طرفداری- در فوتبال و خصوصاً در بازیهای حذفی اتفاقات لحظهای بسیار تعیینکننده است. بسیار تیمها را دیدهایم که علیرغم فصل نه چندان جالب در لیگ، در اروپا یا جام حذفی درخشیدهاند. منچستریونایتد با لشکری از مصدومان، در برابر پاریسنژرمنی پیروز شد که بیشترین گل زده در 5 لیگ معتبر اروپایی را به ثمر رسانده است. با این حال در نیوکمپ اتفاق خاصی نیفتاد و اگر بگوییم نتیجه چندان دور از انتظار نبود، بیراه نگفتهایم. در شبی که بارسا 3 بر صفر پیروز میدان شد، بسیاری از ضعفهای یونایتد برملا شد و البته معدود نکات مثبتی نیز دیدیم که در ادامه مقاله به این موارد اشاره خواهیم کرد.
شروعی پرقدرت و با انگیزه
اوله گونار سولسشر توانایی نسبتاً خوبی در تهییج بازیکنان دارد. همانند بازی با PSG، منچستریونایتد این بازی را نیز طوفانی آغاز کرد و در چند دقیقه کاملاً بارسلونا را تحت فشار قرار داد و حتی دیرک دروازه را نیز به لرزه درآوردند. بنظر میرسید که یونایتد به دنبال استفاده از ضدحملات باشد و یکی از پایههای مهم ضد حملات پاسکاریهای دقیق، تکضرب و سریع است. در زمان ژوزه مورینیو اشاره کردیم که سبک بازیهای منچستریونایتد زیبا نیست و بازیکنان در تکمیل پاسهای خود دچار مشکل هستند. این مورد اما در زمان سولسشر عوض شده و پاسهای این تیم هر چند که کمتر از حریف باشد اما بسیار دقیقتر شده است. همکاری بازیکنان و پاسکاری سریع آنها قابل ستایش است و در بسیاری از بازیها، دلیل اول نتیجهگیری تیم بوده است. مورد دیگری که بعد از این بازی حاصل میشود، تجربه بازیکنان جوان تیم است. بازیکنان فعلی یونایتد چندان تجربه بازی در اروپا را ندارند اما در این فصل در برابر یوونتوس، PSG و بارسلونا قرار گرفتند و بدون شک حالا باتجربهتر محسوب میشوند.
بیارزش شدن بازوبند کاپیتانی
در یکی دو سال اخیر منچستریونایتد کمترین بازیکنان رهبر و مقتدر را در ترکیب خود داشته است. جدایی وین رونی، کریک و زلاتان از تیم که البته شاید به لحاظ فنی درست بود، باعث شد که تیم نه رهبر و نه کاپیتان داشته باشد. آنتونیو والنسیا در فصل 2016/17 بیشتر از سایرین سمت کاپیتانی را بر عهده داشت و البته او هم شایسته این سمت بود؛ چرا که توانست جایزه بهترین بازیکن فصل از نگاه باشگاه را کسب کند. با این حال مصدومیتهای پی در پی و افت او باعث شد تا یونایتد آخرین کاپیتان و رهبر خود در خط دفاعی را از دست بدهد. از آن پس بازوبند به دست بازیکنانی مانند اشلی یانگ و کریس اسمالینگ رسیده که به لحاظ فنی جزو بازیکنان برتر تیم محسوب نمیشوند یا بر بازوی دخیا بوده است که یک رهبر ذاتی نیست. همچنین در مقطعی بازوبند به پوگبا رسید که بازیکن متعصبی محسوب نمیشود و گاهی نیز بین سایر بازیکنان دست به دست شده است. در حال حاضر منچستریونایتد یک رهبر و کاپیتان واقعی ندارد.
در آن سوی میدان لیونل مسی بود که اگرچه او همیشه در حال جر و بحث با داور یا نصیحت دیگر بازیکنان نیست اما آنچنان سطح فنی بالایی دارد که همه بازیکنان در ظاهر و باطن، او را مورد ستایش قرار میدهند. بوسکتس، پیکه و جوردی آلبا نیز از دیگر نفراتی هستند که واقعاً لیاقت بستن بازوبند یک تیم را دارند.
همان همیشگی؛ سطح پایین بازیکنان
اگر رو راست باشیم، باید بگوییم که منچستریونایتد توانایی شکست دادن بارسلونا را نداشت. جدا از بازیکنان خاص، سطح کلی بازیکنان منچستر پایینتر است. مشکل زمانی حادتر میشود که بدانیم توازن تیمی در یونایتد برقرار نیست. یانگ هفته پیش در دفاع راست بوده و حالا در دفاع چپ و جالب این است که هیچکدام پست تخصصی او نیست. لینگارد و لوکاکو نیز وینگر نبوده و به اجبار بیشتر زمان بازی در سمت راست انجام وظیفه کردند (هر چند بهتر بود سولسشر، لوکاکو را در ترکیب اصلی قرار میداد). لیندلوف که دفاع وسط بود در دفاع راست به کار گرفته شد. فرد یک هافبک دفاعی نیست و نمیتواند همانند ماتیچ، در قلب خط هافبک مطمئن ظاهر شود. قرار دادن تمام این موارد در کنار یکدیگر نشان میدهد که یونایتد واقعاً ناقص است و همین نواقص باعث شده است تا عملکرد بازیکنان مهم تیم نیز تضعیف شود. اشتباهات فردی مورد دیگری است که در تمام باختهای اخیر سولسشر پای ثابت ماجرا بوده است.
