بایرنمونیخ مانند یک قدرت در حال افول در زمان نیکوکواچ به نظر میرسید، با روی کار آمدن هانسی فلیک به طور کامل احیا شده است ، در حالی که تیره روزی های بارسلونا به این زودیها به پایان نمی رسد. با توجه به عملکرد دو تیم تا پیش از این بازی، کفه ترازو به سمت پیروزی بایرنمونیخ سنگینی می کرد ، اما حتی متعصب ترین طرفداران دو تیم نیز در رویاهای خود نتیجه خیره کننده ۸ - ۲ را پیش بینی نمی کردند.
در این تحلیل تاکتیکی، ما دلیل شکست بارسلونا و تاکتیکها و نکات فنی هر دو مربی را بررسی خواهیم کرد.
آرایش بازی
هانسی فلیک تصمیم گرفت که با همان آرایشی که در مرحله یک هشتم به مصاف چلسی رفته بود، پا به این رقابت بگذارد. مانویل نویر در پست دروازه حضور داشت، آلفونسو دیویس و جاشوا کیمیچ پستهای معمول خود را در دو طرف دیوید آلابا و جروم بواتنگ به عهده گرفتند. تیاگو آلکانترا و لئون گورتزکا میانه میدان بایرن حضور داشتند. توماس مولر، کار خود را در فضای پشت سر رابرت لواندوسکی آغاز کرد و در کناره ها نیز، سرج گنابی پربازده و ایوان پریشچ با تجربه قرار گرفتند.
کیکه ستین اما برنامه دیگری در ذهن داشت. مرد اسپانیایی آرایش تیمی خود را جلوتر قرار داد و همچنین ترکیب و آرایشی که آنها را به این مرحله رسانده بود را تغییر داد. ۴ - ۳ - ۳ به ۴ - ۴ - ۲ تخت تغییر یافت و سرجیو بوسکتس و آرتورو ویدال به جای ایوان راکیتیچ و آنتوان گریزمان در ترکیب اولیه قرار گرفتند.
بایرن از پرسینگ ضعیف بارسلونا استفاده میکند.
بارسلونا در زمان عدم مالکیت توپ، با آرایش ۴ - ۴ - ۲ به دفاع می پرداخت و با محوریت مسی و سوارز عمل پرس را انجام می داد. خط مقدم پرس با عملکرد ضعیف مسی و سوارز تقریبا وجود نداشت و فشار زیادی به بازیکنان حامل توپ بایرن وارد نکرد. حتی هافبک های مرکزی نیز نتوانستند فضای وسط زمین را کنترل کنند، همانطور که در تصویر زیر دیده میشود، بوسکتس و دی یونگ کاملا گیج و سردرگم نشان می دهند.
بدون هیچ فشاری بر روی آلابا که در وسط زمین بایرن متزلزل نشان داده بود، و با وجود فاصله زیاد بین خط میانی و خط آخر دفاع بایرن،پاس این بازیکن اتریشی از دو خط پرس بازیکنان بارسلونا عبور می کند.
بایرن زمانی که که مالکیت را در اختیار داشت، عمدتا با یک دفاع سه نفره بازی میکرد، و تیاگو در فاصله بین خط حمله و میانی بارسلونا یا در فاصله بین خط میانی و دفاع حریف ، بسته به شرایط بازی، حضور داشت. چهار بازیکن خط حمله بایرن ، خط دفاع بلوگرانا را به محاصره خود درآوردند و در بین لایه های دفاعی بارسا جای گیری کردند.
بار دیگر، بدون هیچ فشاری بر روی توپ توسط دو خط پرسینگ بارسلونا، بواتنگ اجازه می یابد تا فضا و زمان کافی تصمیم گیری جهت ارسال بهترین پاس را داشته باشد. او دو گزینه آسان پاس در عمق برای لواندوسکی و پاس به جناح چپ برای دیویس دارد.
بواتنگ گزینه دوم را انتخاب میکند.بارسلونا ترجیح میدهد که فشرده باقی بماند و از کانال های مرکزی محافظت کند و فضای زیادی را بر روی جناحها باقی بگذارد. پاس بواتنگ به دیویس یک موقعیت ۲ در ۱ سمت سمدو (مدافع راست بارسلونا) ایجاد می کند.
