اختصاصی طرفداری | تاتنهام و اعضای آن اولین گروهی از بازیکنان نیستند که در این فصل در زمین سبز آنفیلد در برابر هدف، اعتقاد، باور، امید و عزت سقوط کردند. اگر آرنه اسلوت و تیمش به این شکل به نبردهای خود ادامه دهند، مردان لندن آخرین هنگ شکستخورده نیز نخواهند بود.
این دیدار با پیروزی ۱-۰ اسپرز در اولین دیدار نیمهنهایی در لندن ظاهراً قرار بود در تعادل به نبردی با برخورد سبک و سیاق هجومی دو تیم و مربیان آنها تبدیل شود اما اینطور نبود. این تهیسازی و تخلیه کامل سفیدپوشان بهدست قرمزها بود. این یک برچیدن، حذف کردن، از بین بردن، کوبیدن، تو دهنی و تحقیر کامل بود.
تنها با چهار گل به پایان رسید اما میتوانست بیش از اینها باشد. تاتنهام هرگز در مبارزه نیمهنهایی حضور نداشت و امید آنها برای رسیدن به فینال، بیرحمانه مورد قلعوقمع لیورپول با عملکردی تقریباً عالی قرار گرفت.
شاید عالی، آیا اصلاً چنین چیزی در ورزش وجود دارد؟ شاید نه. اما به همان اندازهای که لازم بود خوب به نظر میرسید و شاید تقریباً به همان حدی خوب بود که در موقعیتی مثل این نبرد الزامی بود.
بازیکنان آنژ پوستکوعلو، سرمربیای که متأسفانه به پایان روزهای خود در اسپرز نزدیک میشود، تمام تلاش خود را به خرج دادند. در نیمه اول، معقولانه بازی کردند و سعی کردند از برتری ۱-۰ خود در بازی رفت محافظت کنند و لیورپول را در فاصلهای دوردست از قلعه خود نگاه دارند.
آنها نشستند، فضا را فشرده و بسته نگاه داشتند، سخت کار کردند و در انتظار نشستند. مردان لندن به مدت ۳۴ دقیقه تا پیش از گل کودی خاکپو تا حدی به آنچه در نظر داشتند رسیده بودند اما پس از آن به سیخ کشیده شدند. از آن نقطه به بعد، لیورپول آنها را مانند سگهای وحشی تکهوپاره کرد.
در نیمه دوم، لیورپول مقاومتناپذیر بود. پنالتی از مو صلاح آنها را در مجموع دو بازی جلو انداخت و سپس گل تقریباً نفسگیر از دومینیک شوبوسلای با پاس استعدادی رو به رشد، کانر بردلی، کار را یکسره کرد و طرفداران لیورپول در تبوتاب خرید بلیط فینال ومبلی افتادند. گل سوبوسلای، بهترین بازیکن میدان، به این معنی بود که گل چهارم کاپیتان ویرجیل فن دایک با ضربه سر از یک کرنر دیرهنگام فقط دسر دیرهنگامی بود و نه چیز دیگری.
پوستکوعلو قبل از شروع بازی گفته بود تیمش رو به جلو و مهاجمی بازی خواهد کرد، اما به هیچ وجه اینطور نشد. کاملاً برعکس بود. تاتنهام کل نیمه اول را در نیمه خود سپری کرد. آنها به دنبال محافظت از تکگل بازی اول خود بودند. این یک تاکتیک کاملاً عمدی بود. سپس، پس از به ثمر رساندن گل اول لیورپول در دقیقه ۳۴، اسپرز بهسادگی نتوانست از زمین خود خارج شود. در این بین، این کمترین چیزی بود که لیورپول لیاقتش را داشت.
در اوایل بازی، برخوردهای فن دایک و ریچارلیسون، مهاجم برزیلی تاتنهام که زمانی برای اورتون بازی میکرد و به همین دلیل در بخش قرمزشهر مرسیساید محبوبیتی ندارد، تنها نکات قابلاشاره بازی بود. در ده دقیقه اول، او زیر بازوی ویرجیل فن دایک افتاد و مهاجم برزیلی از آن نهایت استفاده را کرد. فن دایک واضحاً با گلوی او تماس پیدا کرد. کاپیتان لیورپول خوششانس بود که از کارت قرمز فرار کرد.
مدتی نگذشت که این زوج دوباره با هم درگیر شدند. این بار فن دایک دستش را بهعنوان کمک بهسوی حریفش دراز کرد، اما وقتی ریچارلیسون دستش را دراز کرد، ناگهان آن را نادیده گرفت و به عقب شروع به دویدن کرد. بلندبالاهای دو تیم برخوردی در اندازههای قد و هیکل خود نداشتند.
از دید فوتبالی، لیورپول از هر نظر مسلط بود. اسلوت به چند بازیکن استراحت داده بود، درحالیکه پوستکوعلو یک مدافع جدید، کوین دانسوی اتریشی، را به میدان فرستاده بود و ماتیاس تل، مهاجم قرضی نوجوان هیجانانگیز خود را روی نیمکت داشت.
لیورپول پیش از حملات تمامعیار، در اوایل بازی بیشتر تیمی در حال کاوش به نظر میرسید تا اینکه ده دقیقه مانده به پایان نیمه، موفق به گلزنی شد. تاتنهام توپ را در خط میانی از دست داد، مو صلاح از سمت راست توپ را به سمت هجده سانتر کرد، داروین نونیز ضربهای زد و توپ به خاکپو رسید. یک پایان خوب از بازیکنی خارج از تعادل لازمه بود، اما آنتونین کینسکی، دروازهبان اسپرز، باید آن را نجات میداد. زمان بسیار بدی برای اشتباه کردن بود.
