مطلب ارسالی کاربران
دانلود فیلم سینمایی «اشیاء از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیکترند»
دانلود فیلم اشیا از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیکترند
داستان فیلم اشیا از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیکترند
«اشياء از آنچه در آينه میبينيد به شما نزديكترند» فيلمی است درباره روزمرگیهای يک زن باردار كه نمیتواند مسأله درونی خود را برای مخاطب، با اهميت جلوه دهد. نرگس آبيار با سابقه فعاليت در عرصه ادبيات داستانی و نگاهی زنانه و جزئینگر، در اولين تجربه كارگردانی سراغ يک دلمشغولی زنانه رفته است؛ دلمشغولی پرداختن به زندگی روزمره زنان خانهدار كه فيلم «به همين سادگی» نمونه خوب و قابل استناد آن است كه با فاصله بسيار در قله ايستاده است. در چنين درامی جسارت اوليه، انتخاب قهرمان يا كاراكتر محوری است كه در اشل شخصيتهای نمايشی كلاسيک جايی ندارد، چراكه حركت قهرمانانه بيرونی مطابق با يك قهرمان نمايشی ندارند. نكته مهم ديگر اين است كه قرار هم نيست چنين كاراكتری بر بستر رويدادها و اتفاقات نمايشی و دراماتيک متداول قرار بگيرد تا به واسطه درام وادار به حركتی متفاوت از كنش و واكنشهای روزانهاش شود. در چنين قصههايی كه اصطلاحا واجد يک درام درونی به واسطه پرداختن به درونيات شخصيت و جزئيات روزمره زندگی معمولی او هستند، آنچه اهميت پيدا میكند كالبدشكافی كاراكتر از ورای همين رفتارهای جزئی و درام پردازی با تكيه بر همين روزمرگیها و اتفاقات عادی است؛ ساختاری كه در فيلم رضا ميركريمی توانست تصويری واقعی، باورپذير و البته جذاب از طاهره بهعنوان يك زن خانهدار بسازد كه يک روز از زندگی روزمرهاش در فيلم به تصوير درآمده است. اما آن روز يک روز معمولی نيست، بلكه روزی است كه طاهره به گواهی قلبش و دريافتهايی كه از خانواده و اطرافيان دارد، دچار اين حس فزاينده شده كه جايگاه و اهميتی ندارد و بودن و نبودنش برای كسی تفاوتی ندارد. به همين دليل طاهره كشمكشی درونی ميان ماندن و رفتن دارد كه با جزئيات حساب شده، قابل رديابی و باور است. «اشياء…» با تكيه بر همين تعريف اوليه، قهرمان و قصه خود را در ساختاري جزئینگر با درامی درونی انتخاب كرده اما به دلايل مختلف نتوانسته اين روزمرگي به ظاهر پيش پا افتاده را تبديل به زنجيرهای دراماتيک از اتفاقات برای رسيدن زن به خودشناسی و آينهای از كشمكشهای درونی او كند. ليلا، زنی باردار است كه با شوهری بیمسئوليت در خانهای اجارهای در مركز شهر زندگی میكند و دلخوشیهای متداول يک زن خانهدار را در آستانه مادر شدن دارد. زنی كه بيش از صبوری و انعطافپذيری كه تلاش شده در او نمود پيدا كند دچار نوعی بیخيالی و بیفكری است كه منشأ بسياری از مشكلاتش از جمله همين بیمسئوليتی شوهر است. درواقع اينكه تلاش شده ليلا لزوما زنی بیعيب و نقص و رفتارها و كارهايش بیاشتباه نباشد نقطه مثبتی است كه برای دراماتيزه شدن كاراكتر و در عين حال واقعی شدن او، لازم بوده است. اما نكته اينجاست كه او دچار بی مبالاتيهايی است كه مخاطب را به واكنش وامیدارد و نتيجه كارهايش از پيش مشخص است. همانقدر كه فرمانبری او – در عين بارداری – از شوهری تنبل واكنشبرانگيز است و نسبتی با انعطاف پذيری ندارد، دروغهای ريز و درشت او به همسايه و صاحبخانه در استفاده از تلفن و سركشي دزدانه به اتاق همسايه براي پيداكردن نمونه بشقابي كه