از دور دست ها برایتان بگویم. 1940 آلمان نازی هلند را اشغال کرد و انسان های بی گناهی کشته شدند. هلندی ها هیچ گاه ژرمن ها را نبخشیدند و دشمنی آنها اگرچه کمرنگ تر شده ولی ادامه دارد. جام ژولریمه در 1970 توسط برزیل در آزتک مکزیک فتح شد. در 9 دوره جام جهانی که تا آن زمان برگزار شده بود، تیمهای امریکای جنوبی 5 بار فاتح جام جهانی شده بودند ولی در 12 دوره بعدی تنها 4 بار قهرمان شده اند. یعنی تاکتیک و ساماندهی اروپاییها بر تکنیک و استعداد ذاتی امریکای جنوبی غلبه کرده است. در پایان دادن به دوران برتری امریکای جنوبی البته آلمان و هلند نقش اساسی دارند. 1971 تا 1973 آژاکس با توتال فوتبال و یوهان کرایوف فاتح جام باشگاه های اروپا شد. 1974 تا 1976 هم بایرن مونیخ با قیصر فوتبال آلمان فرانس بکن بائر قهرمان جام باشگاه های اروپا شد. در عرصه ملی هم ژرمن ها 1972 و 1976 به فینال جام ملت های اروپا رسیدند که اولی را فتح کردند ولی دومی را در ضربات پنالتی باختند. پنالتی پاننکا که به صورت چیپ وارد دروازه زپ مایر بزرگ شد از آن زمان در فوتبال به نام وی شناخته می شود.جالب اینکه این دو تیم فینال جام جهانی 1974 را هم برگزار می کردند. فینالی به میزبانی آلمان غربی آن زمان.
آلمان ها بیشتر به عنوان طرف مغلوب جنگ جهانی شناخته می شدند. آنها در 1973 به عضویت سازمان ملل در آمده بودند (28 سال بعد از ایران!) در جام جهانی میزبان شدند و داشتند در چیزهایی به جز جنگ خود را به جهانیان معرفی می کردند. صنعت و البته فوتبال. در طرف مقابل هلند کرایوف قرار داشت که میخواست تاج فوتبال را بر سر نهد و در این راه نمی خواست تسلیم همسایه بزرگ خود شود.
دشمن دشمن دوست محسوب می شود. انگلیسیها در جام جهانی 1970 و جام ملت های 1972 به وسیله ژرمن ها حذف شده بودند. در دوره ای که ایران به جام جهانی 1974 نزدیک بود و به جام جهانی 1978 راه یافت، انگلیس به هیچ یک از این دو جام جهانی راه نیافت. کلا در این دوره فوتبال ملی انگلیس حرف چندانی برای گفتن نداشت. در طرف مقابل ژرمن ها فینال پشت فینال برگزار می کردند. انگلیسیها حد اقل کاری که از عهده شان بر می آمد این بود که در جنگ رسانه ای موفقیت دشمن شان را کوچک جلوه دهند. آنها به فوتبال آلمان لقب ماشینی داده بودند تا حد اقل زهر خود را به فوتبال آلمان ریخته باشند. از دیگر تلاش های آن ها دادن لقب خیر و شر به دو قطب فوتبال آن روز یعنی هلند و آلمان غربی بود. یک طرف فرشته خوبی یا همان کرایوف و دار و دسته اش و طرف دیگر قیصر و رفقا. با قضاوت داور انگلیسی جک تیلور در فینال مونیخ.
داور انگلیسی برای هر یک از دو تیم یک پنالتی گرفت. ولی از دو پنالتی ژرمن ها که از هر دو پنالتی گرفته شده پنالتی تر بود گذشت. کمک او هم در حالیکه حد اقل گرد مولر دو متر!!! از آخرین مدافع عقب تر بود اعلام آفساید کرد تا اگر "شر" برنده می شود حداقل 2-1 برنده شود نه با قاطعانه ترین نتیجه تاریخ فینال های جام جهانی یعنی 5-1! البته نبرد خیر و شر پایان ندارد و از دوره ای به دوره دیگر منتقل می شود. فوتبال همیشه فرصت انتقام را در اختیار تو قرار می دهد. چهارده سال بعد آلمان غربی میزبان جام ملت های اروپا بود و این بار خیر توانست انتقام فینال چهارده سال قبل را بگیرد. آنها در نیمه نهایی آلمان غربی میزبان را حذف کردند. باز هم با نتیجه دو بر یک و باز سهم هر یک از دو تیم یک پنالتی بود. اما باز هم این پایان کار نیست.