با انتخاب مداوم بایرن برای پاسهای بواتنگ به دیویس در دقایق اولیه، سمدو با تحرک بیشتر ، فضای بازی خود را گسترده تر می کند تا از رسیدن توپ به دیویس جلوگیری کند. این تصمیم باعث می شود تا یک موقعیت ۴ به ۳ در برابر آخرین خط دفاعی بلوگرانا بوجود آید و فضای وسیعی که کیمیچ در جناح راست بدست آورده است، مستعد ایجاد موقعیت گل روی دروازه بارسلونا شود. تیاگو، کیمیچ را برای پاس انتخاب می کند. او نیز با پاس ارسالی خود ، مولر را در محوطه 18 قدم پیدا می کند، اما بایرن نمی تواند از این موقعیت به گل برسد.
بایرن مجبور نبود به خود زحمت بدهد ، چرا که ساختار ۴ - ۴ - ۲ بارسلونا بسیار معیوب بود. در تصویر زیر، بوسکتس ترجیح می دهد کمی جلوتر برود و با رهگیری تیاگو، با پرس ویدال بر کیمیچ همراهی کند. این امر بارسا را در منطقه میانی که بارسا قصد حفاظت از آن را داشت، بسیار ضعیف می کند. و باعث میشود گورتزکا بدون نشانه گذاری رها شود و مولر و لواندوسکی برتری عددی 2 به 1 پشت سر دی یونگ ایجاد کنند. کیمیچ ، مولر را پیدا می کند ، اما او جناح بازی را عوض می کند و بارسلونا خوش شانس است که بایرن از این موقعیت استفاده نمی کند.
باواریایی ها با تشخیص فضای باز حاصل از ضعف خط میانی بارسا در کانال های مرکزی، شروع به ساختن مسیرهایی در این فضا می کنند. بازی دادن به بوسکتس به عنوان هافبک میانی با وجود آنکه می دانیم بوستکس اکثرا به عنوان هافبک دفاعی باید قرار گیرد، یکی از اشتباهات مهلک ستین بوده است.
دادن زمان و مکان به تیاگو برای انجام بازی ، آغازی بر یک فاجع هست. بازیکنان بارسا ، خنجر را به دست خود در اختیار دشمن قرار می دهند. در تصویر زیر، گورتزکا جلوتر می آید و بین دو خط بارسا قرار می گیرد که یک موقعیت ۵ ۴ با مدافعان بارسلونا و ۲ ۱ با لنگلت ایجاد می کند. بار دیگر، در حالی که بوسکتس و دی یونگ کاملا گیج و محو جریان بازی شده اند، تیاگو راه آسانی برای ارسال پاس به گورتزکا پیدا می کند و او نیز با یک پاس دقیق ، گنابری را در موقعیت گل قرار می دهد.
بازیکنان بایرن در ایجاد فضا برای یکدیگر فوقالعاده هستند. یکی فضا ایجاد میکند و دیگری از فضا بهره میبرد.
وضعیت زیر نشان میدهد که چگونه مولر و لواندوسکی فضایی را برای گورتزکا ایجاد میکنند. مولر، لنگله را از محل خود خارج می کند و توپ را به کیمیچ باز میگرداند. لواندوسکی با درک فضایی که میتواند برای بازیکن فرصت طلبی همانند گورتزکا ایجاد کند، پیکه را همراه خود از موقعیتش بیرون می کشد. در حالی که ویدال مشغول تماشای مسیر توپ است، بازیکن میانی تیم آلمان ، از پشت سر او فرار می کند. بارسلونا خوش شانس است که ضربه گورتزکا از بالای دروازه به بیرون می رود.
وضعیت بحرانی بایرن در اوایل مسابقه
قرار گرفتن بایرن زیر فشار حریف کمی تعجب آور است ولی آنها در 15 دقیقه ابتدایی فشار سنگینی را متحمل شدند.
بایرن آرایش خود را بالا نگه داشت و فاصله بین خطوط را به حداقل رساند. به نظر میرسید که تیم آلمانی، دالانهای مرکزی را بسته و یک هافبک یا هر دو هافبک خود را بین خط میانی و دفاع قرار دادهاند تا از ورود بازیکنان مهاجم بارسلونا به این منطقه جلوگیری کنند.
در تصویر زیر میتوانید یک ساختار مشابه را با حضور تیاگو در بین دو خط بایرن که از فضای بین خطوط محافظت میکند، را ببینید.
با این حال، به دلیل ساختار فشرده بایرن در کانال های مرکزی، بارسلونا فضای زیادی برای بهرهبرداری از کناره ها داشت. در اینجا پیکه به راحتی به سمدو دسترسی دارد، با این حال، پاسکاری آنها جالب نیست و بارسلونا نمیتواند هیچ موقعیت خطرناکی ایجاد کند.
