اختصاصی طرفداری | اورتون در پایان این فصل با گودیسون پارک خداحافظی خواهد کرد و امشب، آخرین دربی مرسیساید در این ورزشگاه برگزار میشود. دوران جدیدی در حال آغاز شدن است، زیرا این باشگاه آماده انتقال به ورزشگاه جدید در براملی مور داک میشود.
مویس امیدوار است که بتواند اورتون را به جایگاهی که در سال ۲۰۱۳ ترک کرد، بازگرداند. در دو فصل آخر دوران نخست هدایت او، اورتون بالاتر از لیورپول در لیگ برتر قرار گرفت و در سال ۲۰۰۵ حتی موفق به کسب سهمیه لیگ قهرمانان شد. وقتی او در سال ۲۰۰۲ هدایت تیم را بر عهده گرفت، فاصله بزرگی بین دو باشگاه وجود داشت. پس از جدایی او، این فاصله دوباره ایجاد شد، تا جایی که اورتون برای بقا در لیگ برتر میجنگد، در حالی که لیورپول در حال فتح جامهای بزرگ است. در آستانه بازی امشب، ۳۰ امتیاز و ۱۵ رتبه بین دو تیم فاصله است؛ لیورپول در صدر جدول قرار دارد، در حالی که اورتون در جایگاه ۱۶ام است.
اما مویس امیدوار است که بتواند این فاصله را کاهش دهد، حتی اگر به زمان نیاز داشته باشد:
امیدوارم بتوانیم دوباره شروع به ساختن کنیم. در ابتدای کار، همیشه نگرانیهایی وجود دارد. یادم هست وقتی برای اولین بار به اینجا آمدم، با خودم گفتم: «وای خدای من، ما قرار است در لیگ بمانیم.» بعد از برد مقابل فولام، دربی کانتی و نیوکاسل، ما در لیگ ماندیم و فصل بعد هم عملکرد بسیار خوبی داشتیم. حالا امیدوارم که بتوانیم همان مسیر را طی کنیم. در وستهم هم همین وضعیت را داشتیم. ابتدا باید از سقوط نجات پیدا میکردیم، اما سال بعد به رقابتهای اروپایی راه پیدا کردیم. نمیدانم این یک رؤیا است یا نه، اما هدف من این است که همین کار را اینجا انجام دهم. اگر خوششانس باشیم و از این وضعیت خارج شویم و در لیگ برتر بمانیم، باید برای کسب سهمیه اروپا تلاش کنیم. اگر موفق نشویم، حداقل تلاش خود را کردهایم.
اما فعلاً، هواداران اورتون بیش از هر چیز میخواهند ضربهای به امیدهای قهرمانی لیورپول بزنند و آخرین برد در داربی مرسیساید در گودیسون پارک را جشن بگیرند. لیورپول با ۶ امتیاز اختلاف در صدر جدول قرار دارد، بنابراین حتی در صورت شکست، این بازی تعیینکننده قهرمانی آنها نخواهد بود، اما برای اورتون، این یک شب احساسی خواهد بود، زیرا ۱۲۰مین داربی در گودیسون پارک برگزار میشود. هر دو تیم در این ورزشگاه ۴۱ برد دارند و این بازی میتواند برنده نهایی را در کتابهای تاریخ ثبت کند. مویس هشدار داده که بازیکنان اورتون باید تمرکز خود را روی بازی بگذارند، نه احساسات. این شب خاص به دلیل طوفان در ماه دسامبر به تعویق افتاده بود.
این یک چالش بزرگ است، بیایید خودمان را فریب ندهیم. اگرچه همیشه این یک بازی خاص است. اختلاف کیفیت بین دو تیم زیاد است و این را میتوان در جدول هم مشاهده کرد. اما باید راهی پیدا کنیم که این فاصله را در زمین کاهش دهیم. این فقط یک بازی دیگر است، نیازی به گوشزد و یادآوری بازیکنان نخواهد بود. آنها میدانند این مسابقه برای هواداران چه معنایی دارد. اگر حتی یکی از آنها به این امر واقف نباشد، گناه بزرگی محسوب میشود. اگر مجبور باشم، به آنها خواهم گفت، اگرچه اطلاعات فوتبالی آنها زیر علامت سؤال برود!" بهویژه حالا که در مورد آخرین داربی در گودیسون صحبت میکنیم. این موضوع بزرگی است. همه در اینجا میخواهند این استادیوم را با یک خاطره شیرین ترک کنند.
