طرفداری - وقتی به تاریخ اخیر کالچو نگاه کنیم و اینکه در هر دهه، کدام تیم ها بهترین عملکرد را داشته اند، می توانید به طور منطقی چنین بگویید: دهه 1980 می تواند بین یوونتوس و ناپولی تقسیم شود. دهه 1990 با قدرت میلان و یوونتوس همراه بود. دهه 2000 را باید به اینتر اختصاص بدهیم و البته احتمالا بعضی از شما موافق نیستید. یوونتوس هم در این دهه خوب کار کرد و قهرمانی آورد. میلان هم قهرمانی آورد؛ دو بار در اروپا! بنابراین از یک بابت با من هم عقیده هستید. کالچو به تک قطبی بودن عادت ندارد. سال 2003 در حالی که یوونتوس قهرمان لیگ شد، میلان قهرمانی اروپا را جشن گرفت و قدرت ها همیشه در این لیگ زیاد بوده اند.
و در حالی که این دهه نیز به پایان رسیده، یک ناهنجاری در کالچو به وجود آمده است. یکی از معدود دهه هایی که به جای چند تیم، فقط یک تیم حاکم مطلق ایتالیا بوده است. از زمان سلطه گرانده تورینوی افسانه ای در دهه 1940، هیچ تیمی تا این حد به فوتبال ایتالیا سلطه نداشت و بیانکونری حتی سلطه ای بیشتر از همشهری های خود داشته که 5 عنوان پیاپی قهرمانی به دست آوردند. با توجه به نفرات تیم ها، سلطه یوونتوس شاید هنوز هم ادامه دارد.
چیزی که سلطه یوونتوس را برجسته تر می کند، این است که آنها با پول ناگهانی یک دولت یا یک مرد ثروتمند به اینجا نرسیدند بلکه این موفقیت حاصل نگرش و رویکرد آنها بر اساس استانداردهای بروز اقتصادی و مدیریت صحیح بود. یک برنامه ریزی منسجم، خریدهای زیرکانه و مهم تر از همه، تصمیم های خوب برای انتخاب مربی.
یووه پیش از آغاز این دهه خود را در یک گرداب دلهره آور می دید. آنها خیلی دوست داشتند پس از کالچوپولی، رفتن ستاره ها و ضرر مالی شدید، یک عنوان به دست بیاورند و برای این کار روی پاهای خسته الساندرو دل پیرو، پاول ندود و دیوید ترزگه تکیه کرده بودند. سن همه آنها از 30 سال گذشته بود. آنها حتی برای انتخاب ترکیب اصلی، با کمبود بازیکن مواجه بودند. رئیس وقت باشگاه، ژان کلود بلان و مدیر ورزشی، آلسیو سکو اشتباهات فاحشی را یکی پس از دیگری مرتکب می شدند. مثلا آنها ترجیح دادند موقعیت خرید ژابی آلونسو را از دست بدهند و به جای او کریستین پولسن را بخرند و 25 میلیون یورو برای فلیپه ملو بپردازند! یوونتوس اصلا مسیر خوبی طی نمی کرد و رو به نابودی بود.
اولین بازی دهه 2010 یوونتوس در تاریخ 6 ژانویه 2010 مقابل پارما بود و کافی است به ترکیب اصلی آنها نگاه کنیم: منینگر، کاسرس، لگروتالیه، کیه لینی، گروسو، سالی حمیدزیچ، فلیپه ملو، پولسن، مارکیزیو، دیگو، ترزگه
ترکیبی از بازیکنانی که یا دیگر توان سابق را نداشتند و آخرین سال های بازی خود را سپری می کردند (ترزگه، گروسو، سالی حمیدزیج) و یا بازیکنانی که هرگز توقعات را برآورده نکردند (کاسرس، ملو، دیگو). آنچه می بینید یک ترکیب عجیب و غریب و درهم و برهم از بازیکنان متوسط است.
