ارتش سلسائو در آلمان، جام جهانی 2006، آخرین تلاشها برای به تساوي کشاندن بازی مقابل فرانسه و باز هم این خروس های بی محل، شوت رونالدينيو با اختلاف کمی از بالای دروازه بارتز عبور میکند.شاعری که مثل همیشه شاعری نمیکند قافیه و وزن اشعارش بهم ریخته پای یک زن درمیان است مثل هميشه.
ثانیه به ثانیه حذف برزیل نزدیکتر میشود جنون را نه در آلمان که در زاغه های مردم فقیر اما غنی از عشق به فوتبال میتوان دید برای حاشیه نشین های ریو فوتبال یعنی زندگی و شکست در زمین فوتبال یعنی مرگ. آنها برزیل را خانه جام های جهانی میدانند و عاشقانه میخواهند این عزیز گرانبها را برای چهار سال دیگر حفظ کنند. اما سرنوشت چیز دیگری است.
بله بلاخره سوت پایان ، لبخندهاي زيدان به معنای حذف سلسائو است. قلب فوتبال در برزیل به درد آمده باور کردنی نیست نسل الماس مانند برزیل توسط فرانسه ای حذف شده که به سختی با دو تساوی مقابل سوئیس و کره جنوبی و با اما و اگر از گروه خود صعود کرده بود. حتی در بنگاه های شرط بندی هم کسی برای پیروزی فرانسه شانس زیادی قائل نبود. جالب است بدانید اگر در آن زمان روی برد فرانسه 1 میلیون تومان شرط می بستید 6 میلیون برنده می شدید در صورتی که همان 1 میلیون روی برد برزیل می شد 1 میلیون و پانصد هزارتومان! به عبارت دقیقتر 1.5 برزیل در مقابل 6 فرانسه!
یک سوال بزرگ چرا برزیل با واپسین نسل از دايناسورهايش حذف شد؟
بگذارید تفرجي در دوره های پیشین کنیم قهرمانی با قدرت و صلابت در جام جهانی 1994 در آمريکا با کارلوس آلبرتو. فینالیست 1998 مغلوب شدن مقابل خروس ها در ایستگاه پایانی با رهبری ماریو زاگالو. قهرمان بی چون و چرا در 2002 با فیل بزرگ لوئیز فيليپه اسکولاري. راند بعدی باز هم اعتماد به کارلوس آلبرتو و کنار زدن فیل بزرگ.
اخراج اسکولاری از تیم ملی تعجب برانگیز و غافل گیر کننده و خود یکی از عوامل مهم حذف زود هنگام برزیل از جام جهانی 2006 بود. او با نسل نه چندان قدرتمندی از فوتبال پرتغال به فینال یورو 2004 و نیمه نهایی جام جهانی 2006 راه یافت او همچنان میتوانست با نسلی که بسیار خوب نسبت به آنها شناخت داشت پیروز شود چون فیلیپائو آن سالها در اوج بود و دوره ی کارلوس آلبرتو تمام شده بود.
اشکهای گائوچو هوادار معروف برزیل بعد از به ثمر رسیدن گل تیری هانری
پرده اول مریخی یا امپراطور
آدریانو ملقب به امپراطور؛ اگر pes6 بازی کرده باشید متوجه قدرت او ميشويد نه تخیل یک بازی کامپیوتری که واقعیت محض است امپراطور از هر نقطه زمین و در هر زاویه ای میتواند گل بزند با شوتهای سهمگین شوتهای بی مهار.
برزیل در کوپا 2004 قهرمان میشود با شکست آرژانتین در فینال در خاک پرو.آدريانو هفت گل به ثمر رسانده در فقط شش بازی رونالدو؟ نه درست شنیدید آدريانو و بارها و بارها تکرار کنید اگر مریخی از سیاره دیگر آمده او متعلق به کهکشانی دیگر است.
تمجید از کارلوس آلبرتو به خاطر شجاعتش به خاطر ترکیبی جوان و پر از طراوت اما ماجرا به اینجا ختم نشد مقدماتی جام جهانی 2006 این بار نوبت رونالدو شده مریخی پا پس نمی کشد 10گل در 18 بازی برای رساندن سلسائو به آلمان بالاتر از کرسپو هفت گله. اما سوال بزرگ برای مربی رونالدو یا آدريانو؟ هر دو دعوت شدند اما دو پادشه در یک اقلیم نگنجند نوک برزیل فقط یک جای خالی دارد تردیدها آغاز میشود.