دوران دوم مویس؛ مأموریتی برای بازگرداندن اورتون به رقابتهای اروپایی و جمع مدعیان لیگ برتر است و جملات او نشان از اهمیت مرسیساید داربی در تمامی شهر و میان هواداران دو تیم دارد. دربی مرسیساید، قدیمیترین دربی دسته اول فوتبال انگلستان است. اولین دیدار در ۱۳ اکتبر ۱۸۹۴ در گودیسون پارک برگزار شد و از فصل ۱۹۶۲/۶۳ تاکنون بهصورت مداوم برگزار شده است.
امیرحسین صدر
۱۲ فوریه ۲۰۲۵
سایهروشنهای دربی شماره ۲۴۵ مرسیساید
رابطه بین دو باشگاه بزرگ فوتبال مرسیساید پیچیده است، اما شهر لیورپول به هر دو باشگاه خود نیاز دارد، برای اقتصاد و پول، افتخار و غرور، سربلندی و احتمالاً عزتنفسی که همیشه برای حفظ آن با تمام توان به آن چنگ زده است. از اینرو دیدار امروز، آخرین در گودیسون پارک، همهجانبه اهمیت و معنای دیگری دارد. دو سوی قطب جدول. رسیدن و نرسیدن، و این سؤال لعنتی و بیجواب همیشگی؛ بودن یا نبودن. لیورپول بعد از حذف باورنکردنی از جام حذفی در مقابل پلیموث شگفتانگیز، بهدنبال حفظ موقعیت خود در صدر جدول است و بیصبرانه در پی کسب بیستمین قهرمانی کشور و برابری با رکورد یونایتد که دورانی طولانی فقط تعلق به آنها داشت.
اورتون نیز همیشه این اطراف بوده و با در اختیار گرفتن مربی سابق خود، دیوید مویس، قبل از کوچ دائمی به داک مور، استادیوم جدید و نوساز خود در کنار «رودخانه مرسی»، بهطور حتم قصد دارد بقای خود را در لیگ برتر ابقا کند. اورتون طولانیتر از هر تیمی در دسته یکم و حالا با نام لیگ برتر حضوری متوالی داشته است. خاطرم هست حتی «سهراب خان سپهری» شاعر عزیز ما که طرفدار فوتبال بود، در نامهای به مجله کیهان ورزشی آن سالها، اشاراتی به اورتون در اوایل دهه هفتاد داشت.
دهه هشتاد، دوران سردمداری تیمهای مرسیساید در انگلستان و اروپا در دهه هشتاد، فوتبال انگلستان بهطور کامل در دستان دو تیم مرسیساید بود و فوتبال انگلستان از ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۵ پرچمدار فوتبال اروپا. فاجعه هیسل بلژیک در فینال قهرمانی جام باشگاههای اروپا میان لیورپول، مدافع عنوان قهرمانی، و یوونتوس همهچیز را تغییر داد. «همهچیز را.»
استادیوم نوساز اورتون، فصل بعد افتتاح خواهد شد
۵ سال غیبت در اروپا. ضربه مهلک به فوتبال انگلستان خارج از تصور بود. امپراتوری فوتبال انگلستان، بسان دوران مستعمرات، فروپاشید.
لیورپول برای ۲۰ سال تاج قهرمانی اروپا را از کف داد و ۳۰ سال قهرمانی انگلستان را. و سپس با ظهور «لیگ برتر»، هر دو تیم «مرسیساید» سلطه خود را در لیگ... تاریخ هر دو تیم جلا و درخشش همیشگی خود را تمام و کمال از دست داد و مسیر نزولی را در پیش گرفت. و در این بین، افسوس و دردی دائمی برای هر دو تیم و هواداران آن بههمراه داشت و بازیکنان فوقالعادهای از آن دوران که هرگز شانس حضور و نمایش هنر خود در سطح اروپا پیدا نکردند. رؤیاهای دوران کودکی برای این بازیکنان مُرد و فرصتها برای همیشه و همیشهها از دست رفت.
