قسمت قبلی رومیتونید از اینجا ببینید.
پ ن:زحمت عکس روامین عاشق بایرن کشیده.
بعد از مراسم تدفین و خاکسپاری، دری به تور برگشت. هنوزم برای مرگ برادرش سوگواری میکرد ولی علاوه بر اون مشکلاتی داشت توی گروه بوجود میومد. Ice Cube، 10 لیریکس از 13 ترک آلبوم Straight Outta Compton رو نوشته بود ولی حس میکرد به اندازه ی کافی از میزان فروش آلبوم پول دریافت نکرده. تور رو به پایان رسوند و در سال 1989 گروه رو ترک کرد تا به کریر سولوش ادامه بده. ولی با این حال دری و آیس کیوب با هم دوست موندن.
اولین آلبوم سولو اِ کیوب با نام AmeriKKKa’s Most Wanted توی 10 روز نشان Gold رو گرفت. توی دو ماه 2 میلیون دلار فروش رفت. و اینطور بود که دری و باقی اعضای N.W.A این فضا رو دیدن که جلو بیان دوباره. دری هنر پروداکشن و قابلیت هاش و همچنین استفاده از صدا ها رو گسترش داد و بیش از پیش بهترش کرد و دو آلبوم بعدی این گروه رو ساخت با نام های 100 Miles and Runnin’ و Efil4Zaggin (تایتل آخرین آلبوم رو برعکس بخوانید تا متوجه کلمه و مفهومش بشید.) این آلبوم کلی سینگل ترک Hit داشت. حالا دری 3 تا آلبوم Platinum شده داشت و آماده شده بود که از این گروه بره.
دری لیبل Death Row رو با همراهی و کمک Suge Knight سال 1991 راه اندازی کرد. شوگ نایت قبلا بازیکن فوتبال آمریکایی بود. بعضی مردم ادعا کردن اون یه مواد فروش بوده که با اعضای گروه Bloods میگشته. در گذشته بادیگارد گروه N.W.A بوده و تو خشونت سری تو سر ها داشته. دری همچنان با Ruthless قرار داد داشت که یه جورایی مانع انتقالش به Death Row شده بود. Eazy-E اظهار داشته که شوگ و چند تا از دار و دستش اون رو با چوب بیسبال تهدید کردن تا انتقال دری از روثلس به دث-رو رقم بخوره. دری و شوگ این لیبل رو با هم میروندن، شوگ بیزنسشون رو راه مینداخت و دری موزیک رو.
در اوایل سال 1991، دری Dee Barnes که مجری تلویزیون و دوستش بوده رو دوباره ملاقات میکنه. دری شدیدا بخاطر مصاحبش با آیس کیوب ازش دلخور بوده. توی اون مصاحبه کیوب N.W.A رو دیس کرده بود کلی چیز گفته بود. دری عصبی بود چرا که توی اون مصاحبه به نظر میومد که Dee داره حرفای توهین آمیز کیوب رو تشویق میکنه. (این ها زمانی بود که دری به الکل رو آورده بود و زیاد مصرف میکرد و توی دعوا های زیادی بود. تقریبا داشت تمام چیزایی که واسش زحمت کشیده بود رو از دست میداد.)
Dee گفته که دری موی دم اسبیش رو کشیده و صورتش رو به دیوار زده و بعدش بلندش کرد و سعی کرد که از پله ها بندازتش پایین. Dee باهاش درگیر شد و به سمت دستشویی برای فرار رفته بود که دری بهش میرسه و با یه مشت به پشت سرش اون رو از هوش میبره. Dee بعد از مدتی جرعت اینکه از دری شکایت کنه رو پیدا میکنه و اون رو دادگاهی میکنه. دری متهم به ضرب و شتم میشه و جریمه نقدی شد و محکوم به دو سال عفو مشروط در صورت رفتار درست شد. اون حتی باید خدمات شهری میکرد و PSA (اعلان خدمات عمومی) در یه مجمع ضد خشونت انجام میداد (جلساتی که برای بهتر شدن شخصیت ها چه معتادین و چه کسانی که خشونت یا هر کاری که ضد سلامت جامعه باشه انجام میدن.)
