حق پخش تلویزیونی و نخریدن حق پخش تلویزیونی، محو کردن لوگوی شرکتها و شبکههای تلویزیونی دیگر و چسباندن لوگوی شبکههای داخلی! خریدن حق پخش در دقیقه 90! نخریدن حق پخش و کار کردن مخفیانه و یواشکی گزارشگران صدا و سیما و راه ندادن آنها به جایگاههای تخصصی و حرفهای و یا اخراج و بدرفتاری با آنها!
این تقریبا داستان تکراری تلویزیون ما و مسابقات و تورنمنتهای مهم آسیایی و جهانی بوده است. همیشه اخبار و داستانهای مربوط به بدرفتاری و اخراج گزارشگران صدا و سیما از مسابقات و جایگاههای اختصاصی به سوژه مطبوعات و رسانهها تبدیل شده اما این بار داستان کاملا فرق میکرد. مسئولان مربوطه فیفا با بدرفتاری محض مزدک میرزایی را از ورزشگاه آرهنا فونته نووا شهر سالوادور محل برگزاری دیدار ایران – بوسنی بیرون انداختند. صحنهای که آدم شرمش میآید توصیف کامل آن را داشته باشد و روی قلم و کاغذ بیاورد. از یک طرف به عنوان یک ایرانی و نماینده ایران از یک طرف هم برای گزارشگری که در حجب و حیایش کسی شک ندارد. قیافه مزدک مثل گچ سفید شده بود و هیچ کس نمیتواند حال آن لحظات مزدک را درک کند به جز خودش که رفتار بسیار تحقیرآمیز برزیلیها با او چقدر دردآور و البته شرمآور بود.
در همان لحظات بد به عنوان یک ایرانی که وقتی میبیند با هموطنش و نماینده تلویزیون کشور شما چه رفتار بدی شده در مدیاسنتر استادیوم شهر سالوادور فرصتی دست داد تا با محمودرضا رضایی تهیه کننده سه مستند فوتبال ایران که اتفاقا هر سه از کارهای قوی این ژانر بودهاند دردل و صحبتی کنم. این مصاحبه حاصل همین درددل است.
آخرین کار محمودرضا رضایی داستان یک صعود بود که به صعود و نحوه راهیابی تیمملی ایران به جام جهانی 2014 برزیل پرداخته بود و تا همین چندی پیش از شبکه سوم سیما پخش میشد.
- این چندمین جام جهانی شماست که کار مستند و روایتی برای فوتبال ایران انجام میدهید؟
این سومین جام جهانی است؛ 1998 فرانسه، 2006 آلمان و 2014 برزیل.
- این مشکلاتی که برای مزدک میرزایی و شما پیش آمده برای اولین بار است یا سابقه هم دارد؟
نه همیشه همینطور است. تلویزیون ما هیچ وقت حق پخش را پرداخت نمیکند. همیشه ما ID کارت نداشتهایم و مشکل کپی رایت داشتهایم. آنها یعنی مسئولان سیما به ما قول دادند گفتند خیالتان راحت باشد ما حق پخش را پرداخت کردهایم و امتیاز بازیها را میخریم. ما ID کارتمان را گرفتیم و مسئولان ایرانی به ما گفتند بروید کارتان را انجام دهید اما روز بعد از طرف اینجا به ما گفتند به شما هیچ خدماتی نمیدهیم چون قرارداد امضا نشده، بازی دوم ایران مسئولان مدیاسنتر استادیوم و فیفا خیلی به ما سخت میگرفتند و در بازی سوم ایران عملا مسئولان مربوطه در اینجا به دنبال این بودند که ببینند چه کسی از صدا و سیمای ایران در اینجا حضور دارد تا او را از استادیوم بیرون بیاندازند! و متاسفانه این اتفاق هم افتاد دیگه!
- خب این برای اعتبار ایرن و تلویزیون آن خیلی بد است دیگه…
شما فکر میکنید خوبه؟ بله بدتر از آن این است همانطور که خودتان دیدید مسئولان مربوطه اینجا در بازی سوم (ایران و بوسنی) مزدک میرزایی را تا خیابان همراهی کردند!
- اگر این حرفها را از قول شما بنویسیم برایتان بد نمیشود با توجه به اینکه شما چند برنامه خوب و قوی و روایتی از فوتبال ایران در شبکههای دو و سه سیما داشتید؟
بالاخره باید یه اتفاقی بیفتد دیگه! وقتی میلیارد میلیارد برای انواع و اقسام فیلمها و سریالها در ژانرهای طنز و کمدی و احساسی و عشقی و … هزینه میکنند خب بیایند برای چنین تورنمنت مهمی هم هزینه کنند و مسئولان سازمان بیایند برای این مسابقات هم هزینه کنند.
- تازه صدا و سیما از محل آگهیها چه قبل از بازی، چه وسط بازی و چه پایان آن درآمدهای بسیار کلانی هم دارد.
من اصلا با درآمدهای صدا و سیما در این زمینه کاری ندارم اما بالاخره جام جهانی هم باید جایگاهی در محل هزینههای صدا و سیما داشته باشد دیگه! پربینندهترین برنامههای صدا و سیما برنامههای فوتبالی هستند.
- برخورد مسئولان اینجا با شما خیلی زشت بود؟
بله از زشت هم اون ورتر! از هیچ در ورودی ما را راه نمیدادند. ما مجبور شدیم با بلیت معمولی مسابقات نه ID کارتهای حرفهای وارد استادیوم شویم. با دوربینهای غیرحرفهای کار کنیم، یواشکی کار کنیم، دزدکی کار کنیم و بدتر از همه اینکه گزارشگر ما را تا خیابان هم همراهی کردند و ایستادند تا کاملا از استادیوم دور شود! فقط کم مانده بود برای مزدک میرزایی تاکسی بگیرند و یگویند از این خیابان هم برو!
