محي اسكندريبوقلمونی، گاوی بدید و گفت:
در آرزوی پروازم، اما چگونه، ندانم!
گاو پاسخ داد:
گر ز تاپاله من خوری، قدرت بر بالهایت فتد و پرواز کنی!
بوقلمون دلی سیر خورد و بر شاخی نشست
تیراندازی که چهره ی خارکصده ای داشت، بوقلمون را بر درخت بدید، تیری بر آن نگون بخت بینداخت و مادرش را صیغه ساخت...
نتیجه اخلاقی: شاید با خوردن هر گوهی به بالا برسید، اما مطمئن باشید که در بالا نخواهید ماند...