صلاح قبل از پایان نیمه با یک ضربه سرضرب توپ را به تیر دروازه زد و حداقل از نظر ریاضی، تاتنهام هنوز در بازی بود. اما شروع نیمه دوم لیورپول تعیین و تکلیف همه را روشن کرد.
آنها سه بار دروازه اسپرز را در ۹۰ ثانیه اول تهدید کردند و خیلی زود از روی نقطه پنالتی، صلاح گل دوم قرمزها را زد.
حالا اسپرز باید قمار میکرد. آنها باید وارد بازی میشدند. پوستکوعلو دو جانشین به زمین فرستاد و اسپرز ناگهان از پوسته خود خارج شد و این تصمیم، امضای مرگ نهایی آنها بود. راهی برای خروج از این مخمصه وجود نداشت.
گل سوم، نمونه عملکرد و هماهنگی کامل لیورپول را به رخ کشید. نیوکاسل با شایستگی آرسنال را از رسیدن به فینال محروم کرد، اما سفید و سیاهپوشان باید خیلی خوب بازی کنند تا قرمزها را در ومبلی شکست دهند، درحالیکه استون ویلا شاید برای غلبه بر این تیم مشکلدار تاتنهام در دیدار جام حذفی روز یکشنبه، نیاز کمتری به تلاش داشته باشد!
اسپرز با برتری یک گل به آنفیلد آمد و رویای پایان دادن به خشکسالی ۱۷ ساله جام را در سر میپروراند. تأسفبار بود، آنها توسط قرمزها بهخوبی تار و مار شدند؛ پیروزیای که با سهولت نسبی به دست آمد و این نمایش، تیم اسلوت را خاص و همکار او را ناچیز و بد جلوه میدهد.
همه مفسران و کارشناسان بار دیگر تاتنهام را زیر رگبار انتقادات خود گرفتند. جیمی کرگر، مدافع سابق لیورپول، در اسکای اسپورت اظهار کرد:
قبل از بازی، هرگز شک و تردیدی وجود نداشت. این تاتنهام است! چه زمانی تاتنهام در یک بازی بزرگ پیروز میشود؟ چه زمانی تاتنهام میرود و غافلگیر میکند؟بله، آنها در آنفیلد هستند، در مقابل بهترین تیم کشور، احتمالاً بهترین تیم اروپا در حال حاضر. اما فقط این اسپرز است. آنها هرگز شما را شوکه نمیکنند و هرگز کاری غیرعادی انجام نمیدهند.
تیم آرنه اسلوت اکنون نیوکاسل را در راه رسیدن به رکورد یازدهمین قهرمانی در لیگ کاپ پیش رو دارد. دو تایتان قدیمی در ۱۶ مارس در ومبلی نبرد خواهند داشت و با طرفداران پرشور و شرِ دو تیم، نمیتوانم دروغ بگویم، برای آن فینال بسیار هیجانزده هستم.
فقط بوی جشن و سرور و فریاد و ترقه میآید، اینطور نخواهد بود؟ مسلماً خواهد بود، شک نکنید.
لیگ کاپ انگلستان و لیورپول، عقدشان در بهشت بسته شده است. مطمئن نیستم نظر شما در مورد این جام چیست، اما قرمزها کاملاً شیفته آن هستند. آنها به پانزدهمین فینال لیگ کاپ رسیدهاند، پنج بار بیشتر از هر تیم دیگری در انگلستان. و این سومین فینال آنها در چهار فصل گذشته است.
از ۱۵ حضور در فینال، لیورپول تاکنون ۱۰ بار جام را به دست آورده است و حالا این شانس را دارند تا ماه آینده در ومبلی به یازدهمین لیگ کاپ خود دست پیدا کنند. آیا شما علیه آنها شرطبندی میکنید؟ آیا لیورپول، پادشاه لیگ کاپ، برای دومین سال متوالی جام را از آنِ خود خواهد کرد یا نیوکاسل به خشکسالی ۵۶ ساله غمبار خود پایان خواهد داد؟
تنها چیزی که از آن مطمئنم این است که روز جهنمیای خواهد بود، دقیقاً مانند آخرین باری که این دو تیم در ومبلی مقابل هم قرار گرفتند.
بیش از نیمقرن پیش، در سال ۱۹۷۴ بود. لیورپول و نیوکاسل در فینال جام حذفی. دوران دیگری برای مگپایز بود. لیورپول در پنجمین فینال خود در ومبلی بود و نیوکاسل در یازدهمین، که در آن زمان یک رکورد بود. لیورپول پیش از آن فقط یکبار، در سال ۱۹۶۵، جام را به دست آورده بود و نیوکاسل شش بار قهرمان جام حذفی شده بود که آخرینبار آن به سال ۱۹۵۵ بازمیگشت. کوین کیگان، ستاره بیچونوچرای لیورپول بود که دو گل از ۳ گل پیروزی ۳-۰ را به ثمر رساند. او ۳ سالی بود که توسط شنکلی به لیورپول پیوسته بود.
فینال ۷۴، آخرین دیدار بیل شنکلی مشهور، پدر لیورپول مدرن، در مقام مربیگری لیورپول بود.
پس از آن، قرمزهای مرسیساید به دنیای گسترده و آباد جدیدی پا گذاشتند، درحالیکه نیوکاسل، بیآنکه بداند، راهی دنیای ناشناخته و بیآبوعلفی شده بود.