فیلم Nomadland ساختهی کلویی ژائو با بازی فرانسیس مکدورمند، فیلمی عامهپسند نیست که بخوام دیدنش رو به همه توصیه کنم.
این فیلم فاقد هرگونه لحظات هیجانانگیز، شخصیت های کاریزماتیک و دیالوگ های حماسیه. این فیلم درامیست تلخ که هرچه به سمت مستند شدن میره حتی ممکنه بیشتر هم دل مخاطب عام رو بزنه.
مثل خیلی از فیلمهایی که در سالیان اخیر مورد توجه منتقدین قرار میگیره، Nomadland هم در نهایت نقدیست به نظام سرمایهداری و فاصله طبقاتی.
برای دیدن این فیلم نیاز هست که مثل من از تمام ژانرها خوشتون بیاد 😁 و وقتی به یه درام ساده و روان با فیلمبرداری هنری و موسیقی زیبا مثل nomadland برخورد میکنید، بدونید که دارید یه فیلم خوب تو همون ژانر میبینید. فیلم هایی مثل nomadland یا Nebraska در اوج سادگی زیبا هستن...
Nomadland سرزمین آواره هاست، اجتماعی متشکل از بی خانمان هایی که همه داخل ون (اتومبیل خودشون) و در عبور همیشگی از جاده ها زندگی میکنن.
در سکانسی ازین فیلم "سوانکی" یکی از اهالی Nomadland که زن سالخورده ای مبتلا به سرطان هست و چند ماه بیشتر فرصت زنده بودن نداره به "فرن" (فرانسیس مکدورمند) که به تازگی به این جمع پیوسته ازین میگه که در طول زندگیش چیزهای جذاب زیادی مخصوصاً در طول مسافرت های جادهای دیده و حسرتی نداره و از زندگی که داشته راضیه.
سوانکی تصمیم میگیره بجای ادامه درمان، چند ماه آخر عمرش رو بره به دل طبیعت و چیزهای شگفت انگیزی که براش معنای زندگی هستن رو ببینه. سوانکی به فرن از چیزهای شگفتانگیزی که در طول زندگیش دیده میگه و در جایی از صحبتهاش بطور خاص میگه :
"یبار یه صخره دیدم که دور تا دورش تعداد زیادی لونه ی پرستو بود. پرستوها همه با هم به پرواز در اومده بودن و بازتابشون تو آب جوری بود که انگار منم باهاشون به پرواز در اومدم. پرستوها دورتادورم رو گرفته بودن و در همین حال جوجههاشون از تخم در میومدن و یه عالم پوسته ی سفید کوچولو داخل آب میریخت و شناور میشد.
میدونی خیلی فوقالعاده بود، حس میکردم به اندازه ی کافی همچی دیدم و انگار زندگیم کامله! اگه اون موقع و درست در همون لحظه بمیرم خیلیم عالیه! "
سوانکی از فرن خداحافظی میکنه و در مدت زمان کوتاهی که از عمرش مونده، میره به دنبال رویاهاش و بعد از چند ماه این ویدئوی کوتاهی که براتون گذاشتم رو به فرن ارسال میکنه. . .
دانلود فیلم