اختصاصی طرفداری - حالا آن دو دوباره به هم رسیده اند. در انگلیس. در منچستر.
مورینیو روی نیمکت یونایتد نشسته و گواردیولا روی نیمکت سیتی. مورینیو می توانست مربی سیتی شود. خورخه مندس در 2012 زمانی که روبرتو مانچینی با مدیران باشگاه درگیر شده بود جلسه ای را در منچستر برگزار کرد. در حقیقت مورینیو می توانست بلافاصله پس از بازنشستگی آلکس فرگوسن هم رهبری یونایتد را در دست بگیرد، ولی فرگی یک اسکاتلندی را نامزد جایگزینی اش کرده بود: دیوید مویس.
اما مورینیو و پپ از دو مسیر جداگانه در یک فصل راهی منچستر شدند. حالا آن هایی که خوب یکدیگر را می شناسند در انگلیس به مصاف هم می روند. می گویند محبوب ترین عکس مورینیو تصویری است که در نیوکمپ از شادی به هوا پریده و دستش را رو به آسمان گرفته است. همان شبی که اینتر در نیمه نهایی 2010 لیگ قهرمانان، بارسا و پپ را در نیوکمپ حذف کرد. آن برد طی دو دیدار نشان داد مورینیو به راز گذر از سد بارسا و پپ شکست ناپذیر دست یافته است. او آن شب کاتالان ها را از آن بالا کشیده بود پایین. او کمی بعد راهی مادرید شد تا به حکومت بارسلونا بر فوتبال اسپانیا پایان بخشد. او موفق نشد، ولی خوب کسانی هم اعتقاد دارند یکی از دلایل رفتن پپ از بارسا در تابستان 2012 نیش های تمام نشدنی مورینیو بود. وقتی پپ رفت طی 12 ال کلاسیکو برابر مورینیو 5 بار پیروز شده بود، 2 بار شکست خورده بود و 4 بار هم به تساوی دست یافته بود. ولی می گویند در خلوتش با دوستان گفته بود "مورینیو جنگ را برد" (نقل از یان لیدی من در دیلی میل).
برای دست یافتن به سایه روشن های قصه پر تب و تاب گواردیولا / مورینیو باید به گذشته بازگشت. وقتی مورینیو سال 2000 نیوکمپ را ترک کرد گفت بارسا برای همیشه در قلبش جای ویژه ای دارد. گفت به بارسلونا بازخواهد گشت. خیلی ها می 1997 را که بارسا به رهبری بابی رابسون در فینال جام در جام، پاریسن ژرمن را شکست داد به یاد داشتند. همان شبی که دو مرد جوان در میدان یکدیگر را در آغوش کشیدند. یکی از آنها گواردیولا مرد میانی کاتالان ها بود و دیگری مورینیو که مترجم رابسون به شمار می رفت. مورینیو بعدها در مادرید در باره آن عکس طی مصاحبه ای گفت "... بله هنوز آن عکس که دو تایی یکدیگر را بغل کرده بودیم را دارم" و بلافاصله افزوده بود "... آن روزها صمیمی بودیم".
رابسون هم طی گفتگویی با پاتریک بارکلی که کتاب زندگینامه مورینیو را می نوشت گفته بود "... ژوزه همیشه از پپ به عنوان یک شخصیت برجسته در باشگاه یاد می کرد. آنها رفقای صمیمی بودند". بعدها کسانی ادعا کردند پیروزی بارسا در فینال جام حذفی 1997 برگرفته از ترکیب مورینیو – گواردیولا بود، چرا که بابی رابسون نمی توانست به درستی توضیح دهد از بازیکنانش چه می خواهد و دنبال چه تاکتیکی است. همان زمان پپ می گفت "... من و ژوزه انگاره های مان را مطرح می کنیم. ما دوست هستیم".
