ضمیمه فرهنگی روزنامه اطلاعات به قلم میرمحسن ولوی سه شنبه ۲۶ اسفند ۲۶۹۹ در مقاله ای به تاریخ ۲۷۰۰ ساله ایران پرداخته است؛ در اذهان بسیاری از ایرانیان، تاریخ ایران از ایام کهن تاکنون ۲۵۰۰ سال قدمت دارد و بر گذشته خود مفتخرند که البته جای افتخار هم دارد؛ چرا که در میان سرزمینهای متعدد جهان، کمتر کشوری مانند ایران ضمن داشتن سوابق درخشان، قدمت تاریخی اینچنینی دارد و همچنان برقرار است.
عدد ۲۵۰۰ سال از کجا پیدا شد؟ اگر تاریخ مکتوب را ملاک قرار دهیم و در کنار آن به بافتهای باستانشناسی نیز استناد کنیم، به روشنی درخواهیم یافت که تاریخ ایران حداقل به ۲۷۰۰ سال میرسد و نه ۲۵۰۰ سال.
اگرچه ایرانیان در مکتوب کردن تاریخ خود سهلانگار بودهاند و اساس کارشان بر شفاهیات قرار داشته است، اما مورخان بزرگی مانند هرودوت، کتزیاس، گزنفون، پلوتارک و دیودور سیسیلی در نوشتههای مفصل خود تمامی ریز و درشت تاریخ پیش هخامنشیان و پیش از آن را که مربوط به مادها میشود، پیش روی ما قرار دادهاند.۱
همچنین کتیبههای هخامنشی، برخی متون آشوری، بابلی و حتی کتاب مقدس بر تاریخ وقایع دوران مادها اشاره کرده و سرنخهایی به دست ما میدهند که نشان از قدمتی بیش از ۲۵۰۰ سال برای تاریخ ایران دارد. اما چرا ایرانشناسان و مستشرقان بر عدد ۲۵۰۰ سال تأکید کردند و از حدود ۲۰۰ سال پیش از آن یا سخن زیادی به میان نیاوردند یا تلاش کردند آن را نادیده بگیرند و سرآغاز تاریخ ایران را از هخامنشیان به حساب بیاورند؟
موضوع از این قرار است که بنیانگذار هخامنشیان یعنی کوروش، پادشاهی بود که نامش در کتاب مقدس نه تنها به نیک نامی و بزرگی یاد شده، بلکه از او به عنوان مسیح یا منجی یهودیان نام بردهاند. در فرازی از کتاب مقدس (تورات) آمده است:
« خداوند روح کورش، پادشاه فارس را برانگیخت تا در تمامی ممالک خود فرمانی نافذ کند … و گفت: کورش، پادشاه فارس میفرماید که یهوه خدای آسمانها، تمامی ممالک زمین را به من داده است و او مرا امر فرمود که خانهای برای وی در اورشلیم که در یهودا است بنا نمایم. پس کیست از شما از تمامی قوم او؟ یهوه خدایش همراهش باشد و برود.»۲
نکته اصلی در برجسته کردن ۲۵۰۰ سال تاریخ ایران در همین جا نهفته است! و طبعاً از نظر مستشرقان و باستانشناسان که عموماً از یهودیان و مسیحیان غربی بودند، برای مطرح کردن و بارز کردن شخصیتی چون کوروش که به باورهای دینی آنها ربط پیدا میکرد، کفایت مطلوب در آغاز پادشاهی او بوده است و توجه به پیش از هخامنشیان را مهم و لازم نمیدانستند؛ زیرا سناریوی برجستهسازی آنها آسیب میدید. از این رو تاریخ مادها و به تبع آن حدود۲۰۰ سال از تاریخ ایران بیکاربرد ماند و ایرانیها نیز ندانسته برآن صحه گذاشتند و رفتهرفته عدد ۲۵۰۰ سال نهادینه شد.