پیکه به دو دلیل میتوانست سمدو را در فضای بسیار وسیعی پیدا کند. یک) بایرن بسته به شرایط بازی از یک ساختار ۴ - ۱ - ۴ - ۱ یا یک ساختار ۴- ۲ - ۳ - ۱ را استفاده می کنند. هافبک های بایرن ، خط میانی بارسلونا را پوشش داده بودند، و این باعث میشد لواندوسکی در نوک خط حمله به تنهایی با دو مدافع میانی بارسونا مقابله کند. و قادر نبود همواره پرسینگ را انجام دهد. این باعث شد تا مدافعان میانی بارسا فضا و زمان کافی برای پاس دلخواه خود را داشته باشند. 2)به نظر میرسید می رسید آرایش دفاعی بایرن جهت جلوگیری از حملات آلبا ، بیشتر تمرکز خود را متوجه سمت راست زمین خود نموده اند.
تنها پس از ۴ دقیقه از این وضعیت، بزرگترین کابوس بایرن زمانی رخ داد که لنگه توانست از فرصت طلبی آلبا استفاده و پاسی را برای او پشت سر کیمیچ مهیا کند تا بلافاصله پس از آن شاهد گل بارسلونا باشیم.
استفاده از کیمیچ در پست غیر تخصصی مدافع راست (به دلیل مصدومیت پاوارد) و همچنین لزوم حفظ دفاع 4 نفره خطی ، مدافع آلمانی را دچار تناقض کرده بود. این امر باعث شد که آلبا فاصله زیادی نسبت به کیمیچ ایجاد کند.
به بارسلونا همواره این فرصتها توسط بایرن داده میشد تا از کناره های زمین آنها بهرهبرداری کند، و لواندوفسکی همیشه نمیتوانست در جلوی زمین پرسینگ را انجام دهد.
در وضعیت مشابهی در زیر، بایرن با آرایش ۴ - ۲ - ۳ - ۱ در حال پرس بر حریف است و بازیکنان خط میانی بارسلونا پوشش داده شده اند. همچنین گورتزکا در حال ایجاد پرس بر مدافع بارسا دیده می شود. سمدو دوباره با فضایی وسیع در جناح چپ رها شده است. یک پاس دقیق از لنگله به سمدو مطمئنا بایرن را به دردسر بزرگی میانداخت. با این حال، پاس مدافع فرانسوی ضعیف بود و به راحتی قطع می شود.
با پایین آمدن اعتماد به نفس لنگلت در تعویض بازی، او از پاسهای کوتاهتر در کانال های مرکزی برای پیشرفت بازی استفاده می کند، جاییکه که مدتهاست در کنترل بازیکنان بایرن قرار دارد.
در اینجا، لنگه برای پاس در عمق، سوارز را انتخاب می کند و فلیک با دیدن این صحنه ، به هافبکهای خود دستور می دهد تا از فضای بین خطوط دقیقا برای جلوگیری از این برنامه تاکتیکی حریف، محافظت کنند. خیلی زود بایرن ، اعتماد به نفس خود را باز می یابد و همه ما میدانیم که بعد از آن چه اتفاقی افتاد.
جایی که بارسلونا مسابقه را واگذار کرد
در مورد آنچه که بعدا اتفاق افتاد صحبت میکنیم، بیایید عمیقتر وارد تحلیل شویم. بایرن با پرسینگ جانکاه خود ، بازیکنان بارسلونا را شکنجه می دهد.
مارک آندره تراشتگن که تا پیش از این بازی در کار با توپ بسیار مطمئن و کارآمد نشان داده ، مانند عروسک خیمهشببازی بازیکنان بایرن عمل می کند. باواریایی ها تراشتگن را مجبور می کنند تا توپ را به جایی بفرستد که آنها می انتظارش را می کشیدند و برای بازیکنان بارسا تله گذاری کرده بودند و به راحتی بتوانند ساختار بارسلونا را بشکنند. اما در مرحله اول، آنها ، بارسلونا را در آخرین لایه ی دفاعی خود تحت فشار قرار می دادند و دروازهبان آلمانی یا مدافعان آنها را مجبور به اشتباه میکردند. تراشتگن که تا پیش از این مسابقه دارای دقت پاس ۹۰.۷ % و دقت ارسال بلند ۶۴.۵ % در فصل ۲۰۱۹ / ۲۰ بود، دقت پاس ۷۵ % و دقت پاس بلند ۴۷ % را در این بازی ثبت کردهاست. این نشان از موفقیت بازیکنان بایرن در برنامه خود دارد.
