این هر چه که باشد، بازی تبلیغاتی نیست. آن ابلیس سرخ که در کنج شهر منچستر و وسط اولدترافورد جا خوش کرده، تا امروز نردبان تبلیغاتی هیچ مربی و بازیکنی در عالم خیال نشده. قرار نیست ارثیه جاویدان سر الکس فرگوسن حالا در رسانههای نوشتاری لندنی مبدل به دستمایهای شود که کارلوس کی روش و دیوید مویس با آن بازار مکارهشان را داغ کنند. کی روش همین امروز، گزینه منچستر شده. عجیب هم نیست.
منچستر یونایتد هنوز زیر سایه «سر» نشسته. اینکه تصور کنیم «سلطان» اولدترافورد که تازه مجسمه باشکوهش مقابل در ورودی ورزشگاه جا خوش کرده از زیر نام فرگوسن بیرون بیاید، کلا معادله منچستر را اشتباه حل کردهایم. مویس انتخاب شخص فرگوسن بود. مورینیو براساس سلایق «سر الکس» از اولدترافورد دور شد و امروز اگر کی روش در لیست گزینههای یونایتد قرار گرفته، دلیلی ندارد جز ذوق شخص فرگوسن به دستیار اسبقش. رابطه حسنه این دو از روزی عیان شد که پیشنهاد رئال روی میز کاری کی روش نشست و مرد پرتغالی جواب مثبت داد. فرگوسن از دست دادن کی روش را فاجعهای برای منچستر خواند و حتی ناکامی پایان فصل در لیگ برتر را به نبود فکر کی روش روی نیمکت ربط داد. او را خیلی زود دوباره کنار دستش نشاند و حالا هم نباید از اینکه میخواهد همفکرش را جای خود بنشاند شگفت زده شویم.
فرگوسن افسانه منچستر است. پدری که یک سال قبل به رحمت ایزدی رفته و اما روحش هنوز در خانه مانده. با اعضای خانواده رابطهای مسالمت آمیز ایجاد کرده و برخلاف روزهای اول که شاید همه از همنشینی با یک روح در قصر اولدترافورد هراس داشتند، حالا زندگی مشترک با او را پذیرفتهاند. روح پدر هنوز در حال تقسیم کردن ارثیه و البته تعیین قدرت بین اعضای خانواده است. پس روی یکی از امینترین پسرهایش دست میگذارد.
برای فرگوسن انتخاب کی روش بازی برد برد خواهد بود. کی روش شاید در برزیل دغدغه خرید و فروشهای تابستانی باشگاه را هم نداشته باشد. وقتی خط فکری و دیدگاههای فرگوسن و کی روش چسبیده به هم و روی یک خط مشترک است، نوشته شدن لیست نفرات مازاد یا مذاکره با دو یا سه گزینه احتمالی تازه وارد چندان سخت نخواهد بود. شاید با یکی دو تماس ساده از سائوپائولو به منچستر همه چیز مشخص شود. فرگوسن باز هم تیمش را با میل خودش، با دیدگاههای خودش، براساس نیازهایی که حس میکند و برای کی روش خواهد بست. کی روش با همان نفراتی که فرگوسن مثل تمامی سالهای قبل انتخاب کرده، این بار بدون نیاز به وجود و حضور رییس، تیمش را تحویل میگیرد. به یاد مصاحبه پیکه باشید که گفته بود وقتی در منچستر زندگی میکرد، هرگز فرگوسن را در زمان تمرین ندید و همیشه کی روش تیم را تمرین میداد. فرگوسن باز هم ماهیت ریاست خود را محفوظ نگه میدارد. روحی که همچنان بر اعضای زنده خاندانش حکومت میکند.
کی روش شاید در تابستان قراردادی را امضا کند که سالها آرزویش را داشت. نشستن روی نیمکتی که محل جلوس فرگوسن بوده ساده نیست اما رویایی و وسوسه انگیز خواهد بود. کی روش حالا با چنین مشغله فکری بزرگی چگونه با ایران وارد جام جهانی خواهد شد؟ آیا همین خیر ضرری را متوجه تیمی که امروز به دست کی روش سپردهایم نخواهد داد؟! شاید منظری دیگر از این قرارداد احتمالی که هنوز در حد خبری روی جلد رسانههای انگلیسی است پیش چشم ما قرار بگیرد. کی روش بهعنوان یک شکست خورده ناکام در جام جهانی قطعا قراردادی متفاوت از کی روشی خواهد داشت که در برزیل تیمش را از مرحله گروهی بالا پرانده. کی روش در شهر منچستر بهعنوان مردی که از ضعیفترین و بیتوقعترین تیم حاضر در جام جهانی یک شگفتیساز خلق کرده مقبولیت و اعتماد و فرصتی بیشتر از مردی که در برزیل تیمش را زنگ تفریح نیجریه و آرژانتین و بوسنی کرده خواهد داشت. کی روش همه این معادلهها را کنار هم میچیند و بعد وارد جام جهانی میشود. شاید سرالکس فرگوسن بدون پیش زمینه فکری و حتی بیآن که نیت خیری داشته باشد، خودش را واسطه خیری برای فوتبال ایران کرده باشد.
روح پدر انگار برای بردن فرزند خلفش از قصر رویایی بیرون زده و به ایران آمده. فرگوسن انگار کی روش را میخواهد... این بار به نفع ما!