سال ۸۴ لیورپول قهرمان اروپا بود و متعاقب آن، اورتون بعد از تصاحب جام منقرضشده جام برندگانِ جام اروپا (قهرمانان جامهای حذفی در اروپا) در سال ۸۵ قهرمان انگلستان شد. تیم عالی هاوارد کندال بدونشک به قهرمانی اروپا هم دست مییافت، اما فاجعه هیسل همه خوابهای شیرین اورتون را به خوابی ترسناک و وحشتآور تبدیل کرد.
اورتون، قهرمان جام حذفی 1984
در این دوران و بازی امروز، روزگار بر وفق مراد لیورپول است و فتح قلهها امکانپذیر؛ و هر آنچه که در سفره جامهای داخلی و خارجی است. اما اورتون برای بقای خود میجنگد. برای نگاه داشتن سر خود روی آب و کشیدن نفسی دوباره. ولی موج سهمگین است و دم و بازدم، سخت و دشوار.
اورتون از زمان آغاز لیگ برتر در ۱۹۹۲ هرگز سقوط نکرده، اما در فصولی از خطرات جدی، جان سالم به در برده است. در فصل ۹۴-۱۹۹۳ در لبه پرتگاه بود و در دمدمای سقوط. مقابل ویمبلدون در آخرین روز فصل. درامای عجیبوغریب. حقیقتاً دیوانهوار و کشنده. بهراستی به فولکلور اورتونیها وارد شد. زمانیکه بعد از تنها ۲۰ دقیقه ۲-۰ خود را عقب دیدند. ۹ دقیقه به پایان، گراهام استوارت معجزهآسا نتیجه را به ۲-۳ تغییر داد. بازگشتی بود. "Toffees" از توفان جان سالم به در برده بود. شکلات و نقلونبات شیرینیفروشیهای دور و بر گودیسون پارک، Ye Anciente Everton Toffee House و Old Mother Nobletts Toffee Shop که دلیل این لقب آبیهاست، در بخشی از شهر پخش شد و کیسههای ذخیره مغازه کاملاً ته کشید. نجات و رهایی و رستگاری، همه در آن روز نهفته بود. در آن گل.
آخرین سقوط اورتون از لیگ دسته اول در فصل ۵۵-۱۹۵۴ روی داد. "تافیها" هشت سال را در دسته دوم گذراندند و سپس به لیگ بازگشتند، جایی که از آن زمان تا همین فصل، اقامتی دائمی داشتهاند. با آدرس همیشگی؛ گودیسون پارک.
کنی دالگلیش و هاوارد کندال؛ بازیکنان و مربیان بزرگ تاریخ لیورپول و اورتون
آدرس استادیوم بهزودی تغییر خواهد کرد. از «گودیسون پارک» و استادیوم فعلی تا اسکله براملی مور، دور مرکز شهر، به سمت غرب و به سوی آب، رودخانه مرسی، فقط حدود ۱۰ دقیقه طول میکشد. سفری کوتاه، ولی مهاجرتی دائمی است برای اورتون، تا شاید آنها را از تاریکی خارج کند و به روشنایی برساند. استادیوم جدید نزدیک مرسی، که ساخت آن مدتی طولانی به تأخیر افتاده بود، با هزینهای بیش از ۷۵۰ میلیون پوند تکمیل شده است. دیگر میتوان از دور هم ستونهای بتنی چهار گوشه استادیوم را با چشم دید. منظرهای زیبا در کنار آب، تماشایی است. نهتنها برای اورتون بلکه برای همه شهر، شهری تشنه سرمایهگذاری.
با این حال، نگرانی این است که اورتون پس از رسیدن به خانه جدید خود، در کدام دسته فوتبال بازی خواهد کرد. اورتون بعدازظهر امروز، ۱۲ فوریه، در گودیسون آخرین دربی مرسیساید را در برابر لیورپول انجام خواهد داد. تیم دیوید مویس در مکان شانزدهم برای رهایی از سقوط، هنوز به ۱۴ امتیاز نیاز دارد.
و سرمربی لیورپول، آرنه اسلوت، مشتاقانه منتظر مرسیساید دربی «فشرده و سختی» است تا ۳ امتیاز دیدار عقبافتاده را که به خاطر طوفان دو ماه پیش مرسیساید به تعویق افتاد، به دست آورد. بیاحتیاطی و اشتباه و لغزشی کوچک، ضربه سختی به قرمزپوشان وارد خواهد کرد، درحالیکه پیروزی، با ۹ امتیاز اختلاف با تیم دوم، آرسنال، حاشیه امنیت مناسبی برای کسب عنوانی که هر طرفدار لیورپول برای آن لهله میزند، ایجاد خواهد کرد.