علاوه بر این، بارسلونا با آرایش ۴ - ۳ - ۳ به جای ۴ - ۴ - ۲ در هنگام شروع مجدد دروازهبان خود ، بازی می کرد.
ساختار اولیه بایرن بعد از گل اول بارسا شبیه به تصویر زیر بود.
لواندوفسکی روبروی محوطه جریمه را پوشش داده اشت، مولر و گورتزکا، دیگر هافبک های بارسلونا را در نظر گرفته اند و تیاگو خود را در مقابل مدافعان هم تیمی قرار داده است تا از ضد حمله بارسلونا و پاس های عمقی جلوگیری کند.
وینگرها وظیفه داشتند که دو مدافع میانی و کناری مجاور خود را پوشش دهند. مدافعان کناری بایرن به آخرین مدافعان خود نزدیکتر هستند اما در صورتی که تراشتگن بتواند پرس حریف را دور بزند میتوانند به سرعت بر مدافعان کناری حریف فشار بیاورند. دیویس به مدافع راست بارسلونا نزدیکتر از کیمیچ به مدافع چپ بارسلونا است. یکی از دلایل این تاکتیک میتواند سرعت بالاتر الابا و دیویس در جناح چپ در مقایسه با سرعت کیمیچ و بواتنگ در سمت راست باشد. فشار اصلی زمانی آغاز میشود که دروازهبان توپ را به مدافع میانی پاس میدهد.
یک ساختار مشابه در بازی را می توان در تصویر زیر مشاهده کرد.
دروازهبان آلمانی، توپ را به پیکه پاس می دهد و پرس بازیکنان بایرن آغاز می شود. مدافع اسپانیایی در مقابل پرس حریف توپ را به دروازه بان پاس می دهد. گنابری با تحرکات خود میکوشید فشار پرس را هم چنان حفظ کند. سایر بازیکنان طبق آنچه گفته شد، پوشش داده می شدند. دیویس در نزدیکی سمدو بود و اگر تراشتگن تصمیم بگیرد که توپ را برای به سمت راست ارسال کند، میتواند به سرعت ، مدافع پرتغالی را تحت فشار قرار دهد.
همه راهها بسته است و تراشتگن تصمیم به ارسال پاس بلند به مرکز زمین می گیرد، اما تیاگو هوشیارانه در آن منطقه حاضر است. پرس بازیکنان بایرن ممکن است شبیه یک آرایش ۴ - ۴ - ۲ لوزی به نظر برسد، اما این شرایط گذار بازی بود که باعث این شباهت می شود. ایده اصلی فلیک این بود که هافبک های بارسلونا را با فاصله نزدیک نشانه گذاری کند و تیاگو فضای خطرناک مقابل دفاع تیمش را پوشش دهد. همه ما میدانیم زمانی که حریف به دنبال کاهش گزینههای پاس کوتاه هست، تراشتگن همیشه احتمال دارد گزینهای همانند سوارز یا هر بازیکن مهاجم دیگر را با ارسال های بلند خود پیدا میکند. استاد آلمانی با قرار دادن تیاگو در کنار جنبههای دیگر، طرح ماهرانه ای انجام داد و عملا راههای ارسال بلند دروازهبان آلمانی را قطع کرد.
با این حال، بارسا توانست تنها یکبار موفق به شکستن پرس سنگین بایرن شود و در عین حال با بی تفاوتی بازیکنان بایرن، به دومین گل بارسلونا منجر شد. این گل با یک ترفند در ساختار بارسلونا در نیمه دوم به ثمر رسید. با بکارگیری انتونی گریزمان به جای روبرتو،آرایش بارسا در هنگام شروع مجدد از دروازه خودی به ۴ - ۲ - ۱ - ۳ تغییر یافت. به نظر میرسد که بازیکنان بایرن برای لحظه ای تمرکز خود را از دست می دهند و خط میانی این تیم در میانه میدان ، بازیکنان بارسا را پوشش نمی دهند. لواندوفسکی باید از هر دو هافبک بارسلونا مراقبت می کرد که این امر غیر ممکن بود. کیمیچ موقعیت خود را تغییر می دهد و به دنبال گریزمان که بدون هیچ مراقبی باقی مانده بود حرکت می کند. با این که وینگرها وظیفه خود را انجام داده بودند،اما خط میانی بایرن ، بازیکنان حریف را رها کرده بودند.
