مطلب ارسالی کاربران
یادداشت: بارسلونا؛ فیلمی فراتر از مسی و اسکارش
آدمها دوست دارند برایِ همه چیز اسم بگذارند و هویت تعیین کنند. این ذاتِ بشر است و زندگی را برایش ساده میکند. برایِ همین فکر میکنم لا لیگایِ امسال هم اسمی خواهد داشت و آن اسم "لیگِ مسی" خواهد بود. ولی من ازتان درخواست میکنم که این اسم را به کار نبرید و حتی در موافقت با آن هم بحث نکنید
گراهام هانتر
لیونل مسی در بیسنته کالدرون یک توپ به تیرِ دروازه زد، برایِ حمایت از رفیق و همتیمیاش، نیمار، با دیگو گودین شاخ به شاخ شد و آن یک و دویِ زیبا را برایِ تکِ گل بازی با پدرو انجام داد؛ گلِ قهرمانی، چهل و یکمین گلِ لیگش و پنجاه و چهارمین گلِ فصلش.
لیونل مسی 5 ماه بعد از اینکه کریس رونالدو به عنوانِ بهترین بازیکنِ جهان انتخاب شد، یک بارِ دیگر خودش را به عنوانِ بهترین فوتبالیستِ رویِ کرهیِ زمین به اثبات رساند. چنین کاری، در چنین مقطعِ کوتاهی کارِ آسانی نیست. و البته برایِ هر کسی، غیر از هوادرانِ بارسا و رئال، ادامه پیدا کردنِ جدلِ بینِ این دو استادِ بزرگ نعمتی است.
بدونِ اینکه از حرف اولم برگردم، میخواهم نکتهای را برایتان فاش کنم. چندین ماه قبل، وقتی هنوز هیچ چیز از تکلیفِ لیگ مشخص نبود، یکی از بازیکنانِ باتجریهیِ بارسلونا به یکی از دوستانِ من گفت :«مطمئن باش این فصل ما قهرمانیم، چون مسی enchufado شده.» انچوفادو کلمهیِ جالبی در اسپانیایی است که معنیاش میشود "به پریز وصل شده"، یا به بیان بهتر برایِ توصیفِ یک فوتبالیست: "موتورش روشن شده". چنین اظهارِ نظری از بازیکنی که مسی را از کودکی میشناخته بیانگر واقعیتی است که خیلی کم ازش صحبت میشود. وقتی بقیهیِ بازیکنانِ بارسا این پدیدهیِ تاریخ ورزش را در اوج و منظم و مصمم میبینند، باور پیدا میکنند. آنها دو برابر زحمت میکشند، دست به ریسک میزنند و احساس میکنند مقابلِ حریف ضد ضربه شدهاند.
من این را به عنوانِ "وابستگی به مسی" نمیبینیم. مسی فرایِ تمامِ کارهایی که انجام میدهد، از گل زدن تا موقعیت برایِ بقیه ایجاد کردن، کارکردِ دیگری هم برایِ تیمش دارد. مسی باعث میشود تمامِ بازیکنانِ اطرافش بهتر از همیشه بازی کنند. باشه، اگر بحثِ شما این است که این بهترین فرمِ مسی بعد از دورانِ گواردیولا در بارسا بوده، قبول. اما ازتان میخواهم نگاهی به دور و بر هم بندازید.
از دروازهبانها شروع کنیم. همانطور که گلِ مسی مقابلِ اتلتیکو امضایی بود پایِ سندِ قهرمانی، سیوی که براوو از خیمنس کرد هم به همین اندازه اهمیت داشت. براوو که این فصل فقط در لا لیگا اجازهیِ بازی داشته با دریافتِ فقط 19 گل، قطعا جایزهیِ بهترین دروازهبانِ سال را از آن خود میکند. بعد مارک آندره تراشتگین را در نظر بگیرید، دروازهبانی که توسطِ آندونی سوبیسارتا به باشگاه آورده شد، اما شانس کسبِ تجربه از او و بازی در لا لیگا را از دست داد. با این وجود او بارسا را به فینالِ کوپا و چمپیونز لیگ رساند. باید به خاطرِ این موفقیتِ عظیم از خوسه رامون دِ لا فوئنته، مربیِ دروازهبانهایِ بارسا تقدیر کنیم. پس اسمِ لیگ را بگذاریم لیگِ براوو؟ یا لیگِ دِ لا فوئنته؟ نه.
