مطلب ارسالی کاربران
فایده علم اخلاق و برتری ان بر سایر علوم(منبع ،کتاب معراج السعادة نوشته حاج ملا احمد نراقی رحمت الله الیه)
فایده علم اخلاق و برتری آن بر سایر علوم
چون که شناختی که حیات ابد ، و سعادت سرمد ، از برای انسان موقوف استبه دفعاخلاق ذمیمه و اوصاف رذیله ، و کسب ملکات ملکیه و صفات قدسیه ، و این میسرنمیشود مگر به شناختن رذائل صفات و فضائل ملکات ، و تمیز نیک و بد آنها ازیکدیگر ، و دانستن معالجاتی که در علم اخلاق از برای تهذیب نفس مقرر است ، معلوممیشود که شرف این علم از سایر علوم برتر ، و ثمر و فایدهاش بیشتر است .
و چگونه چنین نباشد ، و حال آنکه شرافت هر علمی به شرافت موضوع آن است . وموضوع این علم ، نفس ناطقه انسانیه است ، که اشرف انواع کائنات و افضل طوایفممکنات است ، و به واسطه این علم از حضیض مرتبه بهائم به اوج عالم ملائکه عروجمینماید .
بلی ، از برای بنی نوع انسان و عرضی است عریض ، اول آن فروتر از عالم چهارپایان ، و آخرش برتر از اقلیم فرشتگان .
در حق اولش فرموده :
«ان هم الا کالانعام بل هم اضل سبیلا»
یعنی :
«نیستند ایشان مگر مانند چهارپایان ، بلکه پست رتبهتر و گمراهترند» . (62)
و به این جهت میگویند :
«یا لیتنی کنت ترابا»
یعنی :
«کاش که من خاک بودمی» . (63)
و در شان آخرش رسیده :
«لولاک لما خلقت الافلاک» .
یعنی :
«اگر مقصود تو نبودیآسمانها را خلق نکردمی» . (64)
ای نقد اصل و فرع ندانم چه گوهری
کز آسمان تو برتر و از خاک کمتری
به این جهت است که سید رسل - صلی الله علیه و آله و سلم - فرموده :
«انی وزنتبامتی فرجحتبهم» .
یعنی :
«مرا با تمام امت موازنه نمودند من بر همه راجح آمدم» . (65)
و این ، خود ظاهر و روشن است که : این تفاوت و اختلاف در میان افراد این نوع ، نهاز جهت جسمیت و لواحق آن است ، زیرا که همه در این شریک هستند ، بلکه به جهتاختلاف در اخلاق و صفات است ، و این علم باعث رسیدن به اعلا مراتب آن است . وکدام علم ، اشرف از علمی است که پست ترین موجودات را به اشرف کایناتمیرساند ؟ و به این جهت ، حکمای سلف نام علم را به غیر از «علم اخلاق» حقیقتااطلاق نمیکردند ، و به این سبب آن را «اکسیر اعظم» مینامیدند ، و آن را اول تعلیمخود قرار داده بودند ، و اول به شاگردان خود این علم را میآموختند . و تحصیل سایرعلوم را از برای کسی که تهذیب اخلاق نکرده بیثمر میدانستند .
آری ، همچنان که بدنی که مواد فاسده و «اخلاط ردیه» (66) در آن مجتمعاند ، ازکثرت غذا بجز فساد اخلاط و زیادتی مرض حاصل نبیند ، همچنین نفسی که مجتمعاخلاق ذمیمه و صفات رذیله باشد ، از تحصیل علوم بجز شر و فساد ثمری نبیند .
و از این روست که : بیشتر کسانی که ملبس به لباس علماء گشتهاند ، و خود را از زمرهاهل علم میشمرند ، به مراتب حال ایشان از عوام بدتر ، و دل ایشان سیاهتر است . ماه وسال در جمع مال ، خواه حرام و خواه حلال ، و روز و شب در تحصیل جاه و منصب ، و این را ترویج دین و مذهب میدانند . با امثال و اقران در مراء و جدال ، تا اظهارفضیلتخود بر جمعی از عوام کنند ، پای اعتقاد ایشان سست ، و اصول عقایدشاننادرست ، رسوم شرع و ملت را دور انداخته ، و بدعتی چند از برای خود ساخته وپرداخته ، و آن را مقتضای حکمت نامیده غافلاند از اینکه : حکمت ، حقیقة همان استکه در شریعت نبویه مقرر فرموده . و ندانستهاند که : علم بدون عمل گمراهی و ضلال ، وتعلم بدون طاعت ، خسران و وبال است .
همانا قول پیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم - را نشنیدهاند که :
«البلاهة ادنی الی الخلاص من فطانة بتراء» .
یعنی :
«ابلهی و نادانی به نجات نزدیکتر است از زیرکی ناقص و ناتمام» .
و گویا به گوش ایشان نرسیده که حضرت رسول - صلی الله علیه و آله و سلم - فرموده :
«قصم ظهری رجلان : عالم متهتک و جاهل متنسک» .
یعنی
«دو نفر پشت مرا شکستند :
یکی عالمی که پرده شریعت را درد و به علم خود عمل نکند ، و دیگری جاهلی که آداب عبادت را نداند و بدون علم عبادت کند» . (67)