عشق یعنی لایق مریم شدن
عشق یعنی با خدا هم دم شدن
عشق یعنی جام لبریز از شراب
عشق یعنی تشنگی یعنی سراب
عشق یعنی خواستن و له له زدن
عشق یعنی سوختن و پر پر زدن
عشق یعنی سال های عمر سخت
عشق یعنی زهر شیرین ،بخت تلخ
عشق یعنی با " خدایا " ساختن
عشق یعنی چون همیشه باختن
عشق یعنی حسرت شب های گرم
عشق یعنی یاد یک رویای نرم
عشق یعنی یک بیابان خاطره
عشق یعنی چهار دیوار بدون پنجره
عشق یعنی گفتنی با گوش کر
عشق یعنی دیدنی با چشم کور
عشق یعنی تا ابد بی سرنوشت
عشق یعنی آخر خط بهشت
عشق یعنی گم شدن در لحظه ها
عشق یعنی آبی یه بی انتها
عشق یعنی یک سوال بی جواب
عشق یعنی رفتن توی خواب
عشق یعنی تشنهای خود نیز اگر
واگذاری آب را بر تشنهتر!
عشق را دیدی خودت را خاک كن!
سینهات را در حضورش چاک كن!
عشق یعنی ظاهر باطن نما!
باطنی آكنده از نور خدا!
عشق یعنی آنچنان در نیستی
تا كه معشوقت نداند كیستی!
عشق یعنی ذهن زیباآفرین
آسمانی كردن ِ روی زمین!
عشق گوید مست شو گر عاقلی
از شراب غیر انگوری ولی!
هر كه با عشق آشنا شد
مست شد! وارد یک راه بی بنبست شد!
هر كجا عشق آید و ساكن شود
هر چه ناممكن بوَد ، ممكن شود!
در جهان هر كار خوب و ماندنیست
ردّپای عشق در او دیدنیست!
عشق یعنی شور هستی در كلام
عشق یعنی شعر ، مستی ، والسلام!