براساس دادههای تاریخی، کوروش، داریوش و خشایارشا اگر نگوییم یهودی بودهاند، باید بپذیریم که گرایشات یهودی داشتند. کوروش نه تنها یهودیان را از اسارت در بابل نجات داد، بلکه به آنها کمک کرد که به اورشلیم بازگردند و سپس منابع مالی زیادی در اختیار آنها گذاشت تا در اورشلیم ساخت و سازهای مذهبی کنند و این کمکها تا پایان سلطنت خشایارشا ادامه داشت.۳
در منابع دینی یهودیان یعنی در عهد عتیق، کوروش منجی یا مسیح قوم یهود تلقی شده و حتی او را فرستاده خدا به شمار آوردهاند:
«خداوند به مسیح خویش یعنی به کورش میگوید: من دست راست او را گرفتم تا به حضور وی امتها را مغلوب سازم و کمرهای پادشاهان را بگشایم تا درها را به حضور وی مفتوح کنم و دروازهها به روی وی دیگر بسته نشود…»۴
کوروش به هزاران یهودی که از مدتها پیش توسط بختالنصر به اسارت درآمده بودند، اجازه داد تا تحت سرپرستی «زروبابل» به سوی سرزمین فلسطین بازگردند.
«زروبابل (Zorobabel) که در بابل متولد شده بود به کمک کوروش، حاکم شهر اورشلیم شد. زروبابل، اولین گروه یهودیان اسیر شده را به فرمان کوروش به اورشلیم برگرداند و تجدید بنای معبد اورشلیم را شروع کرد.»۵
طبری در تاریخ خود درباره آزادسازی یهودیان و خویشاوندی کوروش با یهودیان نوشته است:
« بخت النصر، شهر را به ویرانی داد و بنی اسرائیل را اسیر کرد و با شاه اسیر به بابل برد و آنجا ببودند تا کورش پسر جاماسب پسر اسب، به سبب خویشاوندی که با آنها داشت به بیتالمقدس بازشان برد، زیرا مادر کورش جاویل و به قولی حاویل اسرائیلی بود.»۶
مسعودی در کتاب مروجالذهب، به ارتباط خانوادگی کوروش با یهودیان تأکید بیشتری دارد و معتقد است که نه تنها مادر کوروش از بنیاسرائیل بود، بلکه دانیال نبی در واقع دایی وی محسوب میشد:
«مادر کورش از بنیاسرائیل بود و دانیال اصغر [کوچک] دایی وی بود. مدت شاهی کورش سی و سه سال بود. در روایات دیگر کورش پادشاه مستقل بود نه از جانب بهمن و این پس از انقضای پادشاهی بهمن بود و کورش از شاهان طبقه اول ایران بود و این در همه کتب تاریخ قدیم نیست.»۷
ابنالعبری، نویسنده کتاب مختصرالدول که خود از مسیحیان است، مینویسد که همسر کوروش از قوم یهود بود و از همین روی به درخواست همسرش با یهودیان مدارا و مهربانی ویژهای به عمل
میآورد:
«کوروش سی و یک سال پادشاهی کرد و با خواهر زروبابیل پسر شلائیل پسر یویاخین پسر یویاقیم پادشاه یهودا ازدواج کرد. چون زفاف به انجام آمد، مقام آن زن در نزد او بسی فرا رفت و او را گفت: از من هر چه میخواهی بخواه. زن از او خواست که بنیاسرائیل را به اورشلیم بازگرداند و آنان را اجازت دهد تا آن شهر را عمارت کنند. کورش بنیاسرائیل را گرد آورد و آنان را مخیر کرد و گفت: هر که دوست میدارد به اورشلیم رود برود و هر که میخواهد اینجا بماند بماند. آنان که به سرزمین خود بازگشتند، پنجاه هزار مرد بودند، افزون بر زنان و کودکان. چون به اورشلیم رسیدند زروبابیل پادشاهشان شد و یشوع پسر یوزاداق رئیس کاهنانشان.»۸