به عقب برگردیم؛ یک بار اسکولاری برای جام جهانی 2002 انتخاب سخت و جنجالی انجام داد خط زدن اسم روماريو و نبردن او به جام جهانی و در عوض دعوت از بازیکنان بی کیفیتی نظیر ادیلسون و لوئیزائو به جای روماریوی بزرگ در نوک پیکان حمله ی برزیل. فیل بزرگ معتقد بود دوران روماریو به سر آمده جادوی فوتبال در اسید پیری زوال يافته او جادوی جواني مريخي را به کوله بار تجربه روماريو ترجیح داد اما کارلوس آلبرتو چنین نکرد تصمیم گرفته شده بود رونالدو که حالا پا به سن گذاشته و اضافه وزن پیدا کرده را ترجیح داد؛ نه نه رونالدو دیگر مریخی نیست رونالدو در آلمان رونالدوی چاق است که مدام پیش از جام درگیر مصدومیت و عوارض اضافی وزن بوده اما اکسیر جوانی آدریانو باید روی نیمکت بخار شود و اشتباه بزرگ مربی در این اتفاق بدشگون. تردید او به حدی است که در بازی مقابل غنا در یک هشتم نهایی از هر دو استفاده میکند اما انتخاب نهایی برای بازی با فرانسه مریخی است.
شاید دوران اوج رونالدو شما را به اشتباه وادارد. درست است که رونالدو از نظر هوش و توانایی دریبلینگ و بسیاری از فاکتورهای دیگر نسبت به آدریانو برتری داشت و شاید تنها قدرت بدنی بی پایان و شوت های سهمگین امپراطور جوان قابل مقایسه با مریخی است اما رونالدوی 100 کیلویی فقط شبهی از دوران اوج خود بود و چیزی جز یک اسم بزرگ برایش نمانده و با ارفاق بازیکن یک نیمه ای می باشد. بی شک امپراطور داستان ما آدریانو می بایست زینت بخش نوک الماس سلسائو باشد.
پرده دوم سیستم 442 و معمای دعوت نشدن ریوالدو
ریوالدو مصداق بارز برای ضرب المثل شیر شیر است گر چه پیر باشد هست.ریوالدو به خاطر سن بالا و بازی در المپياکوس دعوت نمیشود اما او ستاره تیمش است اما همچنان با بدنی تکیده و ورزيده آماده است تا معجزه کند و طراح حملات برزیل باشد.
نابغه تک پای برزیلی شعبده بازی قهار بود که در بازی های بزرگ تمام فن و نبوغ خود را به کار میگرفت او حتی برای شکست حریف از به کارگیری شیطنت و جنجال به پا کردن ابایی نداشت همچنان که با زیرکی موجب اخراج آلپای اوزالان و هاکان اونسال شد و با تحمیل یک پنالتی ضربه سختی به ترکیه در جام جهانی 2002 وارد کرد او متناسب با شرایط بازی نقابهای مختلفی به صورت میزد در بازی مقابل انگلستان در همان تورنومنت در شرایطی که برزیل یک گل عقب افتاده بود این بار توانایی و مهارت های تکنیکی خودش را به کار گرفت و در نهایت بازی را یک تنه به تساوی کشاند و در آخر برزیل با کاشته ی سانتر وار شاعر و اشتباه سیمن به مرحله بعد صعود کرد.به واقع اگر در جام جهانی 2002 ریوالدو نبود برزیل همان یک چهارم و جلوی انگلیس اوت می شد.بی جهت نیست که زیدان ریوالدو را هیولا نامیده است!
نام ریوالدو برای ما ایرانی ها هم حاوی خاطره است زمانی که با لباس بنیادکار برای مصاف با پرسپولیس به ورزشگاه آزادی آمد و با زیرکی یک پنالتی گرفت و خودش آن را تبدیل به گل کرد آن هم در آستانه 37 سالگی!
ریوالدو با حضور در دو جام جهانی و یک قهرمانی و یک نائب قهرمانی تمام فاکتورهای لازم برا رهبری برزیل در آلمان را نیز داشت او یک برنده همیشگی بود که هیچگاه تسلیم نمیشد.برای درک بزرگی ریوالدو فقط کافیست به برزیل بعد او نگاه کنید، چیزی جز یک مخروبه بای نمانده!ضمنا از نمایش بد کاکا که جانشین ریوالدو شده بود هم نمیشود گذشت
اما کارلوس آلبرتو ترجیح داد آدریانو، فرد و رونالدو را دعوت کند سه مهاجم نوک که عملا فرد هیچ جایی در ترکیب برزیل نداشت و تاکید بی جای مربی در استفاده از سیستم 442. سر در گمی مربی زمانی قابل حس است که رونالدینیو در بازی با فرانسه ابتدا به عنوان مهاجم، پشت سر رونالدو به کار گرفته میشود و پس از یک نیمه بی رمق و کسل کننده و با ورود آدریانو در نیمه دوم و رفتن رونالدینیو به سمت چپ بازی برزیل جان تازه ای گرفت که البته دیگر کار از کار گذشته بود. این درحالی است که اگر کارلوس آلبرتو به سیستم 433 رو می آورد میتوانست از توانایی و تطابق رونالدینیو با این سیستم بیشتر استفاده کرده و یک وینگر با تجربه و تکنیکی مانند دنیلسون را به تیم دعوت کند و جایی که برزیلی ها تخصص داشتند یعنی استفاده از عرض زمین و بردن توپ به جناحین مانور خیلی بیشتری بدهد.
