پخش قسمتى از گفتگوى صميمى جواد خيابانى با بازيكنان پرسپوليس بسيار جالب بود مخصوصا آن قسمتى كه منشا پس از اصرار چندباره بازيكنان پرسپوليس و خود خيابانى ، شروع مى كند به انگليسى صحبت كردن با روش خيابانى.
از آن روش هايى كه ؛ انگليسى را در ده روز عين بلبل حرف بزنيد.
اما يك سر اين شوخى خود خيابانى است ، خود خيابانى است كه دوربين به دست مى رود سراغ منشا و همراه با بازيكنان پرسپوليس ، او را تشويق مى كند تا خودش را دست بياندازد.
جالب نيست!!!
خيابانى گزارشگر فوق العاده اى نيست و گزارش هايش معمولا مملو از ايرادهاى ادبى و اطلاعات غلط است اما با همه اين احوال ، او بازهم جز بهترين گزارشگرهاى ايرانى است و براى بازى هاى ملى مى توان ادعا كرد كه هيچكس حتى به گرد پاى او هم نمى رسد.
با اين وجود در چند سال گذشته در فضاى مجازى ، بيش از هر ايرانى با جواد خيابانى ، شوخى شده است و او تقريبا در تمام اين سال ها، متانت به خرج داده و خودش همراه با ساير مردم به همين شوخى ها كه گاه بوى تمسخر مى گرفت ، خنديده است.
مهم نيست چه كسى او را دست بياندازد ، مى خواهد بيرانوند باشد كه داور را coach خطاب مى كند يا نوجوان ١٣ ساله اى كه بالاترين نمره زبان انگليسى اش ، از نصف سنش هم كمتر است.
به هر حال جواد خيابانى به اشتباهات خودش همراه با مردم مى خندد و ترجيح مى دهد به جاى اينكه مردم را به خدا و پير و پيغمبر واگذار كند ، همراه با آن ها بخندد تا به گفته خودش التيامى شود بر دردهايى كه امروز مردم ايران متحمل اش هستند.
اى كاش مى توانستيم همه خيابانى شويم ؛ پر از ايراد ، پر از اشتباه ولى با قلبى بزرگ كه مردم را نه در زلزله زمستان تنها مى گذارد و نه در خزان امروز.