برعکس منچستریونایتد، بارسلونا در تمامی خطوط تکمیل و متوازن است. تنها سرجی روبرتو در پست اصلی خودش بازی نمیکند که آن هم در پشت استحکام تیمی پنهان شده است و تازه او به عنوان یک دفاع راست مطمئن خود را نشان میدهد. مورد دیگر لیونل مسی است در بازی رفت عملکرد چشمگیری نداشت اما در بازی برگشت که مهمتر بود، عملکرد بسیار خوبی ارائه داد. بنابراین جدا از اینکه مسی در طول فصل چگونه بازی میکند و چه آمار و ارقامی دارد، مرد بازیهای بزرگ نیز هست و هر تیمی باید بازیکنان این چنینی داشته باشد. عملکرد باشگاه نیز در طول فصل نقل و انتقالات برای بارسلونا رضایتبخش است. بارسلونا در دو فصل اخیر تمامی بازیکنان سطح پایین خود را (گاهاً با رقم بالا) به تیمی دیگر واگذار کرده است و این نوع مدیریت در باشگاه منچستریونایتد حاکم نیست.
حاشیه بهترین بازیکن منچستریونایتد را هم گرفتار کرد
کمی اذیتکننده است که داوید دخیا به عنوان یکی از برترین دروازبانهای دنیا باعث از دست رفتن امتیاز و عدم صعود تیم شود. با سیوهای بینظیری که از دخیا دیدهایم شکی در پتانسیل او نداریم. اشتباه نیز برای هر دروازبانی رخ میدهد و برای مثال ترشتگن نیز مدتی قبل یک خروج اشتباه داشت و توپ به راحتی وارد دروازه او شد. اما عملکرد دخیا تنها مربوط به این بازی نیست. در هفتههای اخیر و در لیگ برتر انگلیس نیز آن بازیکن همیشگی را ندیدهایم؛ گاهی سیوهای فوقالعاده دارد و گاهی گلهای سادهای دریافت میکند که بحث تاکتیکی در آن دخالت ندارد.
مشکل دخیا کاملاً واضح است: عدم تمرکز. او قراداد خود را تمدید نکرده و طبق شایعات درخواست حقوق نجومی و بالاتر از همه بازیکنان منچستریونایتد دارد. پرداختیها در منچستریونایتد منطقی نیست و پرداخت حقوق دلخواه اوضاع را بدتر هم میکند. البته که دخیا بهترین بازیکن منچستریونایتد است و باید حقوق بالا دریافت کند و البته که او هم به فکر کسب جام و موفقیت است اما راه درستی در پیش نگرفته است. رئال مادرید با خرید کورتوا دیگر به فکر خرید دروازبان نیست و پاریسنژرمن نیز مقصد مناسبی برای او نخواهد بود. پیشنهاد از تیمهای بزرگ دیگر مانند یوونتوس نیز مطرح نشده و در هر صورت ترک منچستریونایتد چندان منطقی نیست. اعتراضها در تیم ملی اسپانیا به دخیا نشان داد که در منچستریونایتد هنوز بیشترین محبوبیت را دارد. دخیا میتواند خواستار بندهایی در قراردادش شود که فرضاً در صورت عدم کسب سهمیه راه جدایی داشته باشد اما درخواست او و مدیر برنامههایش تنها حقوق بیشتر بوده است. در این مورد واقعاً مقصر مورینیو، سولسشر یا وودوارد نیست؛ مشکل را خود دخیا بوجود آورده است.
درست است که یونایتد در ابتدای فصل گلهای بسیار دریافت کرد اما آمار گل خورده با ورود مربی جدید بهتر شد. ضمن اینکه گلهای دریافتی یونایتد در زمان مورینیو بیشتر به تاکتیکها و کل تیم مربوط میشد و دخیا عملکرد مثبتی داشت. برای مثال او در بازی رفت با تاتنهام در یک نیمه 11 سیو داشت که یک رکورد در تاریخ لیگ برتر انگلیس است. دریافت حقوق غیرمنطقی، فشارها را زیاد خواهد کرد و روندی مانند الکسیس سانچز در پیشروی اوست. تمدید نکردن نیز کاملاً بر تمرکز او تأثیر داشته و در هر صورت دخیا نیز ضرر میکند. مشابه شوتی که کوتینیو روانه دروازه منچستریونایتد کرد، در دو فصل قبل نیز اتفاق افتاد که کوتینیو با پیراهن لیورپول از همین شگرد برای تهدید دروازه یونایتد استفاده کرد. دخیا در آن زمان اوضاع متفاوتی داشت و چنان سیوی انجام داد که تیتر یک روزنامهها شد.
سیو زیبای داوید دخیا در برابر شوت فیلیپه کوتینیو
جمعبندی
دو تیم بارسلونا و منچستریونایتد در شرایطی برابر هم قرار گرفتند که ابزار، آمادگی ذهنی و شرایط کلی دو باشگاه کاملاً با یکدیگر تفاوت داشت. منچستریونایتد میتوانست کار را برای بارسلونا سخت کند ولی صعود چیزی فراتر از تصور بود. بازیکنان باکیفیت کمی در ترکیب یونایتد دیده میشوند و آنها نیز یا مانند دخیا و پوگبا درگیر حواشی شده یا در این ترکیب نامتوازن جواب نمیدهند. به هر حال اختلاف 4 گل در دو بازی منطقی بود و دو تیم چیزی را که در این چند ساله کاشته بودند، برداشت کردند.
پروفایل نویسنده: فرشاد رضایی