حاجی فیروز نشان دهنده اتمام نا پاکی ها و سیاهی ها و بشارت و مژده آمدن بهار بوده است و برای شاد کردن مردم این لباس را برتن می کرده اند . حاجی فیروزها برای خود شغل و کار داشته اند و صرفا برای شادی و آمدن نوروز این کار را می کردند .
و او سمبل یک فرد آزاده بوده است. او و غلامش با گفتن لطیفه باعث شاد شدن مردم و خنداندن آنها می شده اند. لباس سرخ حاجی فیروز یک تحول عظیم را بشارت می دهد .این نشان دهنده ی این بوده که در قدیم روح شادی و شادمانی در دل مردم زنده بوده است و شاد بودن و شاد کردن از درجه ی بالایی برخوردار بوده است .خداوند بعد از خلق دنیا شادمانی را نیز خلق نموده است روزهای نوروز که تازگی و پاکی را به بار می آورد باید با شادی آغاز شود .اگر افراد در این روزها شاد نباشند فرورهای مهمان خانواده خانه را ترک کرده و از خانه می روند و حاجی فیروز با رقص و پای کوبی این شادی را به خانه ها هدیه می دهد .
اما حاجی فیروز نماد چیست؟
نوروز جشنی است که سابقه و تاریخچه اش برای قبل از ورود آریایی ها به ایران است و عده ی زیادی آن را از قدیمی ترین اعیاد می دانند .زنده یاد مهرداد بهار یکی از اسطوره شناسان ایرانی حاجی فیروز را یکی از بازمانده های ایزد شهر دانسته و مراسم سوگ سیاوش را نیز نموداری از همین آیین ارزیابی کرده است .چهره سیاه او نماد ورود او از جهان مردگان می باشد.به تازگی در مورد صورت سیاه حاجی فیروز حرف هایی به گوش می رسد که از سر نا آگاهی است اما حاجی فیروزدرحقیقت نماد نو شدگی زمین است و اینکه هیچگاه در ایران باستان برده داری رواج نداشته است و نه نماد تحقیر آدمهای دیگر است . حاجي فيروز نشان از دوموزی (ایزد گیاه) دارد كه درسرزمين زيرين حبس می شود وبا اسارت او عشق میمیرد،جهان غرق سکوت شده وباروری متوقف میشود .حاجی فیروز همان نماد دوموزی است،برخاسته اززمین،برای باروری دوباره زمین نمادی است از سنتهای نیک ایرانیان،سنتهایی که درصلح ودوستی و طبیعت دوستی ایرانیان نهفته است حاجی فیروز نماد شادی و شادمانی است که مژده آمدن بهار را می دهد و برای شاد کردن دل مردم این کار را می کند .
حاجی فیروزه، سالی یه روزه،
همه میدونن، منم میدونم،
عیدِ نوروزه، سالی یه روزه
ارباب خودم، «سامبولی بلیکم» !
ارباب خودم، سرِتو بالا کن!
ارباب خودم، لطفی به ما کن،
ارباب خودم، به من نگاه کن!
ارباب خودم، بزبز قندی،
ارباب خودم، چرا نمیخندی؟
بشکن بشکنه؛ بشکن!
من نمیشکنم؛ بشکن!
اینجا بشکنم، یار گله داره،
اونجا بشکنم، یار گله داره؛
هر جا بشکنم یار گله داره این سیاه بیچاره چقدر حوصله داره!