وقتی مورینیو برای بار اول از چلسی اخراج شد مدیران بارسا در لیسبون با مورینیو ملاقلات کردند تا شاید او جایگزین فرانک ریکارد شود، ولی آنها سرانجام به این نتیجه رسیدند ذات جنجالی ژوزه با روح بارسا همساز نیست و سرانجام پپ را با توصیه یوهان کرایوف جای ریکارد قرار دادند. آن چه که قمار بزرگی به شمار می رفت. پپ روی نیمکت تیم ب بارسا قرار داشت و افتخاری کسب نکرده بود. ولی آنها به قول خودشان جای یک مربی "مصلحت گرا / مورینیو" دنبال یک مربی "آرمان گرا / گواردیولا" رفتند. آن قمار جواب داد و و پپ تاریخ بارسلونا را ورق زد.
گراهام هانتر نویسنده کتاب "بارسا: برپایی بزرگ ترین تیم جهان" نوشته "...مورینیو از این که بارسا به او پشت کرد خشمگین شد و دل آزرده". بنابراین وقتی مورینیو در 2010 به اسپانیا برگشت و رهبری رئال را در دست گرفت همه چیز به کلی وارونه شده بود. پیروزی اینتر برابر بارسا دوستی سابق را به دشمنی بدل ساخته بود. همان زمان فرگوسن در نشست مربیان در شهر نیون خطاب به پپ گفت "... خودت رو آماده کن، ژوزه داره میاد" و پپ جواب داد "... بد هم نیست" ولی احتمالا حقیقت را نمی گفت. آن چه که طی دو فصل بعد گذشت زشت بود و آمیخته به دشمنی بی پرده. به قول آریگو ساچی "نمی توان دو پیکاسو را در یک دوران کنار هم قرار داد".
بارسلونا اولین ال کلاسیکو را با پیروزی 0-5 به پایان برد که یکی از تلخ ترین شکست های رئال و مورینیو شد. دو تیم طی شانزده ماه ده بار با هم روبرو شدند که میان آنها انجام چهار دیدار طی فقط 18 روز در لیگ، جام حذفی و لیگ قهرمانان خیلی ها را به گفتن جمله "دیگر از ال کلاسیکو خسته شده ام" وادار کرد. بعدها سید لاو طی نوشتن تاریخچه ال کلاسیکو عنوان "ترس و نفرت در لالیگا" را برگزید. مورینیو در آن دوران تصویر خودش را بر مبنای یک اصل بنیادین بنا نهاد: با پشت کردن به بارسا، با ابراز نفرت از بارسا. چنان که به رئالی های حاضر در تیم ملی اسپانیا گفته بود با بازیکنان بارسا قاطی نشوند. گفته بود "... آنها دوستان ما نیستند، آنها دشمنان ما هستند".
رقابت بارسا - رئال هم در آن دوران پر رنگ تر شد و کینه توزانه تر. بازیکنان دو تیم طی دو فصل 35 بار دروازه یکدیگر را گشودند و تماشاگران میخکوب شده پای تلویزیون ها را به وجد آوردند. پپ از رئال ساخته و پرداخته مورینیو به عنوان تیمی خشن یاد کرد. چنان که طی هر چهار ال کلاسیکو 11-2010 داوران چاره ای جز بیرون آوردن کارت های قرمزشان نداشتند. پپ، مورینیو را متهم کرد که جنگ را از چمن سبز به اتاق داوران و محل گفتگوهای رسانه ای تسری داده است. در حالی که مورینیو بازیکنان بارسا را به زمین خوردن های نمایشی متهم کرد و ادعا کرد کاتالان ها با گذاشتن لوگوی یونیسف روی پیراهن شان از محبت داوران برخوردار شده اند.
در آوریل 2011 طی دیدار اول دو تیم در نیمه نهایی لیگ قهرمانان در برنابئو بود که گواردیولا هشدار مدیران بارسا را نادیده گرفت و طی سخنرانی دو دقیقه و نیمی به مورینیو حمله کرد. حمله کرد و گفت "... شاید او این جا برابر خبرنگاران یک رئیس نکبت باشد. ولی من این جا با او رقابت نمی کنم. باید یادش بیاورم ما چهار سالی با هم بودیم. او من را می شناسد و من اون را" و مورینیو در پاسخ گفت "... وقتم را در باره آدم هایی که به من عشق می ورزند یا از من متنفرند تلف نمی کنم".
حالا آن دو دوباره به هم رسیده اند. در انگلیس. در منچستر.