ولی این اولین موضوع دری با قانون و پلیس نبود. سال 1987 به جرم پرداخت نکردن وجه پارکینگش دستگیر شد. یک شب رو توی زندان گذروند. سال 1992 دری به جرم حمله به یه مامور پلیس در یک هتلی در شهر نیو اورلئان دستگیر شد. چند ماه بعد دری، فک یه پرودوسر با نام Damon Thomas رو شکوند. و باز هم عفو مشروط گرفت. با اینکه دری در زمان کودکی سعی کرد از گروه های خلافکاری و جرایم دور باشه، این آمار در دوران بزرگسالی به شکل عجیبی داشت رشد میکرد. البته سال 1992 بود که گزارش شد دری در یک درگیری حضور داشته و 4 بار به پاش شلیک شده. دکتر هیپ هاپ باید عمل جراحی روش صورت میگرفت. سال 1994 دری به جرم سرعت غیر مجاز و در رفتن از دست پلیس، دستگیر شد. دری مست بوده و داشته سرعت ماشین اسپرت جدیدش رو تست میکرده. 8 ماه رو در زندان سپری کرد و مجبور شد تا به کلینیکی که در زندان برای ترک اعتیاد بوده بره.
دری میدونست که باید نحوه ی زندگیش رو عوض کنه تا بتونه هنرش و کارش رو روی راه درست بزاره و ادامه بده. در یک مصاحبه گفته که من داشتم جاده ی شکست رو پیشه میگرفتم. در اون چند ماهی که زندان بوده وقت داشته که به کارایی که کرده فکر کنه.
همزمان با دست و پنجه نرم کردنِ دِرِی با قانون، جنوب لوس آنجلس خودبخود داشت از هم میپاشید. در سال ۱۹۹۱ مردی سیاهپوست به نام رادنی کینگ توسط ۴ افسر پلیس سفیدپوست مورد ضرب و شتم قرار گرفت. افسر ها معتقد بودند وی در دستگیر شدن مقاومت میکرده اما از کتک هاشون فیلم برداری شده بود؛ درحالیکه کینگ روی زمین افتاده بوده و با دست جلوی صورتش رو گرفته بوده تا لگد نخوره. ویدیوی ضرب و شتم پلیس، جهانی شد و مردم سیاهپوست آمریکا وحشت زده شده بودن. دادگاه در سال ۱۹۹۲ حکم تبرئه شدنِ افسر های پلیس رو صادر کرد و کتک زدنِ بی دلیلِ یک شهروند سیاهپوست رو جزو ماموریتشون قلمداد کرد!
این حکم برای سیاهپوستان مثل انداختن یک کبریت روشن توی انباه کاه بود. مرکز لوس آنجلس شاهد صحنه تظاهرات علیه سیاست های کلی نظام سرمایه داری و نژادپرستِ آمریکا بود. تاریخ، داشت خودش رو تکرار میکرد؛ همونطور که سال ۱۹۶۵ یعنی سال تولد دِرِی، واتس انقلاب کرد اما اینبار، حجم خشونتِ مردم شدید تر بود و خسارت بیشتری قرار بود که به جان و مال مردم وارد بشه. این، همون چیزی بود که N.W.A درباره اش رپ میکرد یعنی خشونت پلیس.
بدون عدالت، صلحی وجود نداشت. جنوب مرکزی یک هفته در آتش میسوخت؛ دقیقا مثل یک منطقه جنگی شده بود. پرزیدنت بوش ارتش، نیروی دریایی و گارد ملی رو در حالت آماده باش قرار داد. نیروهای دولتی منطقه ی معترضان رو محاصره کرده بودن و تعداد زیادی از انسان ها در شلوغی ها زخمی و کشته شدن. اموال عمومی در حدود ۱ بیلیون دلار خسارت دید. اخبار و تصاویرِ معترضان در تلویزیون، مردم کل آمریکا و دنیا رو شوکه کرد.
بعد از خنثی کردنِ انقلاب، گنگ کریپس و بلادز با همدیگه صلح کردن و متعهد شدن که خشونت های سیاهپوستان علیه سیاهپوستان رو در وهله اول در محله ها رفع کنن و بهش پایان بدن. برای دو ماه، جنوب لوس آنجلس آروم بود اما صلح، خیلی زود برچیده شد. اگر لوس آنجلس محیط خطرناکی برای زندگی بود، بعد از اعتراضات تبدیل به یه منطقه ی خالی شد؛ هزاران نفر دستگیر شدن و شغل ها از دست رفتن و بیشتر مغازه ها تعطیل شدن چون معترضان، خودِ مردم بودن. شرایط از قبل اعتراضات، بدتر شد.