العالم الله
فقط خدا می داند
العالم الله قد إیه قلبی و روحه دابوا فیه
فقط خدا میداند چقدر قلب و روحم در او سوخت
ده اللی عیونو دوبونی
او کسیست که چشمانش مرا سوزاند
والله الله الله الله
و به خدا سوگند، سوگند، سوگند، سوگند
من اللی بیا یعلم الله
فقط خدا می داند که برای من چه اتفاقی افتاد
و الله و دبت فیک و خادتنی بحور عینیک
به خدا که به خاطر او شکسته شدم، و دریاهای چشمانش مرا دور کردند
سلمت القلب لیک من غیر أزای ولیه
بدون چون و چرا قلبم را به او تقدیم کردم
هوا الحب إیه غیر نظره من عینیه
عشق جز نگاهی از چشمانش چیست؟
غیر لمسه من أیدیه غیر قلب تخاف علیه
جز لمس از دستانش، قلبی که نگرانش هستی؟