1- عدم شایستگی نفرات دعوت شده به تیم ملی :
اولین علت را می توان در دعوت بازیکنانی جست و جو کرد که حتی در تیم باشگاهی شان هم گاها برای بازی دادن بهشان ، تردید می شود !
دعوت از حسین کنعانی زادگانی که اصلی ترین عامل دریافت گل اول مقابل ژاپن بود از همان ابتدا نیز برای همه باعث تعجب بود . بازیکنی که نه رزومه ی موفقی دارد و نه سطح بالایی چرا باید به تیم ملی دعوت شود و بدتر از آن ، چرا باید به طور فیکس بازی کند ؟!
دعوت از پژمان منتظری که حداقل دو سال است فوتبال حرفه ایش به پایان رسیده نیز از عجایب لیست کی روش بود ، آن هم وقتی به بهانه جوانگرایی روی نام سید جلال حسینی خط کشید ! آیا واقعا می توان متصور شد که پژمان منتظری بیشتر از سید جلال حسینی به تیم ملی کمک می کرد ؟
حضور مسعود شجاعی نیز هیچ توجیهی نداشت . شجاعی سال هاست که لایق دعوت شدن به تیم ملی نیست ، شاید اگر به جای شجاعی بازیکنی به مانند کاوه رضایی ، علی قلی زاده، کمال کامیبابی نیا یا سیامک نعمتی به تیم ملی دعوت میشدند می توانستند به مراتب بسیار مفید تر عمل کنند از بازیکنی که قطعا به دلایل فنی به تیم ملی دعوت نشد و عدم استفاده از او نیز خود حکم تاییدی بر این ادعاست.
2- استفاده از ترکیبی ناهمانگ و بی برنامه :
حضور حاج صفی که در پست دفاع چپ هم عملکرد چندان جالبی نداشت در پست هافبک هیچ توجیهی ندارد . شاید بدترین بازی که می توانستیم از یک بازیکن در خط هافبک تیم ملی را متصور شویم حاج صفی در مقابل ژاپن به نمایش گذاشت . از پاس هایی که غالبا به بازیکنان ژاپن می رسید تا هدر دادن موقعیت ها با شوت هایی که برای یک بازیکن سطح آماتور نیز ، منطقی به نظر نمی رسد گرفته تا بی تاثیری مفرط حاج صفی در دفاع و حمله و عملکرد ضعیف وی در ارتباط بین خطوط همه و همه بیانگر این است که کی روش ، اشتباهی را انجام داد که بعد هم با اصلاح نکردن آن به قیمت تحقیر تیم ملی برابر ژاپن تمام شد.
علاوه بر حاج صفی ، استفاده از کریم انصاری فرد که حتی به عنوان یک مهاجم نیز به صورت کامل نمی توان روی پا به توپ و سرعتش حساب کرد در پست وینگر نیز از دیگر هنرنمایی های کیروش برابر ژاپن بود
3- اسم های بزرگ ، عملکرد های کوچک :
علیرضا جهان بخش گران قیمت ترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران است . بازیکنی که همواره به عنوان برترین لژیونر ایران از وی یاد می شود و حتی گاها او را بهترین بازیکن ایران می نامند اما عملکردش در زمین ، حتی دعوتش به تیم ملی را زیر سوال می برد . نمایش های ضعیف جهانبخش در تیم ملی مدت هاست که ادامه دار شده و در عین تعجب وی همواره یکی از نفرات فیکس لیست کی روش است. به نظر می رسد در مورد جهانبخش بزرگنمایی بیش از حدی صورت گرفته است ، چرا که در مقایسه با ستاره ای تیم های دیگر مانند اکرم عفیف یا المعز علی در قطر و یا هیونگ مین سون در کره جنوبی و یا شیباساکی در ژاپن ، وی هیچ حرفی برای گفتن ندارد.
4- نداشتن تاکتیک تهاجمی :
باید باور کنیم که تیم کیروش هیچ برنامه تهاجمی خاصی نداشت . هرچقدر که عملکرد دفاعی تیم ملی ایران خوب است در فاز هجومی ضعیف و بی برنامگی موج میزند . ایران حتی پس از دریافت گل اول هم هیچ امید و تاکتیکی برای بازگشت نداشت و سطح بازی تیم ملی حتی از خیلی از تیم های باشگاهی لیگ داخلی مان نیز پایین تر بود. هرچند که قبل از دریافت گل اول نیز جز حساب کردن روی فاکتور شانس و ارسال از جناحین ، برنامه ای برای گل زدن وجود نداشت . این عملکرد برای تیمی که نزدیک به 8 سال است زیر نظر یک مربی است غیر قابل توجیه و دردناک است . بازیکنان ایران حتی از پاسکاری های ساده عاجز هستند ، آِیا دستاورد یک برنامه ی هشت ساله این است ؟
5- مصاحبه های بی ربط و متشنج کردن جو تیم ملی :
این که یک نفر از امارات به صورت مداوم بر علیه یک باشگاه و یک مربی ، بدون هیچ ارتباطی مصاحبه کند هیچ توجیه عقلانی و منطقی ندارد. مصاحبه های مکرر کی روش علیه برانکو و پرسپولیس تنها باعث ایجاد تفرقه میان مردم و احتمالا بازیکنان شد . باتلاقی که کیروش ساخت علاوه بر خودش رویاهای یک ملت را نیز غرق کرد . حملات مکرر کی روش به برانکو و پرسپولیس یک طرف ، مصاحبه های تحقیر آمیز او علیه مردم و تیم ملی ایران ( ترسیدن مردم از بحرین و یادآوری مکرر حسرت 47 ساله و نشر این باور که تیم ملی قدرت قهرمانی ندارد ) هم به مانند نمکی بود که بر زخم بریزند.
شاید اگر کی روش به بازیکنان تیمش امید و باور می داد و تمرکزش را روی تیم ملی می گذاشت ، الان مردم ایران در حال رویا پردازی برای فینال با قطر بودند ...