد و این عمل با در اختیار حریف قرار دادن توپ میسر می شود. بنابراین دنبال (سلطه بر) توپ، نباید بود.
این روش دستیابی به موفقیت را در ازای هر سه نفر که به تمسخر آن می پردازند، یک نفر تحسین می کند. این نفرت متوجه فلسفه تعدادی از بزرگ ترین باشگاه های جهان است. ولی برای کسانی که شیفته رقم زدن معادلات پیش بینی نشده هستند، این می تواند یک الگو باشد.
در عرصه ملی، یونان، اروگوئه و زامبیا همگی طی ده، دوازده سال اخیر، قهرمان منطقه خود شده اند. اروگوئه و زامبیا از بدترین آمار پاس در تورنمنت های خود برخوردار بودند. یونان از این نظر در رده دوم جا داشت ولی هر سه آن ها، کمتر مالک توپ می شدند. همیشه یک جایگزین وجود دارد. اما وقتی می توان بیش از یک فصل کاملا به چنین شاهکارهایی دست زد، این در معرض تبدیل شدن به جریان اصلی قرار می گیرد.
موفقیت های دورتموند زیر نظر کلوپ، بر پایه دوندگی بدون توپ بنا شده بود و آن برای شکست دادن بایرن مونیخ در را فتح بوندس لیگا برای دو فصل پیاپی کافی بود. راجر اشمیت سرمربی بایر لورکوزن نیز از مهارت هایی در فراگیری این روش برخوردار بود.
وقتی شما با توپ بازی می کنید، موفقیت شما به مهارت های انفرادی بستگی دارد. این همیشه شما را در راه رسیدن به موفقیت محدود می کند.
چیزی که کلوپ در دورتموند نشان داد، همین بود: خشونت آمیز بودن در زمانی که توپ در اختیار شما نیست. این قادر بود تمام یک فصل، بایرن مونیخ را مغلوب کند. این تنها چیز ممکن با چنین شیوه ای است. خیلی از مربیان آن را دیدند و از آن در نحوه بازی تیم خود بهره بردند.
در لالیگا، اتلتیکو مادرید حتی مواقعی که به ظاهر شانسی برای عبور از حریف خود نداشته است، آن ها را به چالش کشیده است. در عصر لیونل مسی و کریستیانو رونالدو، اتلتیکو توانسته است مبدل به بهترین تیم در زمینه بازی بدون توپ شود. از زمانی که دیگو سیمئونه در سال ۲۰۱۱ در این تیم به کار گماشته شد، به تیمش کمک کرده تا کمتر از بارسلونا و رئال مادرید گل دریافت کند. تیم سیمئونه به دنبال توپ است اما بدون آن واقعا خارق العاده است و به کابوسی برای رقبایش تبدیل می شود.
لستر نیز هم اینک از این عرف غیرجذاب بهره می برد. در واقع آن ها زیر نظر مربی اسبق اتلتیکو، حتی به یک مرحله فرا تر از این راهکار رسیده اند. صدرنشین لیگ برتر انگلستان از لحاظ مالکیت توپ و دقت پاس، در بین سه تیم پایین جدول قرار دارد اما با این وصف نیز آن ها ترسناک و حتی شاید بی عیب و نقص ظاهر شده اند. بنابر ستاد آماری اُپتا، لستر کمتر از هر تیم دیگری خطای منجر به گل داشته است.
با این اوصاف وقتی که آلن پاردو سرمربی کریستال پالاس باخت ۱-۰ تیمش به روباه ها را سخت ترین بازی فصلِ تیمش قلمداد کرد، جای شگفتی نبود. آن ها بیش از هر تیم دیگری قطع توپ داشته اند. آن ها حریفان شان را به ستوه می آورند و فقط به پیش می روند. رانیری در این باره می گوید:
چرا نتوانیم به دویدن، دویدن و دویدن مان ادامه دهیم؟ ما همانند فارست گامپ (فیلمی با همین عنوان/ داستان مردی دونده) هستیم.
اما آن ها همچنین به خوبی تمرین دیده اند و به شدت هماهنگ هستند؛ با خط دفاع ۵ نفره ای که در ۲۰ بازی از ۲۲ دیدار اخیر در کنار یکدیگر به میدان رفته. لسترسیتی در ۱۲ دیدار خانگی اخیر خود تنها ۵ گل را دریافت نموده است. این دستاوردی است که نصیب هر تیمی نمی شود. در حالی که همه از نقش جیمی واردی، ریاض محرز، انگولو کانته و ... در شخصیت قهرمانی طلب لستر می گویند، این می تواند چیزهای بیشتری را برای ما آشکار کند. این می تواند به ما بگوید که همیشه یک راه حل دیگر برای رفع مشکل، وجود دارد.
لستر با گزینه های کمی کار کرده است ولی کار ها را به شکلی دیگر در راستای موفقیت انجام می دهد؛ لستر یک راه را کشف کرده است. آن ها بار دیگر در حال اثبات این هستند که تیم های بدون توپ، می توانند به بهترین ها برسند.