در آن زمان سری آ جذابترین لیگ دنیا بود. بهترین ستاره ها در بهترین دوران بازی شان آنجا بازی می کردند. مارادونا در ناپولی، مثلث هلندی گولیت، ریکارد و فان باستن در آث میلان مخوف آریگو ساچی و مثلث آلمانی ماتئوس، برمه و کلینزمن در اینتر میلان. ورزشگاه جوزپه مه آتزا یا سن سیرو هم ورزشگاه اختصاصی هر دو تیم! ورزشگاهی که اتفاقا در جام جهانی هم میزبان بازیهای آلمان غربی تا مرحله یک چهارم بود (همچنان که رم میزبان بازیهای ایتالیا تا یک چهارم بود و تورین میزبان بازی های برزیل تا یک چهارم بود هر چند برزیل در یک هشتم به دست مارادونا و کانی گیا حذف شد). در سری آ 1989 مثلث آلمانی توانستند اینترمیلان را پس از 9 سال فاتح اسکودتو کنند. در 1990 اما آنها پایین تر از میلان در رده سوم قرار گرفتند و اسکودتو را هم مارادونا با ناپولی فتح کرد. مارادونایی که از دید طرفداران فوتبال بهترین بازیکن قرن بیستم انتخاب شد. در جام باشگاههای اروپا یاران آریگو ساکی 1989 و 1990 فاتح مسابقات شدند.
جنگ دو مثلث به همینجا ختم نشد. در قرعه کشی جام جهانی 1990 آلمان و هلند همگروه شدند. هر دو بازی مساوی شد ولی مساوی آلمان با ولز (باز هم پای یک تیم بریتانیایی در میان است) باعث شد هلند سرگروه شود. اروپا 7 گروه داشت. چهار گروه پنج تیمه و سه گروه چهار تیمه. از گروههای پنج تیمه دو تیم به جام جهانی راه می یافتند. اما از گروههای سه تیمه دو تیم دومی که امتیاز بیشتری داشتند به مسابقات راه می یافتند. آلمان و انگلیس با 9 امتیاز صعود کردند ودانمارک که تا روز آخر سرگروه بود به رومانی باخت تا نه تنها سرگروهی را از دست بدهد که با دوم شدن با 8 امتیاز جام جهانی را هم از دست بدهد. به هر حال ژرمن ها خوشبخت بودند که جام جهانی را از دست ندادند.
یک توضیحی هم بد نیست درباره شرایط فوتبال ملی و باشگاهی بدهم. آن روز ها فوتبال ملی محبوبیت بیشتری داشت. بازیکنان برای بازی ملی سر می دادند. سرود ملی با حرارت بیشتری خوانده می شد. بازیکن مراقب ساق پای خود نبود. ما در نبود فوتبال ملی فوتبال باشگاهی نگاه می کردیم (و می کنیم). عشق و نفرت دو روی یک سکه هستند. عشق به وطن لازمه اش نفرت از دشمن وطن است. بازیکنان فوتبال نیز خود را سرباز وطن می دانستند. جنگ بود. نه بازی. انگلیسیها در کل کل با آلمان ها می گفتند ما دو جنگ جهانی را برده ایم و یک جام جهانی را (اشاره به فینال جنجالی 1966 و گل مشکوکی که هنوز هم راجع به آن بحث می شود. یعنی این دو را در کنار یکدیگر می دیدند. در بازی آلمان و انگلیس 1996 به دنبال شادی غرور آمیز اندی مولر چند انگلیسی خودکشی می کنند چرا که غرور شان شکسته است. غرور ملی با ساق های بازیکنان گره خورده بود. بله در یک همچین فضایی و در اوج رقابتهای مثلث هلندی و مثلث آلمانی این دو در ورزشگاه جوزپه مه آتزا یا سن سیرو سی سال قبل در چنین شبی به مصاف هم رفتند. جایی که بارها قبل از آن رو در روی هم قرار گرفته بودند.