- شما تا به حالا این مشکلات را به مسئولان صدا و سیما انتقال دادهاید؟
بله بارها و بارها و بلکه صدها بار! در همه سفرها ما این مشکلات را گفتهایم. ما هیچ وقت رایت و حق پخش را خریداری نکردیم، نه بازیهای جهانی را، نه بازیهای آسیایی را و همیشه این مشکلات را داشتهایم. الان دیگه ما که 20 ساله کنار تیمملی هستیم و در ردههای مختلف کاملا شناخته شدهایم! AFC که کاملا ما را میشناسد و از دور که ما را میبینند میگویند اینها آمدند بگیریدشون، ببندیدشون! این رفتارها خیلی بد است. ما با این همه هزینه و زحمت به اینجا آمدهایم.
هزینهها را که صدا و سیما نمیدهد و ما خودمان هزینهها را پرداخت کردهایم. باید آنها حق پخش را میخریدند و برای ما ID کارت میگرفتند بالاخره این کار ما باید در تلویزیون پخش شود دیگه.
- یعنی الان اینجا ما را به عنوان دزدان حق پخش تلویزیونی میشناسند؟
من در این مورد حرف نمیزنم و نظری ندارم ولی به هر جهت این کار درستی نیست نه از نظر شرعی و اخلاقی و نه حرفهای.
- این کار جدید شما که روایتی از تیمملی ایران در راه جام جهانی 2014 برزیل است کی پخش میشود؟
قرار است بعد از جام جهانی پخش شود اما اگر دست خودم باشد و برای زودتر پخش شدن آن به ما فشاری نیاورند من خودم ترجیح میدهم یک ماه بعد از جام جهانی این اتفاق رخ بدهد تا برای مونتاژ فرصت کافی داشته باشیم.
- از این کار جدید خودتان راضی هستید؟
بله اما اگر ID کارت داشتیم واقعا خیلی بهتر کار میکردیم. مثلا ما میکسد زونهای دو مسابقه اول ایران را از دست دادیم چون ما را به آنجا راه نمیدادند. ما برای ورود به استادیوم و جاهای دیگر باید با هزار حیله و کلک و فرمول طراحی شده وارد استادیوم میشدیم.
- فکر میکنید این کار بهتر از آب دربیاید یا کارهای قبلی شما؟
فکر میکنم این کار از همه بهتر باشد برای اینکه ما در اردوی آفریقا و اتریش هم کنار تیمملی بودیم و خیلی هم راحت کار کردیم و مشکلی نداشتیم. 4-3 تا مسابقه را هم پوشش دادیم.
- آقای کیروش در اردوها با شما همکاری خوبی داشته یا نه؟ چون به نظر میرسد ایشان با رسانههای خارجی بیشتر همکاری دارد تا رسانههای ایرانی! من این را هم احساس کردم و هم اینکه از نزدیک چند بار شاهد برخوردهای دوگانهاش با رسانههای ایرانی و خارجی بودهام.
ببینید همکاری نه، با ما همکاری خوبی نداشته ! مثلا او میتوانست به ما اجازه بدهد در هتل تیمملی باشیم، در کمپ باشیم، در اتاقهای بازیکنان، در هواپیما وجاهای دیگر. البته اینها همه جزو تعهدات ایشان بوده و حتی آقای کفاشیان هم از کیروش خواست این همکاری را با ما داشته باشد اما ایشان قبول نکرد و گفت ما اینجا کارهای ضروری داریم! البته کیروش آدم خوبی است و من هم به او حق میدهم چون میخواست برای تیمش حاشیه امنیتی درست کند که ذهنش به هم نریزد اما از طرف دیگر ما یک فرصت تاریخی را که میتوانستیم در کنار تیمملی باشیم و آن را مستند کنیم و در آرشیو صدا و سیما نگه داریم و البته در معرض دید همگان قرار بدهیم را از دست دادیم.
- اگر حرف خاصی هست بفرمایید.
نه فقط خیلی خستهام خیلی. یعنی تمام خستگیها در تنمان میماند. با این همه هزینه و فشار کاری و روحی -روانی داریم اینجا کار میکنیم اما اینجا باید همه کارها را یواشکی انجام بدهیم! وقتی که میبینم اینجا همه درها بر روی شما بسته است. همه شبکههای تلویزیونی دنیا دارند درست و حسابی و مثل آدم میآیند ID و PASSهای مربوطه کاریشان را میگیرند اما ما باید همش فرار کنیم، بترسیم، دنبالمان هستند، میگیرند ما را، اجازه نمیدهند کار کنیم، باید یواشکی و مخفیانه تصویربرداری کنیم. ما یواشکی و دزدکی این فیلمها را میسازیم! همه این کارها یعنی از فوتبال تا فوتبال، داستان یک صعود و فوتبال ایرانی همه کارها اینجوری بوده و به مردم تقدیم شده حالا ببینید اگر یک روز به ما یک ID کارت بدهند و حق پخش را مسئولان صدا و سیما بخرند و ما بتوانیم سرمان را بالا نگه داریم و کارمان را انجام بدهیم چه کاری به مردم ارائه میدهیم.
همیشه دوربین ما یا یواشکی بوده، یا پایین، یا کنار بوده و خیلی از تصاویر را نتوانسته ثبت و ضبط کند.!