پاس لنگله به دی یونگ می رسد و هافبک هلندی توپ را پیش می برد و زمینه ساز گل دوم بارسا می شود.
تنها یکبار بارسلونا از چنین موفقیتی برخوردار شد. بایرن پس از دریافت این گل، خیلی زود روحیه خود را باز می یابد و با یک استراتژی جدید ،دوباره به پرسینگ سنگین خود ادامه می دهد.
وینگرها وظیفه معمول خود را انجام می دهند، اما اکنون مولر و لواندوفسکی به طور همزمان در نوک خط حمله، وظیفه پرس بر خط دفاع حریف را بر عهده دارند.
گورتزکا نیز مهاجم حریف را دنبال می کند، که در این مورد لیونل مسی است.
تله پرسینگ
پرسینگ همه جانبه بایرنمونیخ فرصتهای زیادی را برای ایجاد تله در هر دو جناح کناری و همچنین کانال های مرکزی ایجاد میکند. پرسینگ آن ها ترکیبی از نشانهگذاریهای منطقهای و نشانهگذاریهای فردی بود. هر بازیکن مسئول پوشش یک منطقه است و یار حریف در آن منطقه را نشانه گذاری می کند.
فشار همه جانبه بایرن که با نشانه گذاری توسط دو بازیکن ، یک هافبک و یک مدافع کناری انجام می شود ، باعث آزاد گذاشتن وینگرهای حریف می شود. در عوض هانسی فلیک ترجیح میدهد تا وینگرهایش ، خود را بین دو بازیکن حریف قرار دهند، اما در فاصله نزدیکتر به میانه میدان نسبت به مدافعان کناری برای به دام انداختن بازیکنان حریف و همچنین باز کردن راه برای حمله مدافعان کناری.
در اینجا بایرن ، بارسلونا را مجبور به بازی با آرایش باز می کند. زمانی که توپ در عرض زمین جریان دارد، پریشیچ فورا سمدو را پرس می کند و گورتزکا آماده است تا پاس او را قطع کند، و مولر نیز در صورت ارسال پاس به پیکه، آن را تصاحب می کند. سمدو راهی برای پاس ندارد و بلافاصله توپ را از دست می دهد.
ساختار فشرده بایرن به نظر میرسد که حریف را مجبور به عقبنشینی کند، اما حتی اگر به نظر برسد که حریف در کانال های مرکزی بازی کند، مکانیزم فشار باواریایی ها نیز یک تله فشاری در آن جا ایجاد میکند. هانسی فلیک، هیولایی خلق کردهاست که با پرس خود، طعمه را شکنجه میدهد. چیزی شبیه مار پایتون.
همان طور که قبلا گفته شد، وینگرهای بایرن خود را نزدیکتر به میانه میدان قرار میدهند تا در کناره ها. این کار به آنها کمک میکند تا یک تله در کریدورهای مرکزی ایجاد کنند.
در اینجا یک پاس از تراشتگن برای دی یونگ ارسال شده است هنگامی که بازیکن هلندی بارسا توپ را دریافت میکند، گورتزکا به سمت او هجوم می برد. لواندوفسکی برای کمک به همتیمی خود به اهرم فشار میپیوندد. پریشیچ ، مسیر پاس او برای لنگله را بسته است و تیاگو، مسیر پاس به روبرتو را قطع میکند. فشار تهاجمی گورتزکا و جهت گیری بدن او هنگام پرس ، دور زدن بازیکن هلندی بارسا و رساندن توپ به آلبا را دشوار میسازد. این امر موجب سردرگمی یاران بارسا می شود.
حتی زمانی که حریف به دنبال روشی برای دور زدن تله با حرکات فردی بازیکنانش یا استفاده از تمرکز بیش از اندازه بایرن در یک نقطه خاص باشد، باواریایی ها این تهدید را به یک فرصت تبدیل میکنند.
در اینجا، پرسی با قدرت کمتر از بایرنی ها را شاهد هستیم. حالا مولر وظیفه دو بازیکن هافبک حریف ، یعنی بوسکتس و دی یونگ را پوشش دهد. او عمدا مسیر عبور را به سوی دی یونگ را باز می کند و راه عبور پاس به بوسکتس را می بندد. مولر با تجربه ، به خوبی موقعیت پریشیچ مشاهده می کند و ایده ایجاد یک تله بهتر در صورت ارسال توپ برای هافبک هلندی را طراحی می کند.