یکی از سه اتفاق مهم در همان تابستان بعد اتفاق افتاد و یک آنیلی دیگر تاج و تخت سیاه و سفید را دوباره تصاحب کرد. خانواده آنیلی و در راس آن جان الکان تصمیم گرفتند آندره آ آنیلی، پسر اومبرتو و برادر زاده جانی آنیلی افسانه ای ریاست باشگاه را به عهده بگیرد. اینجا بود که داینامیک سری آ کاملا تغییر پیدا کرد.
آنیلی از آنچه بانوی پیر به آن تبدیل شده بود، عصبانی بود. یوونتوس باشگاهی بود که می خواست پس از کالچوپولی به جای ترحم یا ترس، محبوب یا منفور باشد. شکوه تاریخ یوونتوس توسط کالچوپولی لکه دار شده بود. آندره آ خیلی زود در پی اصلاح اشتباهات گذشته برآمد. سکو از کار برکنار شد و جای خود را به بپه ماروتا، مدیر آن زمان سمپدوریا داد. همچنین به بلان یک پست داخلی دیگر در باشگاه داده شد و او دیگر رئیس و صاحب اختیار نبود. همچنین روی نیمکت، لوئیجی دل نری به جای آلبرتو زاکرونی هدایت بیانکونری را به عهده گرفت.
دروغ است که بگوییم از این لحظه به بعد همه چیز طبق برنامه پیش رفت و عالی بود. در دوران حضور کوتاه دل نری، بیانکونری یک بار دیگر در پایان فصل به رده هفتم جدول رسید. اتفاق مهم دوم و سوم، چند ماه بعد در اواسط 2011 رخ داد.
آنتونیو کونته مثل آندره آ آنیلی با انگیزه ای مثال زدنی به یوونتوس آمد و هدف آنها این بود که به جای ترحم و دلسوزی، همه یک بار دیگر از یوونتوس متنفر باشند. مارکیزیو زمانی عنوان کرد کونته، اسطوره و کاپیتان سابق یوونتوس به محض ورودش به رختکن فریاد زد:
شما دو سال به باشگاه گند زده اید! دو سال متوالی هفتم شده اید! پس حالا من به شما می گویم. یا به سختی کار کنید یا از تیم بروید.
شاید هیچکس مثل کونته نمی توانست نگرش و ذهنیت یوونتوسی بودن را دوباره به این تیم خاطرنشان کند. سومین اتفاق کلیدی، در سپتامبر 2011 اتفاق افتاد که یوونتوس ورزشگاه جدید و مدرن خود را افتتاح کرد. یوونتوس سال 2003 ورزشگاه دل آلپی را به طور کامل با رقم 25 میلیون یورو خریداری کرده بود تا آن را مدرن و بازسازی کند اما این پروژه دلایل مختلف و البته کالچوپولی به تاخیر افتاده بود. در نهایت استادیوم جدید یوونتوس برای آغاز فصل 2011-2012 آماده بهره برداری شد.
برای تاثیر احداث ورزشگاه کافی است بگوییم در پایان فصل 2010-2011 درآمد روز مسابقه یوونتوس 11.6 میلیون یورو بود و سال بعد برای هر بازی به 31.6 میلیون یورو رسید. ورزشگاه جدید کاملا متفاوت با دل آلپی بود: کوچکتر، مدرن و زیبا، پرشور و صمیمی تر. دیگر هواداران از زمین بازی دور نبودند و پیست دو و میدانی انقدر مزاحم نبود.
آن فصل نه تنها یوونتوس در اولین فصل حضور کونته، اسکودتو را فتح کرد، بلکه بدون شکست در کل فصل این کار را انجام داد. آخرین باری که یک تیم توانسته بود چنین کاری انجام دهد، میلانِ فابیو کاپلو در دهه 90 بود.
در حالی که کونته و آنیلی مانند ژنرال های جوان به جلو می تاختند، رقبای تاریخی یوونتوس یعنی میلان و اینتر با مدیریت اشتباه به سوی معمولی شدن پیش رفتند. ماسیمو موراتی و سیلویو برلوسکونی که مدت ها بود با پول خودشان این باشگاه ها را اداره می کردند، دیگر کارایی نداشتند. شرایط فوتبال مدرن تغییر کرده بود و دیگر نمی شد با پول شخصی و بدون تکیه بر اقتصاد مدرن باشگاه داری کرد. در واقع مسیر برای سلطه یوونتوس باز شده بود. آنیلی، ماروتا و کونته رقبایی را جلوی خود می دیدند که سنتی بودند و از هر چیز مدرنی شگفت زده می شدند.