بخشی از هواداران اورتون، آبیها، احساس میکنند موفقیت لیورپول باعث ایجاد غرور در آنفیلد شده است. و از دید لیورپولیها، تعبیر آن، حسادت محض است. آنها همسایههای خود را «آبی تلخ» مینامند. اما عمیقاً معتقدم لیورپول مانند شهری است که به هر دو باشگاه خود نیاز مبرم دارد. نهتنها از نظر اقتصادی بلکه تا حد زیادی برای نمایان بودن، مطرح بودن، برای بیان و بازتاب. این دو باشگاه ۶۰ سال است که با هم در سطح اول فوتبال انگلیس حضور دارند. «رقابت» بخشی از ذات و هویت لیورپول است.
خداحافظی با گودیسون پارک خاطرهانگیز
اثرات اقتصادی هم غیرقابلانکار است. چند سال پیش، تحقیقی توسط Deloitte نشان داد که باشگاه لیورپول تنها در یک سال، ۵۰۰ میلیون پوند بر اقتصاد محلی سود رسانده است. در این بین، سهم اورتون نیز قابلتوجه است. از آنجایی که شهر لیورپول تلاش میکند دوباره جای پای خود را که در دوران کووید بهشدت آسیب دید، پیدا کند، به باشگاههای فوتبال خود برای موفقیت در این امر، بعد از دوران شدید رکود، نیاز دارد.
پشت این هماوردی شهری، دلدادگی عمیقی نهفته است. اما همانطور که میدانیم، رقابتهای فوتبال همیشه از «الگوهای منطقی» پیروی نمیکند. در یک نظرسنجی از طرفداران لیورپول سؤال شد که آیا مایلند اورتون در این فصل سقوط کند؟ پاسخ هواداران الگوی جالبی را بهدست داد:
من شخصاً خواهان سقوط اورتون نیستم، ولی افراد زیادی که در روز بازی اطراف من مینشینند، نظر دیگری دارند.
شاید پل ماچین، که کانال رسانهای تلویزیون ردمن را اداره میکند، دو سال پیش میزبان مناظرهای بود که بهطور مستقیم از همه سؤال میکرد:
آیا اورتون سقوط میکند و آیا اصلاً ما خواهان سقوط آنها هستیم؟ برای خنده هم شده، اگر به من بگویند اورتون یک فصل میرود و بعد برمیگردد، میگویم «بله». تصور اینکه آنها برای مدت طولانی در لیگ برتر نباشند، دشوار است. مطمئن نیستم که باید در مورد آن چه احساسی داشته باشم. سقوط و در هم شکستن آبیها برای شهر فاجعهای خواهد بود. شهر، بدون دربی ضربه زیادی متحمل میشود.
اما شخصاً نگرانی واقعی من این است که آنها آنقدر طی این دوران بالا و پایین داشتهاند، ممکن است بعد از رفتن، هرگز موفق به بازگشت نشوند. ممکن است سرنوشت لیدز یونایتد یقه آنها را بگیرد و تا ۲۰ سال دیگر هم بازنگردند.
خاطرم هست ایان راش، مهاجم افسانهای لیورپول، یکبار در این باره گفت: سقوط اورتون به دسته یکم اسفبار خواهد بود.
اورتونیها در حال حاضر دفاتری را در ساختمان نمادین Liver Building در مرکز شهر اجاره کردهاند. مدیران از آنجا یکی از بهترین مناظر مرسیساید را روبهروی خود دارند. در جشن کریسمس، آنها Liver Birds را آبی کردند، طبیعتاً این واقعه در آنفیلد و از چشم لیورپولیها پنهان نماند. اگرچه لیورپول و مرسیساید سالهاست که قرمز شده است. اورتون در طول ۱۲ سال و نیم گذشته تنها یکبار رقیب بزرگ خود را شکست داده است. در دوران کووید و بدون حضور تماشاگر در استادیوم. حتی پیروان دوآتشه لیورپول هم به آن شکست اهمیت نمیدهند.