رابطه داریوش نیز با یهودیان، مانند کوروش گرم و صمیمی بود. او در کمک و بازسازی معابد یهودیان نقش مهم ایفا کرد و این را از قدرشناسی کتاب عهد عتیق از او میتوان به روشنی دریافت. در کتاب عهد عتیق ۲۵ بار از داریوش نامبرده شده است.۹
خشایارشا نیز پس از نشستن بر تخت سلطنت، مانند کوروش و داریوش با یهودیان رابطهای گرم و مطلوب داشت. ماجرای استر و رخدادهای بعدی توسط یهودیان بسیار مهم هستند اما از طرح موضوع استر یا اشتر در تاریخ، بهطور معمول پرهیز میشود.۱۰
در سال ۴۴۵ پ.م. اردشیر هخامنشی در تعقیب سیاستهای کوروش و داریوش، به عزرا۱۱ اجازه داد تا به همراه هزار و پانصد خانواده باقیمانده یهودی به بیتالمقدس بازگردند به شرطی که از فرمان شاه پارس سرپیچی نکنند. اردشیر به بابل علاقه زیادی داشت و برای همین آنجا را به عنوان پایتخت خود انتخاب کرده بود. گفته میشود که رفتار بسیار محبتآمیز وی نسبت به یهودیان ناشی از نسب خانوادگی او از جانب مادر به یهودیان بوده است.۱۲
باید توجه داشت که این برجستهسازیها از زمان رضاشاه پهلوی قوت بیشتری گرفت و در زمان سلطنت محمدرضا شاه پهلوی بیشتر دامن زده شد و چون عدد ۲۵۰۰ ریشهدار شده بود از این رو ۳۵ سال سلطنت محمدرضا شاه نیز بر آن افزوده شد و عدد حاصله ۲۵۳۵ شد که در جشنهای ۲۵۰۰ ساله فراوان مورد استفاده تبلیغاتی قرار گرفت و اندکی بعد تاریخ هجری خورشیدی که تاریخ تقویمی و رسمی کشور ایران بود جایگزین آن شد.
مادها چه کسانی بودند؟
مادها مانند هخامنشیها آریایی بودند و اساساً مادی و هخامنشی یک قوم به حساب میآمدند؛ همانطور که شخص کوروش نوه آخرین شاه مادها (آستیاگ) بود. طبق گزارشات هرودوت و سایر مورخان یاد شده، تمامی جنگهای بعدی هخامنشیها با یونانیها به نام جنگهای مدی یا مادی۱۳ مشهور بوند، یعنی از نظر یونانیها هنگامی که هخامنشیها بر سر کار آمدند با مادیها متفاوت نبودند و تغییر زیربنایی در دستگاه حکومتی ایران رخ نداد.۱۴
سلسله مادها از حدود ۷۰۰ تا ۵۵۰ پیش از میلاد با وسعت ۲ میلیون و ۸۰۰هزار کیلومتر مربع بر سراسر ایران بزرگ فرمانروایی کردند. بنیانگذار آنها دیاکو بود که تا ۶۵۵ پیش از میلاد حکومت کرد و سپس فرمانروایی به فرورتیش رسید که تا ۶۳۳ پیش از میلاد حکم راند. پس از فرورتیش پسر او هووخشتره به پادشاهی رسید که توانست دشمنان را اعم از آشور و دیگران سرکوب و فرمانرواییاش را گسترش دهد و تا ۵۸۴ پیش از میلاد بر تخت سلطنت استوار بماند.
آخرین پادشاه مادها آستیاگ یا آژیدهاک بود که بنا بر روایاتی پدربزرگ مادری کوروش نیز محسوب میشد. آستیاگ توانست تا ۵۵۰ پیش از میلاد حکومت کند و آنگاه مغلوب نوه خود یعنی کوروش شد. بنابراین، پیش از هخامنشیان سلسله حکومتی دیگری نیز وجود داشت که به نام مادها مشهور بودند.