دنیلسون وینگر چپ پای تکنیکی بود که با یکی دو پاهای منحصر به فرد خود اکثر مدافعان را دریبل میکرد او مسیر توپ را به شکلی خارق العاده تغییر میداد زمانی که او فضای کافی برای یکی دو پا را پیدا میکرد مهار او غیر ممکن میشد. فراموش نکنیم دنیلسون 29 ساله یک قهرمان بود که در جام جهانی 2002 هر زمان که به عنوان یار تعویضی می آمد مدافعان حریف را با دریبل هایش کلافه میکرد و توپ نگهدار بسیار قهاری بود.
پرده سوم رفقای قدیمی و ماجرای فول بک
نفوذهای برق آسا و بی امان فابیو گروسو در بازی ایتالیا برابر آلمان از قابهای ماندگار جام جهانی 2006 است جایی که بلاخره مانشافت تسلیم شوت مرگبار این مدافع چپ شد و اهمیت فول بکهای چابک به خصوص زمانی که بازی در میانه میدان گره میخورد.
البته که روبرتو کارلوس و مارکوس کافو از بهترین فولبک های نه تنها برزیل بلکه جهان به حساب می آیند اما کافو حالا پا به سن گذاشته و قطار سریع السیر برزیل در جام جهانی 2002 حالا 36 ساله شده است آن هم زمانی که سیسینیو در اوج جوانی و شادابی نگاه ها را متحیر کرده و حتی دنیل آلوز و مایکون که در سویا و موناکو نمایشهای درخشانی داشتند آیا بهتر نبود یکی از میان این سه نفر جایگزین کافوی عزیز و پا به سن گذاشته میشدند؟آیا زمان آن فرا نرسیده بود که به مایکون و دنی آلوز اعتماد شود؟
پرده چهارم سرگیجه میانه زمین
اما یکی دیگر از اشتباهات فاجعه بار مربی نداشتن استراتژی در خط هافبک و تغيير و تحول دائمی میانه زمین است در مقدماتی یک بار برزیل با چهار مهاجم بازی کرد! آمادگی همزمان امرسون، ژیلبرتو سیلوا، جونینیو و زی روبرتو باید خبر خوبی برای یک مربی باشد اما کارلوس آلبرتو قادر نیست تعادلی در میانه زمین برقرار کند.
او زوج زی روبرتو و امرسون را به زوج پولادین ژیلبرتو و امرسون ترجیح میداد چه بسا اگر این دو از ابتدا با هم بازی میکردند فشار کمتری به امرسون وارد میشد و مصدومیت بی موقع او پیش از بازی با فرانسه رخ نمیداد.
بزرگترین اشتباه کارلوس آلبرتو در استفاده از زی روبرتو به عنوان هافبک دفاعی فاجعه بار بود در حالی که تخصص اصلی زی روبرتو هافبک چپ بود؛ او یکی از منعطف ترین هافبک های برزیل بود که هم در پست هافبک چپ و هم هافبک هجومی به خصوص به خاطر مهارت بالایش در طراحی ضد حمله شناخته میشد اما زمانی که شما دیوار نامرئی ژیلبرتو و امرسون را دارید میتوانید به زی روبرتو در مناطق جلوتر زمین بازی دهید جایی که تخصص ویژه او محسوب میشود. ضعف زی روبرتو در هافبک دفاعی زمانی مشخص شد که در بازی مقابل فرانسه و زیدان هیچ حرفی برای گفتن نداشت و وسط زمین در تسلط زیزو، ماکلله و پاتریک ویرا قرار گرفت و برزیل میانه میدان و در نهایت نتیجه را به حریف واگذار کرده بود.
اگر حرف از هافبک دفاعی در میان است حتی دعوت کردن مارکوس آسنسائو میتوانست انتخاب بهتری نسبت به زی روبرتو باشد. همچنین آسنسائو در ضربات ایستگاهی مهارت بی نظیری داشت که میتوانست موثر واقع شود.
