. .زمانی ک پخش شد خیلی بچه بودم و واسه اولین بار بود تو این سریال مهر چوی سو جونگ ب دلم نشست قسمت آخرش ب امید اینکه جانگ بوگو با کیمیانگ آشغال بجنگه و شکستش بده اون بی عقل یومجانگ بخاطر عقده ای ک از بردگی داشت با نامردی تمام خنجر رو تو قلب سرورم فرو کرد😢 همون لحظه احساس کردم ک خنجر تو قلب من رفت اون وحشی باعث شد زحمات جانگ بوگو هدر بره و یک سرزمین نابود بشه ب بهانه جلوگیری از جنگ از همون موقع افسردگی شدید گرفتم بخاطر مرگ جانگ بوگو😭