فوتبال دوستان شهر باران متاسفانه چند سالی است که روز خوش ندیده اند و در عوض همسایه های آن ها که اتفاقا رقابت جالبی نیز با یک دیگر دارند پیشرفت های غیر قابل انکاری داشته اند
به گزارش طرفداری، دو باشگاه ریشه دار رشتی یعنی سپیدرود و داماش یکی سقوط کرده و دیگری تکلیف نامشخصی دارد و در آن سوی اما چوکای تالش و شهرداری آستارا به لیگ یک صعود کرده اند و ملوان انزلی نیز بالاخره به شرایط مناسبی رسیده است.
داماش ایرانیان گیلان که روزگاری در سطح اول فوتبال کشور فعالیت می کرد و چهره های بسیاری به فوتبال ایران معرفی نموده اما پس از درگذشت امیر منصور آریا یا همان مه آفرید امیر خسروی معروف و رفتن امیر عابدینی به انحلال کشیده شد و در چند سال گذشته مجددا تحت عنوان جدید داماش گیلانیان گیلان با خرید امتیاز لیگ دوئی به رقابت های باشگاهی بازمی گردد.
این داماش که آن داماش نیست اما یادگار همان داماشی است که ریشه باشگاه های تاج،ابوذر،استقلال و پگاه را در خاک دارد..
هوادارانی دارد که دیوانه وار به این باشگاه عشق ورزیده و تا پای جان به پای منافع این باشگاه ایستاده اند اما واقعیت آن است که فینال دو سال پیش جام حذفی برابر پرسپولیس و آن تعویق های آبرو بَر را می توان نقطه عطفی در حال بد امروز باشگاهی برشمرد که تازه در حال جان گرفتن بود و اگر چه با ناداوری در آن سال از صعود به لیگ یک بازماند اما غیر فوتبالی و با خرید امتیاز لیگ یکی باشگاه اروند خرمشهر بالاخره وارد مسابقات شد
لاجوردی پوشان که با آمدن شان و بد حسابی های خود از همان ابتدا منجر به نابودی و سقوط های پی در پی نماینده خرمشهر شده اند،حالا گوئی آه هواداران خرمشهری آن ها را گرفته و اندر خم یک کوچه و درگیر مشخص شدن وضعیت مالکیت خود می باشند.
داماشی ها اما در حالی سند مالکیت خود را از الطافی و حاجی پور به مردی که سامان سهرابی صدایش می کنند و باشگاه داری در ترکیه را تجربه کرده است تحویل داده اند که بلاتکلیفی های شان یکی از دلایل به تعویق افتادن دو هفته ای رقابت های لیگ یک به شمار رفته و کماکان نیز درگیر بدهی های انباشته خود به اروند خرمشهر بوده و به دستور کمیته تعیین وضعیت فدراسیون فوتبال در یک قدمی پس دادن امتیاز خود قرار دارند.
نگارنده اما شائبه حمایت عضو رشتی کابیته دولت حسن روحانی از این باشگاه مردمی را از سوی مخالفان این باشگاه و از سوی موافقان این باشگاه نیز دخالت دولتی ها در به فنا رفتن داماش در چند سال گذشته را شنیده و می شنود.
مع الاسف اظهر من الشمس است که حال داماش خوب نبوده و نیست چرا که اگر چه ممکن است به کار بردن این جمله و تکرار آن در پایان منجر به ناراحتی تیفوسی ها و به ویژه مالکان این باشگاه شود اما واقعیت آن است که این داماش آن داماش نیست!.
سکانس نخست؛ مس کرمان | بنویسید مدعی، بخوانید کهکشانی!
سکانس دوم؛ خوشه طلائی ساوه | سهراب در شهر انار چه می خواهد؟
سکانس سه؛ بادران تهران | دایی فرهاد و مرگ تدریجی یک رویا!
سکانس چهار؛ هوادار تهران | فوتبال تهران به هوادارش می نازد
سکانس پنج؛ نود ارومیه | نود را از شبکه ارومیه تماشا کنید!
سکانس شش-گل ریحان البرز | لطفا سکوت را رعایت فرمائید!
سکانس هفت، استقلال خوزستان | بیعت آبی های اهواز با خلیفه برای فتح لیگ برتر
سکانس هشت-فجرسپاسی شیراز | شیراز در هر فصلی تماشائی است،حتی به غلط!
سکانس نه-آرمان گهر سیرجان؛ جهاد نصر دیروز،آرمان گهر امروز!