این روزها خیلی راحت از کنار بدرفتاریها و بیعدالتیهای جامعه حقیقی که در آن زندگی میکنیم میگذریم به این بهانه که «به ما ربطی ندارد» اما به محض اینکه فردی در واکنش به همان موضوع یا موضوعی کاملا معمولی عکسی روی اینستاگرام منتشر میکند، برای حمله کلامی به او، قضاوت و ناسزاگویی لحظهای درنگ نمیکنیم (فکر کردن که جای خود دارد)، به این بهانه که اینجا فضایی «عمومی» است و اظهار نظر در این فضا حق ماست.
این روزها ناهنجارها جای هنجارها را گرفتهاند و این هنجارهای جدید بدشکل روح را آزار میدهند، روح ما و کسانی که برایشان ارزش و احترام قائل هستیم.
پدیده فحاشی در فضای مجازی نمونهای قابل توجه از این هنجارهای جدید است که شاید به آن خو گرفته باشیم، اما هنوز توانایی بهتزده کردن ما و اصلیترین قربانیان آن، چهرههای مشهور و سرشناس، چه این شهرت را در جهان واقعی به دست آورده باشند چه در جهان مجازی را دارد. کافی است سری به کامنتها یا همان اظهارنظرهای پست اینستاگرام هنرمند محبوبتان بزنید. چه طرفدار گلشیفته فراهانی باشید چه نگران احوال کافوی بینوا که از شانس بدش نام ایران را از درون سبد قرعهکشی جامجهانی ۲۰۱۸ خارج کرد تا ایران با پرتغال و اسپانیا همگروه شود، با خواندن چند کامنت، چندین واژه یا عبارت ترکیبی رکیک و جدید به دایره واژگانیتان افزوده خواهد شد.
شنیدن فحش و ناسزا در دعواهای خیابانی یا خانوادگی دیگر به پدیدهای عادی تبدیل شده، اما این روزها این روند تغییر کرده و مردم دعواهایشان را به فضاهای مجازی کشاندهاند با این تفاوت که عموما این درگیریهای آنلاین معمولا هیچ انگیزه مشخصی ندارند و افراد به راحتی در فضای مجازی به یکدیگر اهانت میکنند.
از نظر جی{استاد روانشناسی شناختی کالج هنرهای آزاد ماساچوست MCLA} شرایط به این دلیل تغییر کرده که اینترنت زمینه ناشناس ماندن و ارتباط بدون نیاز فیزیکی تماس چشمی، تشخیص سطح اجتماعی، ویژگیهای فیزیکی و احتمال تلافی کردن را از بین بردهاست. این شرایط زمینه افزایش ناسزاگویی آنلاین را متناسب با ساختار شبکه اجتماعی مورد استفاده و بدون اینکه برای افراد عواقبی داشته باشد، فراهم کرده است.
اختلاف سلیقه احساسات متفاوتی را نسبت به موضاعات مختلف یجاد میکند. در این میان افرادی هستند که در روزمرگی زندگی حقیقی گم شدهاند و تشنه دیده شدن هستند و تلاش میکنند تا با عکسالعمل گرفتن از دیگران خود را شاخص و متمایز نشان دهند و دیده شوند. واکنش نشان میدهند که هرچه این مقابله شدیدتر باشد، حس دیده شدن و تاثیرگذار بودن در فرد مهاجم افزایش پیدا خواهد کرد. برهمین اساس بهترین واکنش به این نوع تنشها در فضای مجازی نداشتن واکنش است زیرا معقولترین و منطقیترین پاسخها نیز برای یک اوباش مجازی به آن معنی است که برای هرآنچه نوشته یا به زبان آورده اهمیت قائل شدهاید.
دکتر کریمی متخصص روانکاوی شناختی و محقق علوم اعصاب شناختی دانشگاه کالیفرنیا برکلی، خشم به عنوان یک محرک، فقط یکی از عوامل در پدیده ناسزاگویی و اوباشگری مجازی دارد. از نظر او این موضوع ابعاد گستردهای دارد که دربرگیرنده برخوردهای اجتماعی ماست. هریک از ما به عنوان یک فرد با هویت فردی مستقل ممکن است نسبت به تنوع گستردهای از مسائل واکنش نشان دهیم که تنها برخی از آنها ممکن است ناشی از خشم باشند. از این رو اشتباه است اگر تصور کنیم که فحاشی در شبکههای اجتماعی صرفا از روی خشم صورت میگیرد، در واقع خشم میتواند بخشی کوچک از عوامل ایجاد این پدیده باشد. دستهبندیهای دیگری برای توضیح این نوع رفتار از سوی افراد وجود دارد:
-
سادیستها یا دیگرآزاران: این افراد با ایجاد آزار و گرفتن واکنش به واسطه ایجاد حس منفی و ناخوشایند در دیگران، احساس رضایت و خوشی میکنند.
-
خودشیفته یا نارسیسیست:این گروه با عشق و علاقه فراوانی که به خود دارد تمامی افکار و رفتارهای خود را برحق و درست میداند و در مقابل تمامی انسانهای دیگر را تعدادی احمق میپندارد که افکاری احمقانه و سطحی دارند.
-
سایکوپت : این افراد هیچ حس همدلی ندارند و از این رو برای احساسات دیگران کوچکترین اهمیتی قائل نیستند. این افراد برای هر آنچه درست بدانند یا در آن منفعتی برای خود ببینند، هر عمل ممکنی را بکار میگیرند تا به نتیجهٔ مورد نظر خود برسند، فارغ از تاثیر منفی اعمالشان بر دیگران.
-
افرادی که در تعلقات گروهیشان (چه گروهی باورمحور باشد، چه قومی و چه صنفی) برای دریافت تأیید از دیگر اعضای گروه و برای کسب و اثبات هویت فردی، به رفتاری تند و پر سروصدا دست میزنند تا توجه و احترام گروه مرجعشان را جلب کنند.
از تو متنفرم اما آنفالو نمیکنم
میخواهید دلیل اینکه کسی از شما خوشش نمیآید اما در شبکههای مجازی دست از سرتان بر نمیدارد را بدانید؟ دکتر کریمی میگوید کسی که دوستش نداریم را دنبال میکنیم تا روی تمامی فعالیتهای او و دیگر طرفدارانش نظارت داشته باشیم تا در صورت نیاز با آنها نیز درگیر شویم. از این رو تاکید بر نیاز به بیواکنش بودن از سمت همه، فرد قربانی و طرفدارنش است تا نقشی که فرد مهاجم در پی ایفای آن است، خود به خود خنثی شود، گویی «نامرئی» است و کسی صدای او را نمیشنود.
بیاییم برای یکبار هم شده با این افراد چه طرفدار تیم محبوبتان چه طرفداران دیگر تیم ها مقابله کنیم.و "نگذاریم طرفداری اینستاگرام بشود".
ازان مرد دانا دهان دوختهست که بیند که شمع از زبان سوختهست{حضرت سعدی}
منبع: وبسایت درنگ