نتیجه آنکه تاریخ کهن ایران برخلاف نظر و آراء مستشرقان و ایرانشناسانی که با تفکرات ایدئولوژیک یهودی ـ مسیحی به ماجرا نگریستهاند با آغاز سلطنت هخامنشیان مصادف نیست؛ بلکه بسی پیشتر از آن بوده است و باید از ۲۷۰۰ سال سخن به میان آورد.۱۵
فهرست منابع:
۱ـ تاریخ هرودوت، ترجمه مرتضی ثاقبفر، انتشارات اساطیر، تهران ۱۳۸۹
۲ـ پرسیکا، کتزیاس، ترجمه فریدون مجلسی، انتشارات تهران، تهران ۱۳۹۰
۳ـ کوروشنامه، گزنفون، ترجمه رضا مشایخی، انتشارات علمی فرهنگی، تهران، ۱۳۹۲
۴ـ ایرانیان و یونیان، پلوتارک، ترجمه و انتخاب احمد کسروی، انتشارات جامی، تهران ۱۳۹۰
۵ـ تاریخ مستند ایران باستان، میرحسن ولوی، انتشارات ماهریس، تهران ۱۳۹۷
۶ـ روزگاران، عبدالحسین زرینکوب، چاپ چهارم، انتشارات سخن، تهران ۱۳۸۱
۷ـ قاموس کتاب مقدس، مستر هاکس، انتشارات اساطیر، تهران ۱۳۸۳
۸ـ کتاب مقدس، به همت انجمن پخش کتب مقدس، ۱۹۷۸ میلادی
۹ـ تاریخ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، محمد بن جریر طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات اساطیر، تهران ۱۳۸۸
۱۰ـ مروج الذهب و معادن الجوهر، علی بن حسین مسعودی، ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات علمی فرهنگی، تهران ۱۳۸۷
۱۱ـ مختصر الدول، ابن العبری، ترجمه عبدالمحمد آیتی، انتشارات علمی فرهنگی، تهران ۱۳۷۷
۱۲ـ تاریخ ماد، ایگور میخائیلوویچ دیاکونوف، ترجمه کریم کشاورز، انتشارات علمی فرهنگی، تهران ۱۳۹۰
۱۳ـ تذکره اربیل (وقایع نامه آربلا)، ترجمه محمود فاضلی بیرجندی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، تهران ۱۳۹۰
۱۴ـ ایران و یونان در بستر باستان، محمدعلی اسلامی ندوشن، شرکت سهامی انتشار، تهران ۱۳۹۰
۱۵ـ هرمزد نامه، ابراهیم پور داود، انتشارات دنیای کتاب، تهران ۱۳۹۰
پینوشتها:
۱- آثار مورخان یاد شده به ترتیب چنین است:
* تاریخ هرودوت، ترجمه مرتضی ثاقبفر، انتشارات اساطیر، تهران ۱۳۸۹
* پرسیکا، کنزیاس، ترجمه فریدون مجلسی، انتشارات تهران، تهران ۱۳۹۰
* کوروشنامه، گزنفون، ترجمه رضا مشایخی، انتشارات علمی فرهنگی، تهران ۱۳۹۲
* ایرانیان و یونانیان، پلوتارک، ترجمه و انتخاب احمد کسروی، انتشارات جامی، تهران ۱۳۹۰
* ایران و شرق باستان در کتابخانه تاریخی، دیودور سیسیلی، ترجمه حمید بیکس و اسماعیل سنگاری، انتشارات جامی، تهران ۱۳۸۴
۲- نک. کتاب اشعیاء نبی باب ۴۴ و ۴۵ و نیز نک. تمدن ایرانی، نوشته جمعی از خاورشناسان، فصل سوم، ص۶۵٫ اشاره میشود که در بخش اصلی کتاب تورات (اسفار پنجگانه) هیچ سخنی از کوروش در میان نیست، اما در بخشهای الحاقی بعدی نام کوروش ۱۹ بار آمده است. یادآوری میشود کتاب اشعیای نبی بعدها به تورات اضافه شد. نک. کتاب اشعیاء نبی باب ۴۴ و ۴۵ و نیز نک. تمدن ایرانی، نوشته جمعی از خاورشناسان، فصل سوم، ص۶۵٫
۳- بدیهی است که کار کوروش در آزادی اسرای یهودی، پسندیده و انسانی بود و طبعاً مورد قبول همگان است اما سخن در اینجا چیز دیگری است که خوانندگان محترم باید به آن دقت کنند.