و سلطه انجام شد. ایتالیا توسط یوونتوس بار دیگر فتح شد. کونته دو سال دیگر پیاپی قهرمان سری آ شد و با اختلاف هم این کار را انجام داد. حضور مکس الگری به جای کونته با پنج اسکودتوی پیاپی دیگر همراه بود تا آنها این دهه را به نام خود کنند. از 30 جام ممکن در دهه 2010 در فوتبال ایتالیا، یووه 16 جام را به اسم خود کرد. باید اشاره کنیم که آنها چهار دوگانه داخلی متوالی را رقم زدند. اعداد شگفت انگیزی برای تیمی است که با آن بحران روبرو شده بود.
یوونتوس نه تنها در زمینه کسب افتخارات و پر کردن اتاق جام هایش خوب کار کرد، بلکه در زمینه درآمدزایی هم فوق العاده بود. در بدترین سال این دهه، آنها در فصل 2010-2011، 154 میلیون یورو درآمد داشتند و در پایان دهه، درآمد آنها به 621 میلیون یورو رسید. تاج گذاری این موفقیت ها با خرید کریستیانو رونالدو در تابستان 2018 جشن گرفته شد.
در ایتالیا برای همه مشخص شده بود که یوونتوس تیم برتر و برنده است. آنیلی دیگر تیمش را با تیم های شهر میلان مقایسه نمی کرد؛ بلکه به قدرت های اروپا یعنی بارسلونا، رئال مادرید و بایرن مونیخ چشم داشت. درآمد یوونتوس نسبت به قدرت های اول اروپا هنوز کم بود و آنیلی خیلی خوب آن را می دانست.
درست وقتی که همه چیز به یکنواختی می انجامید، خرید مشهورترین و موثرترین فوتبالیست سال های اخیر دنیا باز هم همه چیز را تغییر داد. معیارهای یوونتوس در هر زمینه ای منفجر شد. صفحه های رسمی یوونتوس در شبکه های اجتماعی به طرز عجیبی منفجر شد. طی 24 ساعت پس از اعلام خرید کریستیانو رونالدو، 4.7 میلیون نفر عضو صفحات یوونتوس در شبکه های اجتماعی شدند و حالا آنها از نظر تعداد هوادار در اینستاگرام در رده سوم جهان هستند. چند ماه پس از ورود رونالدو، آدیداس قرارداد اسپانسرینگ پیراهن یوونتوس را از 23 میلیون یورو به 51 میلیون یورو در سال افزایش داد. یوونتوس حالا فقط سالیانه 100 میلیون یورو از اسپانسرهای پیراهن خود دریافت می کند. جیپ در قرارداد جدید، رقم اسپانسرینگ خود را از 18 به 46 میلیون یورو رساند. اگر قراردادهای اسپانسر روی پیراهن میلان، اینتر، رم و ناپولی را جمع ببندیم، باز هم کمتر از 46 میلیون یوروی یوونتوس می شود. پیشرفت بیانکونری چشمگیر و سریع بوده است.
در حالی که این دهه به پایان می رسد، به نظر می رسد فقط اینتر در فصول آینده یوونتوس را به چالش می کشد. نراتزوری با مالکیت قوی گروه سونینگ، دو رکن موفقیت یوونتوس برای بازگشت را استخدام کرده است: جوزپه ماروتا و آنتونیو کونته. تعطیلات کریسمس در حالی فرا رسید که یوونتوس و اینتر هم امتیاز با هم صدرنشین جدول هستند.
مهم نیست در این فصل چه اتفاقی در سری آ بیفتد. دهه 2010 همیشه دهه سیاه و سفید خواهد بود: یک امپراطوری احیا و یک دودمان زنده شد.