شكسته و… دافعه برانگيز است و راه را بر برقراري ارتباط با ليلا ميبندد. درواقع ما با كاراكتري سر و كار داريم كه به واسطه رفتارها و كنش و واكنشهايش نميتوانيم به او سمپاتي پيدا كنيم و حالا بايد در طول فيلم با مسير دراماتيزه شده روزمرگيهاي او همراه شويم. اما اين مسير هم، بهواسطه اهميت پيدا نكردن همين اتفاقات جزئي روزمره در دنياي درام، نميتواند جذابيتي براي پيگيري پيدا كند و همهچيز در همان پوسته پيش پا افتاده ظاهري خود باقي ميماند. اگر ماجراي شكستن بشقاب همسايه را به عنوان بحراني در نظر بگيريم كه ليلا به واسطه قرار گرفتن در اين موقعيت، فعال شده و تصميم ميگيرد همه تلاش خود را به كار بگيرد تا بدون آنكه كسي بفهمد آن را جايگزين كند، طبعا بايد اين اتفاق و پيامدهاي احتمالي آن اهميت اصلي خود را در درون دنياي درام پيدا كنند. ليلا مسير پرپيچ و خمي را برای جايگزين كردن اين بشقاب طي ميكند كه حتي او را واميدارد دزدانه به خانه همسايه برود، در حريم و وسايل شخصي ديگران سرك بكشد، دروغ بگويد، پنهانكاری كند و… تا به هدف اصلی خود برسد. چرا؟ چون فكر میكند اگر همسايه بفهمد او بشقابي را كه برايش مهم بوده شكسته، متهم به بيتوجهي و بيمسئوليتي ميشود! همه اينها در حالي است كه ليلا براي رسيدن به اين هدف – كه البته در ذهن او وجود دارد نه لزوما در واقعيت – دست به كارهايي زده كه ناخوشايندتر از بيمسئوليتي است، اما كسي از كارهاي پنهاني ليلا جز خودش و خدا خبر ندارد. همين تفكر هم به او اجازه ميدهد هر خطايي را در خفا مرتكب شود تا در ظاهر خود را مقابل همسايهها مبرا كند. نكته مهم ديگر اين است كه اتهامي كه ليلا اين همه تلاش ميكند از زير بار آن خلاص شود، به اين بغرنجي هم نيست و به نظر ميآيد اگر موقعيتش را توضيح دهد و بابت شكستن ناخواسته بشقاب عذرخواهي كند ميتواند با اطلاع همسايه آن را جايگزين كند و ديگر لازم نيست به خبط و خطاهاي بعدي تن بدهد. وقتي گره دراماتيك و بحراني فيلم با يك حساب دو دو تا چهار تا قابل بازشدن است و گزينههاي متعددي پيش روي شخصيت اصلي است تا مسيرهاي ديگري را طي كند، طبعا اهميت موقعيتي كه در آن قرار گرفته كمرنگ شده و درام محوري، جلوه خود را از دست ميدهد، چون راهي كه ليلا انتخاب ميكند تنها راه ممكن نيست. نقطه ضعف ديگري كه ميتواند از تبعات اين پرداخت باشد اين است كه ديگر دستوپا زدن ليلا براي پيداكردن يك بشقاب و سر درآوردن از بازار تهران و… تهي از زيرلايههايي مثل حفظ احترام، شأن، عزت نفس و… ميشود و مفهومي فراتر از همان يك بشقاب پيدا نميكند؛ بشقابي كه ليلا مسيري بيجهت پيچيده را براي جايگزيني آن طي ميكند درحاليكه در رفتارهاي ديگر خود با بيخيالي نشان داده چندان در قيد و بند آن نيست. در پايان چنين مسيري نميتوان انتظار داشت ليلا در تلاش براي خريدن بشقاب كه منجر به فهميدن راز شوهرش هم شده، يك سير دروني خودشناسي و ديگرشناسي را طي كرده باشد و آن وقت با تماشاي بادبادكبازي و پرواز هواپيما در آسمان براي موقعيت رقتبار خود اشك بريزد و… ما هم تصور كنيم شاهد يك درام دروني زنانه بوديم. سلام سینما
بازیگران و سایر عوامل اشیا از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیکترند
نویسنده و کارگردان: نرگس آبیار
بازیگران:
گلاره عباسی
حسام بیگدلو
امیر غفارمنش
رامسین کبریتی
فاطمه شکری
گیتی معینی
ساقی زینتی
مهران رجبی
فیلم های مشابه
تیزر فیلم