این روزها همه چیز برای دانمارکی ها یادآور 29 سال پیش است و همهی سرنخ ها نه تنها مردم این کشور بلکه جهان فوتبال را به سمت تکرار یک افسانه قدیمی هدایت میکند، تکرار چیزی شبیه به شب رویایی فینال جام ملت های اروپا 1992 همان شبی که تاج قهرمانی به سر ملتی نشست که در جشن باشکوه پادشاهان اروپایی کارت دعوتی نداشتند.
میگویند در حالت عادی هیچ افسانهی متعلق به گذشتهای دو بار تکرار نمیشود، افسانهها در دل پرآشوب تاریخ جا خوش میکنند تا فقط نشانهای باشند از یک روزگار خیلی دور؛ اما همیشه هم در روی یک پاشنه نمیچرخد، گاهی افسانهها برای اثبات وجودشان در کتاب تاریخ آشکارتر از هر زمانی چشمان منتظر را میعادگاه نمایش ویژهی خود میکنند؛ حالا دانمارک در شرایطی به نیمه نهایی جام ملت های اروپا 2020 رسیده که درست مثل یورو 92 کسی روی آن ها حسابی باز نمیکرد، اما آن هایی که با خصلت وایکینگ ها آشنا هستند خوب میدانند هر جنگجوی وایکینگی با یک خصلت مبارزه طلبانه پا به جهان میگذارد، فرقی ندارد سرمای سوزناک اسکاندیناوی چند درجهی سانتی گراد باشد، آن ها غسل تعمید شدن در سردترین دریاچه های این کشور را از همان روز اول تولد یاد گرفتهاند، پس تعجبی ندارد هر زمان که کار برای شمالی ترین مردم منطقهی اروپا سخت تر میشود، قدرت آنان برای برنده شدن به همان میزان شتابی غیرمنتظره و مافوق تصور میگیرد.
قهرمانی تیم ملی دانمارک در جام ملت های اروپا 92؛ آن ها قرار نبود در این جام باشند!
تکرار شیرین تاریخ؟
در دهم نوامبر 1989 وقتی فروپاشی آخرین قطعات دیوار برلین برای همیشه به جدایی حزن انگیز آلمانها پایان داد کسی فکر نمیکرد پیامد این اتفاق دامن مستطیل های سبز و فوتبال را هم بگیرد، اما با سقوط دیوار جدایی افکن، امپراطوری های بزرگ و مستبد هم یکی پس از دیگری فرو ریختند تا با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کشورهای کوچک با جاه طلبیهای بزرگ در قارهی سبز سر بر آورند، بروز جنگ های خونین در اوایل دههی نود در نهایت باعث رد صلاحیت یوگسلاوی از حضور در مسابقات یورو 92 شد تا دانمارک تیمی که با دوم شدن در گروه یوگسلاوی به مسابقات راه نیافته بود در سریع ترین زمان ممکن عازم یورو شود، آن هم در حالی که بسیاری از ستارههای سرخپوش، چمدان هایشان را بسته بودند و در حال تدارک برای سفرهای تابستانی خود بودند، اما آن ها تعطیلات را رها کردند، عازم یورو شدند و در کمال شگفتی همراه با جامی نقرهای به کشور بازگشتند تا فوتبال یک بار دیگر خاص بودن خود را به همگان ثابت کند.
21 سال بعد و در یورو 2020 دانمارک برای حضور در جام ملت های اروپا نیازی به فروپاشی یک کشور دیگر نداشت، همه چیز عادی به نظر میرسید، بازی افتتاحیهی سرخ ها یک جشن بزرگ ملی بود، جایی که دانمارکی ها بدون ماسک، با لیوان هایی بزرگ و پر شده از نوشیدنیهای الکلی در آغوش هم و مغرور از پشت سر گذاشتن همه گیری گستردهی کرونا، توانا بودن کشورشان را درگذر از این بیماری و در جشن باشکوه ورزشگاه شهر کپنهاگ به رخ دیگر جهانیان میکشاندند، اما بیماری بزرگتری در راه بود، بزرگتر از ویروس کرونا، طبیعت که انگار خوی و خصلت وایکینگ ها را خوب شناخته باشد، ترس همراه با کمی هیجان به خونِ مردم خونسردِ دانمارک ریخت تا بلکه وایکینگ ها دوباره در غیر منتظره ترین شرایط کاری بس بزرگ و شگفت آفرین کنند.