۴- کتاب اشعیای نبی باب ۴۵٫
۵- نک. وقایع نامه آربلا، ص ۵۶ و نیز نک. قاموس کتاب مقدس، ص ۴۴۳٫
۶- تاریخ طبری، ج۲، ص ۴۵۲٫
۷- مروجالذهب، مسعودی، ج۱ ص۲۲۶٫
۸- مختصرالدول، ص۶۳٫
۹- گرچه مطالب مربوط به کوروش و داریوش در کتاب مقدس بعدها نوشتهشدهاند و الحاقی هستند، اما همه آنها اهمیت آن دو شخصیت را نزد یهودیان نشان میدهند. برای نمونه نک. عهد عتیق، کتابهای، دان، عزر، زکر، حجی و…
۱۰- در کتاب استر در عهد عتیق، از اخشورش که برخی معتقدند همان خشایارشا است و همسرش «استر» یاد شدهاست: «خشایارشا در سال سوم شهریاری خویش بزمی از برای همه بزرگان و سران کشورهای خویش در شوش بیاراست. در هفتمین روز آن جشن باشکوه پادشاه خواست که ملکه ایران، به نام «وشتی» با تاج خسروی به آن جشن درآید تا میهمانان زیبایی ملکه را ببینند اما ملکه فرمان نبرد. پادشاه از این نافرمانی خشمگین شد و دادوران دربار آن را سرپیچی از فرمان شاه شناختند. آنگاه پادشاه همه را آگاه کرد که دیگر وشتی، ملکه ایران نیست و به جای او ملکه دیگری برخواهد گزید. پس از آن از سراسر کشور ایران دختران زیباروی را در شوش گردآوردند. در میان آنها دختر یتیمی بود از خاندان یهودی که به هنگام استیلای بختالنصر در سال ۵۸۶ پ.م، از اورشلیم به شوش مهاجرت کرده بود و پسرعموی او به نام مردخای، تربیت وی را به عهده گرفته بود. خشایارشا این دختر را پسندید. نامش استر (اشتر = استار) بود که تاج ملکه شاهی بر سرگذاشت. اختلاف میان هامان (وزیر شاه) و مردخای ماجرا را به کشتار پوریم کشاند که ۷۷ هزار ایرانی به دست یهودیان کشته شدند. نک. به تورات، کتاب استر، صص ۷۷۱ـ۷۸۴ و هرمزد نامه، ابراهیم پور داود ص ۲۶۶٫
۱۱- عزرا (Azra) از کاهنان بزرگ یهودی متولد بابل بود. وی به همراه نحیما (Nahamya) ساقی اردشیر درازدست به بیتالمقدس مراجعت کرد. عزرا کتب عهد عتیق را جمعآوری کرد. دو کتاب عزرا و نحمیا از نوشتههای دوران اوست. قاموس کتاب مقدس، مستر هاکس ص۶۱۰٫
۱۲- کتاب روزگاران، عبدالحسین زرینکوب، ص۱۱۳٫
۱۳- وجه تسمیه مدی برای این جنگها از سوی یونانیها از آننظر بود که در ابتدا حکومت ایران از آن مادها بود. نک. ایران و شرق باستان، در کتابخانه تاریخی، دیودور سیسیلی، ص ۲۳۲ و نیز نک. ایران و یونان در بستر باستان، محمدعلی اسلامی ندوشن، صص۱۲۴و۱۴۷٫
۱۴- برای آشنایی بیشتر و دقیقتر با تاریخ ایران پیش از اسلام، نک. «تاریخی مستند ایران باستان» اثر همین قلم، انتشارات ماهریس، تهران ۱۳۹۷٫
۱۵- برای آگاهی بیشتر از روزگار و سلطنت مادها نک.تاریخ ماد نوشته «ایگور میخائیلوویچ دیاکونوف»، ترجمه کریم کشاورز، انتشارات علمی فرهنگی، تهران ۱۳۹۰٫