سقوط برای اورتون غیرقابلتصور است، درعینحال محتمل. امروز در گودیسون، جو و اتمسفر بازی در تمامی سطوح نفسگیر است. همه بر روی تیغ تیز و برندهای قدم خواهند زد. گویا این روزها هر گام اشتباهی، گوشت را تا استخوان شکاف خواهد داد، برای دو تیمی که در دو سوی جدول برای دلایل متفاوت میجنگند.
اورتونیهای مسنتر، در سن و سال من که خاطرات طولانیتری از گذشته دارند، چنانکه اشاره کردم، هنوز لیورپول را بهخاطر محرومیت پس از هیسل در اروپا مقصر میدانند که باعث شد تیم هاوارد کندال، قهرمان انگلیس در جام قهرمانی اروپا در سال ۱۹۸۵، حضور نداشته باشد.
در طول این سالها، گهگاه پرچمی در میان لیورپولیها دیده میشود که روی آن نوشته شده: "Steaua Bucharest 1986".
اورتون، قدرت مهم دهه 80 فوتبال انگلیس که فرصتی برای درخشش اروپایی نیافت
آزار بیمزه و بیمورد و بسیار خجالتآور "آبیها" و خاطره مغمومانه و غمانگیز عدم حضور اورتون در فینال جام باشگاههای اروپا. جاییکه دروازهبان استوا بخارست، هلموت دوکادام، تمامی ضربات پنالتی بارسلوناییها را مهار کرد و عنوان "قهرمان سویا" را برای خود جاودانه کرد.
تمامی این موارد، موفقیت یا عدم موفقیت، تعصب و غیرت، عشق یا نفرت، قرمز و آبی، بهطور غیرقابلانکاری، به تعریف مدرن این رقابت میپردازد و به یکی از طولانیترین دربیهای جهان معنای دیگری میدهد. و در چنین قالبی، اورتون بهسختی تلاش خواهد کرد و جان خواهد گذاشت تا اقامت ۷۰ ساله خود را در بالاترین دسته لیگ فوتبال انگلستان تمدید کند و در آدرس جدید، تاریخ جدیدی را بسازد. کمی موفقتر، اما همیشه سربلند و پرغرور.
دیدار امروز، با هر نتیجهای که به پایان برسد، بسیار خاص خواهد بود و با حسوحال. مثل همیشه. مثل گذشتهها.
قلباً امیدوارم قصه و پایان «آبیها»، تلخ نباشد. تمامی عمر، فصلبهفصل، و زمانیکه تاریخ بازیها منتشر میشد، تاریخ بازیهای رفت و برگشت دربی مرسیساید را با برادرانم خط میکشیدیم. چه نبردهای دیدنیای که نداشتند. ذرهذره آن را میبلعیدیم. دربی خانوادگی مرسیساید همیشه طعم کباب لذیذ خود را داشت و دارد... و (با کمی مکث) خواهد داشت؟
تمامی دربیهای مهم جهان، مشارکتی دوجانبه میان تیمها و هواداران هر دو تیم است. همیشه و همهجا، در هر سوی دنیا. مراودهای دوطرفه. نیازی میان دو جنس. به عقیدهام، با یکدیگر شکل میگیرند، معنا پیدا میکنند و کامل میشوند. یکی شدن!
این تنیدگی در روح و جان آن است. دوام آن، قدرت و جذابیت آن. زنده ماندن، به دیگری مرتبط است. دوقلوهای چسبیدهای هستند که با مرگ یکی، دیگری هم جان میدهد و برای همیشه میمیرد.
مهم نیست آسمان، عمدتاً در مرسیساید همیشه قرمز بوده است، اما درهها همیشه آبیرنگ ماندهاند.
و این نگاه به دیدارهای کلاسیک و رقبای دیرین هم بازمیگردد. بوکا جونیورز به ریورپلاته نیاز دارد. و بارسلونا به رئال مادرید و بالعکس. دربی شمال لندن بدون اسپرز، توپخانه آرسنال را بیمصرف میکند. پرسپولیس و استقلال خودمان، هریک بدون دیگری مانند مردی بدون زن بر سر سفره عقد خواهند بود. زمانیکه تمامی زیبایی آینه و گلها و ساییدن قند، بیرنگ میشود و مرد در انتظار، تنهای تنها بهجای عسل، بغض خود را قورت میدهد.