ژوزه می گفت تیم های تدافعی و تهاجمی وجود ندارد بلکه تیم های متوازن و نا متوازن وجود دارد. می گفت تیم های هجومی زیاد گل می خورند و تیم های دفاعی گل های کمتری می زنند. تیم های او متوازن بودند؛ مستحکم در دفاع و زهردار در حمله ولی دیگر این گونه نیست! پس از روزگار نه چندان خوش در مادرید، به خانه اش -لیگ جزیره- برگشت. در استمفورد بریج به پرواز درآمد و از همان ارتفاع سقوط کرد. پس از کشمکش های فراوان، دنیای بوقلمون او را به اولدترافورد کشاند؛ یادت هست؟ همان جا با پالتوی معروفش ره صد ساله را در آن شب رویایی طی کرد.
به اولد ترافورد آمد. نه حال یونایتد خوش بود و نه خودش آن مرد خاص همیشگی. منچستر سال اول را با سه جام به پایان رساند. سه جام نه برای یونایتد شگفت انگیز بود و نه برای مورینیو. یک عملکرد تقریبا معمولی برای تیمی که با فرگوسن سال ها خاص بود؛ خاص برای فوتبال، خاص برای هواداران صبور. سال دوم ژوزه آغاز شد. سال لمس شاخه های دوردست که سال های نه چندان دور با یونایتد مانوس شده بود. راستش را بخواهی وقتی فرگوسن رفت، طرفداران یونایتد دست از شاخه های خوشبختی کشیدند. وظیفه مورینیو گره زدن به این شاخه ها بود که نشد. دوباره در اولد ترافورد، آبی ها رقصیدند، دوباره مساوی های نا امید کننده، دوباره اتوبوس هایی که رقیبان جلوی تیم آقای مورینیو پارک کرده بودند، و دوباره هیچ. مورینیو فقط یک جا خاص بود، همان جایی که در اتحاد به شاگردانش گفت: "شما که نمی خواهید مثل دلقک بایستید و قهرمانی آن ها را ببینید." فقط همین یک جا و همین یک جمله.
یونایتد و مورینیو؛ آیا به بن بست رسیدند؟
ما همیشه در طول زندگی به چیزهایی دل می بندیم. این دل بستن ها در گذر زمان ممکن است برایمان مضر شوند. تنها وظیفه ما دل کندن از آن چارچوب های پیشین است و من فکر می کنم مورینیو از آن چارچوب های زنگ زده دل نکنده است. یکی دیگر از مشکلات یونایتد در فصل قبل، تکیه بر خلاقیت های فردی بازیکنان و عدم یک تاکتیک اصلی برای حمله کردن بود؛ در خیلی از بازی ها، یونایتد برای گل زدن به تیم های آشفته جزیره هم ناکام بود. علاوه بر مشکلات تهاجمی، دفاع یونایتد اصلا سازمان یافته نبود. آمار خارق العاده دخیا یعنی ۱۱۸ سیو، در رقابت های این فصل لیگ برتر، باعث کم گل خوردن منچستر شده بود و گر نه دفاع بسیار آسیب پذیر بوده و موقعیت های زیادی را به مهاجمان حریف داده است. مصدومیت های گاه و بی گاه را نیز اضافه کنید به این معضل ها به علاوه عملکرد نا موفق در نقل و انتقلات. تعبیر "این نشد، یک نفر دیگه" مختص یونایتد این سال هاست. منچستر در این سال ها به جای تلاش برای خرید بازیکن مد نظر مربی، با قیمت خیلی بیشتر از حد معمول به سراغ یک نفر دیگر رفته است. البته باید تاکید کنم، مورینیو چندین بار به فقدان بازیکن در پست "مدافع مرکزی" اشاره کرده ولی او دو خرید تقریبا ناموفق (تا به اینجا) در همین پست داشته است.
رهایی؛ اما چگونه؟
مورینیو اولین گام ها را برای رهایی از این بن بست برداشته است؛ اضافه شدن فِرد به تیم. او اصطلاحا بازیکن box to box است. فرد می تواند سرعت حملات یونایتد را افزایش دهد و با تلاش بی پایان خود، فضاهای خالی را در دفاع پوشش دهد. با آمدن فرد، پوگبا آزادانه تر بازی می کند و احتمالا منچستر با ترکیب ۴۳۳ به میدان خواهد رفت و اگر غیر این باشد یعنی همان ماندن در گذشته. اتفاق دیگری که باید رخ دهد، استفاده بهتر از سانچز در میدان است. او کارکرد خود را تا حدی در منچستر از دست داده است و به نظر می رسد خیلی از دروازه دور شده است. مورینیو نیز باید از این "مصلحت گرایی" اش دست بکشد، شجاعانه تر ترکیب بچیند و برای مساوی به آنفیلد یا استمفورد بریج پا نگذارد. برخی از فصل ناکامی ژوزه می نویسند، آنها می گویند او به مشکل بر خورده است و بازیکنان همکاری نمی کنند اما او این اخبار را رد کرده و گفته است بازیکنان به سختی کار می کنند. هنوز مشخص نیست ژوزه با منچستر از این برزخ می گذرد یا نه، اما مطمئنا بهشت منتظر شیاطین سرخ است تا در آنجا ساکن شوند.
منابع انگلیسی:
Luke Edwards, 25 July 2018; The Telegraph
Daniel Zeqiri, 21 June 2018; The Telegraph
Ritesh Gogineni, 5 June 2018; The False 9
Chris Flanagan, 9 April 2018; Four Four two
Michael Cox, 16 March 2018; ESPN
Premire league
منابع فارسی:
حمید رضا صدر، طرفداری؛ وقتی مورینیو، انگلیس را عاشق خود کرد