پرده پنجم شاعر
مشکل دیگر رونالدينيو است روح شاعر اسیر روابط خارج از عرفش در بیرون زمین شده است مثل همیشه نیست شاید بازی دادن به سايرين در مرحله گروهی میتوانست برای او تلنگري باشد یا حتی تعویض او به شکلی رندانه و طعنه آمیز حتی اگر رونالدينيو هستید ولی به خواب رفته اید نیاز به یک سیلی محکم دارید تا اثر مخدرهای روح از جانتان پاک شود و به خود بیایید. اگر دنیلسون دعوت میشد حضور این وینگر چپ و فوق تکنیکی میتوانست تهدید بزرگی برای رونالدوی کوچک باشد اما جایگاه تضمین شده او در تیم به قیمت حذف برزیل و بازی های نه چندان دلچسب او تمام شد.
قطعا اگر او رونالدینیوی همیشگی بود آن ضربه ی ایستگاهی دقایق پایانی را تبدیل به گل می کرد و کار را به تساوی می کشاند.در شب بی فروغ برزیل آن ضربه کاشته بهترین موقعیتشان بود که شاعر با بی دقتی از دست داد
پرده ششم زوج مدافعان مرکزی و معمای دعوت نشدن نالدو
مصدومیت بی موقع ادمیلسون با تجربه پیش از جام جهانی خبری بسیار ناگوار برای برزیل بود و کارلوس آلبرتو میبایست به دنبال زوجی مطمئن برای لوسیو باشد او ژوان مدافع نه چندان مطمئن و پر اشتباه آن روزهای لورکوزن را انتخاب کرد که در همان نیمه ی اول بازی مقابل فرانسه در موقعیتی نسبتا تک به تک با تکلی خشن پاتریک ویرا را متوقف کرد و خیلی خوش شانس بود که از داور کارت قرمز دریافت نکرد، یک بار نیز در نیمه دوم بازی تا آستانه ی زدن یک گل به خودی پیش رفت اما با خوش شانسی توپش راهی به دروازه ی خودی پیدا نکرد. این در حالی بود که سرمربی برزیل میتوانست در بوندسلیگا مدافع جوان تر و بهتری را پیدا کند و او کسی نبود جز نالدو غول خط دفاعی وردبرمن.
نالدو یک مدافع میانی دو پا بود که بین مدافعان مرکزی خود یک استثنا است با قد 1.98 cm مانند یک آسمان خراش و یاد آور خاطرات خوش جونیور بایانوی 1998.شوت های بسیار قدرتمندش، پرش های جادویی و توانایی سر زنی بالا او را مرد اول نبردهای هوایی کرده بود. طرفداران وردبرمن به او به خاطر هیکل تنومندش گاو نر میگفتند و بعضی دیگر او را دیو خطاب میکردند . توماس شاف مربی برمن او را اینگونه توصیف میکند" شاید با استعدادترین مدافع برزیل ".
دعوت نکردن نالدو باعث تزلزل دفاع برزیل شد جایی که نالدو میتوانست زوجی بی نظیر با لوسیو شکل دهد او ضربات هوایی را دور میکرد و لوسیو توپ های روی زمین را جارو میکرد چه بسا قد حدودا دو متری او میتوانست سانتر زیدان برای هانری را که منجر به تنها گل فرانسه شد را قطع کند و از به ثمر رسیدن آن جلوگیری کند.
مجموعه عوامل بالا موجب شد تا کارلوس آلبرتو نتواند با یکی از درخشان ترین نسل های فوتبال برزیل به موفقیت برسد اشتباهاتی که اصلاح آنها میتوانست سرنوشت آن نسل را به گونه ای دیگر رقم بزند و شاید آخرین فرصت برای قهرمانی برزیل در دستان او نابود شد. او پس از بازی گفت "من برای شکست آماده نبودم. هرگز به ذهنم خطور نمیکرد که در فینال نباشیم.لحظه بسیار سختی است."
پس از آن فوتبال برزیل آن زایش و پویایی خود را از دست داد به گونه ای که در مقام مقایسه ویرانه ای بیشتر از آن باقی نمانده و باید چشم انتظار نسل های بعدی بود که شاید بتوانند جا پای پیشینیان خود بگذارند و البته مربیانی که از اشتباهات امثال کارلوس آلبرتو درس گیرند.
بهترین نفرات و سیستمی که میشد مقابل فرانسه در یک چهارم جام جهانی 2006 مورد استفاده قراره بگیرد
ترکیب اول:
ترکیب دوم :