هنگامی که توپ برای دی یونگ ارسال می شود، پریشیچ با جایگری مناسب ، راه ارسال پاس برای آلبا را مسدود میکند. گورتزکا فورا بوستکس را رهگیری می کند و دو مهاجم بایرن نیز تا حدی راه پاس به مدافعان میانی را مسدود می کنند. دی یونگ چارهای ندارد جز اینکه با گریزمن بازی کند. پرس پر فشار بواتنگ مهاجم فرانسوی را آزار می دهد و او را مجبور به ترک موقعیت خود می کند.
تفاوت دو تیم در حالت دفاعی
بایرن در آن روز با تکیه بر پرس هنرمندانه اش ، انسجام دفاعی خود را حفظ کرد با این حال، بارسلونا در برابر فشارهای شدید بایرن نه تنها انسجام دفاعی ، بلکه انسجام در همه خطوط خود را از دست داد. ساختار هر دو تیم کاملا با هم متفاوت بود، که این تفاوت در ساختار دفاعی هر دو تیم مشهودتر است.
بایرن و بارسلونا هر دو بر خط دفاع حریف فشار اوردند، اما ساختار بایرن به گونهای بود که زمانی که باواریایی ها توپ را از دست می دادند، به سرعت بر بازیکن حامل توپ بارسلونا با تعداد زیادی غلبه می کردند. در حالی که هنگامی که بارسلونا توپ را از دست می دهد، بایرن با تعداد بیشتری بر آنها هجوم می آورد. این باعث می شد که دائما یک تیم در موقعیت حمله قرار بگیرد و تیم دیگر توپ را از دست بدهد.
اینجا گنابری توپ را از دست می دهد . هنگامی که وینگر آلمانی توپ را از دست داد، هم تیمی های او، بازیکن صاحب توپ بارسلونا را کاملا محاصره می کنند . گورتزکا و پریشیچ به سمت روبرتو حمله می کنند و سایر بازیکنان خطوط عبور را قطع کردند.
وضعیت زیر به بهترین شکل جنگندگی و کارایی بایرن در زمان فشار و فشار متقابل حریف را توصیف میکند. برای آنها مهم نیست که آیا ۲ - ۵ پیروز هستند یا بازنده، باید پرس به بهترین وجه اجرا شود.
در اینجا، ارسال پریشیچ توسط یکی از بازیکنان بارسلونا قطع می شود. زمانی که بازیکن بارسا، یک پاس کوتاه به همتیمی خود میدهد، دو بازیکن بایرن فورا به سمت او می روند و بازیکنان دیگر به دنبال بریدن خطوط عبوری هستند.
این تاکتیک بایرن یادآور بوروسیا دورتموند تحت یورگن کلوپ تحت نام پرسینگ تهاجمی (gegenpressing) بود.
هنگامی که به تاکتیک ضد پرس بارسلونا نگاه میکنیم، متوجه تضاد شدیدی می شویم. بازیکنان بارسلونا به قدری پراکنده شدهاند که نمی توان با این تعداد، پرس حریف را خنثی کرد.
در این مورد، بایرن با برتری عددی ۳ ۲ بر روی دو هافبک بارسلونا فشار وارد می کند. هنگامی که بایرن توپ را پس می گیرد، باواریایی ها ضدحمله را از طریق گنبری آغاز کردند و شانس خود را برای باز کردن مجدد دروازه حریف امتحان می کنند.
تفاوت شدید در آمار قابلمشاهده است، بایرنمونیخ ۴۴ بار در یک سوم میانی و زمین خود موفق به بازپسگیری توپ شده است در حالی که این آمار برای بارسلونا تنها ۲۱ بار است.
جمع بندی
بارسلونا هیچ پاسخی به پرسینگ ، تهاجم و میل گسترده بایرنمونیخ به پیروزی نداشت. باواریایی ها در تمام بخشهای بازی برنده شدند و نتیجه پایانی، نشانه واقعی عملکرد هر دو تیم است.
این تیم بایرنمونیخ همه شاخص ها برای بدست آوردن عنوان قهرمانی را دارد. حتی اگر بایرن موفق به قهرمانی در اروپا نشود ، این تیم و این نتیجه در تاریخ ماندگار خواهد شد و همه دوستداران فوتبال ، بازیکنان تیم جذابی که هانسی فلیک ساخته است را به خاطر خواهند سپرد.