یک مطلب دیگر هم بود و آن این بود که گولیت و ریکارد در اعتراض به تبعیض نژادی مدل موهای مخصوصی داشتند. در آفریقای جنوبی ماندلا در زندان بود و قوانین تبعیض نژادی حاکم بود. سیاهها حق سوار شدن به اتوبوس سفید ها را نداشتند و... . در چنین اتمسفری ریکارد سیاهپوست با کینه هلندی-آلمانی و سیاه و سفید روی پای فولر سفید و بور (که در نظر ریکارد احتمالا نماد نژادپرستی بود) تکل رفت. تکلی برای انتقام از تمام مظلومان تاریخ!!! در نظر داور آرژانتینی اما این تکل یک مدافع خشن بود روی مهاجمی که نتوانسته بود متوقفش کند. داور به ریکارد کارت زرد داد. ریکارد در لحظاتی که داور داشت نام او را یادداشت می کرد به صورت رودی فولر آب دهان انداخت تا به زعم خودش این بی عدالتی را تحمل نکرده باشد.
فولر اما منزجر از این توهین آشکار به ریکارد اعتراض کرد. از نظر فولر این ادامه تنشهای طبیعی فوتبالی بود که در زمان تقابل آث میلان و آاس رم بین این دو رخ داده بود. خطایی صورت گرفته و داور به درستی به خطا کار کارت زرد داده بود. داور اما حس کرد به فولر هم کارت زرد بدهد. زیرا از حساسیت فوق العاده این دیدار آگاهی داشت. تازه 21 دقیقه از دیدار سپری شده بود. خطایی صورت گرفته بود و اعتراض فولر به بازیکن خطاکار وقتی داور خطا را گرفته و کارت هم داده وجهی ندارد. البته فولر نه به خطا که به آب دهان انداختن ریکارد اعتراض می کرد. حالا ضربه خطا باید زده شود. برمه سانتر می کند. توپ در دستان دروازه بان هلند، ون بروکلن قرار می گیرد ولی فولر با او برخورد می کند. ریکارد دخالت می کند. داور در دقیقه 22 هر دو بازیکن را از بازی اخراج می کند. در واقع بازی را مدیریت می کند. ریکارد شاید فرصت دیگری برای مبارزه با نماد تبعیض نژادی نیابد. او آب دهان دوم را هم به صورت فولر می اندازد. ریکارد قدم زنان از بازی خارج می شود ولی فولر بدون توجه به او و یا تلافی جنتلمنانه از کنار او می دود و زمین را ترک می کند.
ریکارد بعد بازی مدعی می شود فولر به او توهین نژادی کرده. البته سالها بعد این ادعا را پس می گیرد. نیمه اول بدون گل تمام می شود. نیمه دوم و در دقیقه 51 بوخوالد از چپ نفوذ کرده و در حالیکه یک لحظه آرون وینتر را جا می گذارد سانتر به محوطه شش قدم و یک ضربه نرم از کلینزمن فرصت طلب و توی دروازه. دقیقه 84 لیتبارسکی فانتزی باز کرنری را ارسال می کند. بوخوالد باز هم توپ را در محوطه جریمه دریافت می کند. اما کومان در تعقیب اوست. به کناره محوطه جریمه می آید و یک پاس با برمه در گوشه محوطه جریمه و برمه هم با یک ضربه دقیق با پای راست (برمه بازیکنی دو پا بود که با پای چپ شوتهای وحشتناک می زد مانند آنچه در نیمه نهایی 86 به فرانسه و در نیمه نهایی 90 به انگلیس زد و با پای راست ضرباتی دقیق می زد مانند همین گل و پنالتی که در فینال به آرژانتین زد. یک مدافع و چهار گل در جام جهانی و همگی در مراحل حذفی!!! دست مریزاد) توپ را به تور دروازه چسباند. دقیقه 89 کومان که در جو نفرت بازی نیمه نهایی 1988 هامبورگ که پیشتر به آن اشاره شد، از لباس یادگاری آلمان به عنوان کاغذ دستشویی استفاده کرد و باعث خشم و حمله طرفداران افراطی آلمان و نازیها به طرفداران هلندی و کشته شدن هواداران هلندی شده بود، از روی نقطه پنالتی یکی از دو گل جبران کرد. قیصر این بار در قالب مربی هلند را شکست داد. سی سال قبل در اتمسفری کاملا مسموم در ورزشگاه جوزپه مه آتزا یا سن سیرو.