برسیم به ایوان راکیتیچ که سالِ گذشته به عنوانِ کاپیتانِ سویا قهرمانِ یوروپا لیگ شد و با اینکه رئال مادرید هم خواهانش بود، ترجیح داد به نوکمپ بیاید. وقتی من اول فصل با راکیتیچ مصاحبه کردم گفت دقیقا برایِ این به بارسلونا آمده که قهرمانِ لا لیگا و چمپیونز لیگ بشود. او جزو معدود بازیکنانی است که رویکردی شبیهِ جان اف.کندی به فوتبال دارد: نپرسید تیمتان برایتان چه کرده، شما برایِ تیمتان چه کردهاید؟ رایکتیچ بازیکنی نبود که صرفِ انتقالش به بارسا برایش موفقیت به حساب بیاید. او به بارسا آمد تا بارسا را به اینجا برساند و به قولِ اینیستا "اون سه تا هیولایِ جلو" را تغذیه کند.
جرارد پیکه؟ بعد از جامِ جهانی و آن پنالتی مقابلِ رئال، منتقدینِ پیکه مثلِ اسنایپرها، اسلحهیِ خودشان را رویش تنظیم کرده بودند. اما تنها چیزی که او لازم داشت این بود که پشتِ سرِ هم بازی کند و یک زوجِ ثابت داشته باشد. پیکه باید احساسِ مسئولیت میکرد تا روحیهیِ مبارزهطلبش تحریک شود. چلسی و مورینیو پیکه را میخواهند و خودش هم این را میداند. ولی مسئلهیِ پیکه اثباتِ دوبارهاش به منتقدین نبود، بلکه تنها باید میدید که محیطش دوباره منظم و دقیق شده و همه، هرروز بر اساسِ همین دقت دارند کار میکنند. حالا میتوانم به جرات بگویم که او بهترین مدافعِ میانیِ جهان است و من هرگز همچین نمایشی از یک مدافعِ میانی به یاد نداشتم.
حالا برگردیم به سوالِ اولیهیِ من. چه کسی عاملِ اصلیِ موفقیتِ بارسا دراین فصل بوده؟ مسی به تنهایی؟ مسی بیشتر از بقیه؟ جایِ انریکه اینجا کجاست؟
به نظرِ من نقشِ انریکه این فصل برایِ بارسا، مثلِ نقشِ چشمبند برایِ اسبهایِ مسابقه است. این چشبندها دیدِ اسب را مختل نمیکنند، بلکه باعث میشوند اسب تنها مسیری که پیش پایش را ببیند و حواسش به جایِ دیگر پرت نشود. انریکه همین کار را برایِ تیمش کرد و مهمتر از آن انریکه به تیمش گوش داد. او به حرفهایِ ژاوی و اینیستا گوش داد، به حرفهایِ کادرِ فنیاش گوش داد و به حرفهایِ مسی گوش داد. او ژاوی را متقاعد کرد که رویِ نیمکت بشیند و رهبریاش را از آنجا و در تمرین رویِ بازیکنانِ دیگر اعمال کند. در عوض ژاوی هم در ژانویه صلح را بینِ "لوچو" و مسی برقرار کرد.
لوئیس انریکه برایِ بارسلونا این فصل حکمِ هربرت فون کارایان را داشته، رهبرِ ارکستری که بدونِ او (با وجودِ اینکه پارتیتور مقابلِ چشمِ نوازندهها هست) تمپو و هارمونی به هم میخورد. اینجاست که تاثیرِ انریکه رویِ فرمِ مسی و سوارس و نیمار را میتوانیم درک کنیم.
پس لطفا اسمِ لا لیگایِ امسال را "لیگِ مسی" نگذارید. کارگردان، هرچقدر هم که بزرگ باشد، اسمِ فیلمش را نمیگذارد اسکورسیزی، تروفو، کوبریک، کوئن... حتی وقتی فیلم به واسطهیِ بازیگرِ اسکار گرفتهاش (آقایِ مسی لطفا رویِ صحنه) مطرح میشود، باز نیاز دارد در جوایزِ دیگری مثلِ کارگردانی، فیلمنامه، نورپردازی، بازیگرِ مکمل و موسیقیِ متن هم کاندیدا شود.
و در نهایت بهترین اتفاق؟ این آخرِ کار نیست. هنوز قسمتِ دوم و سومِ فیلم مقابلِ بیلبائو و یوونتوس باقیست.