لحظهی تلخ ایست قلبی اریکسن
چیزی به پایان نیمهی اول دیدار با فنلاند نمانده بود که کریستین اریکسن رهبر خوش نقشِ ارکستر هیجان انگیز دانمارکیها بی پناه به زمین افتاد تا جهان همراه با تپش های ناآرام و کم آوردهی قلبش متحیرانه و نگران منتظر یک اتفاق بهتر بایستد، کرونا از پس مردم مرفح دانمارک بر نیامد اما قلب ناسازگار اریکسن ورزشگاه را تبدیل به عزا خانه کرد، گریههای دسته جمعی، دست هایی روی سینه و یا بر سر برای دعا و نگاه هایی که ناامیدانه به نظر میرسید، همهی این کنش های جمعی برای مردمی که از لحاظ سطح رفاه و شادمانی جزو نحستین کشورهای جهان هستند نا آشنا و تازه مینمود، با این وجود چشمان نیمه باز کریستین که بالاخره رو به دنیا باز شد خبر از بازگشت او به این جهان داد داد تا کپنهاگ به صحنهی تراژدی ورزشیِ بزرگ قرن جدید تبدیل نشود.
دانمارک دوباره با شرایطی غیر منتظره روبرو شده، آن ها در سال 92 قرار نبود به یورو پا بگذارند و در این یورو هم در آستانهی ترک رقابت هایی بودند که با وضع ناخوش اریکسن دل و دماغی برای آنها باقی نگذاشته بود، ولی حالا آنان در نیمه نهایی این رقابت بزرگاند و بوی قهرمانی را جاه طلبانه استشمام میکنند.
مثلث کَسپِر
دانمارکی ها برای درخشش در این جام روی بازیکنان زیادی حساب باز کردند، از مرد همه کارهی شمارهی ۱۰ آنان اریکسن گرفته، تا یوسف پولسن و حتی مارتین برایتویت که با حضور در بارسلونا سابقهی خود را درخشان کرده، اما همگان بدون هیچ شکی و شبههای اعتقاد دارند این روزها تیم ملی دانمارک به شکل جالبی روی محور سه فرد با نام های کَسپِر میچرخد، سه فردی که لقب "کسپرز" به خود گرفتهاند، نخستین فرد از میان آنها، کسپر هیولماند مربی سرخپوشان است، کسی که بعد از تراژدی روز نخست به خوبی تیم را جمع رد و به رگ های بازیکنانش انگیزهی ادامه دادن تزریق کرد، مرد 49 سالهی دانمارکی که یکی از خوش فکرترین مربیان این کشور است جایگزین مربی نروژی آنان یعنی آگه هاریده شد و حالا این شانس را دارد که کشورش را به سمت یک افتخار بزرگ ملی هدایت کند.
کسپر هیولماند - سرمربی تیم ملی دانمارک
کسپر اشمایکل دیگر رهبر آن هاست که در درون دروازه عملکرد بی نظیری را از خود بر جا گذاشته و با واکنش هایش نقش زیادی در موفقیت های اخیر دانمارکیها ایفا کرده، مردی که به همراه سیمون کیایر وظیفهی حفط اتحاد و همبستگی تیم در روزهای نبود کریستن اریکسن را هم برعهده گرفت و حالا به دنبال تکرار موفقیت های ملی پدرش پیتر در تیم ملی است، این جام درست مانند سال ۹۲ که برای اشمایکل پدر پرماجرا بود، برای اشمایکل پسر هم پر فراز و نشیب جلوه کرد.
کسپر اشمایکل - دروازه بان تیم ملی دانمارک
و آخرین نفر از بین آنها هم جوانترین آنهاست، کسپر دالبرگ پدیدهی دینامیت های سرخ که به شکل غیر منتظرهای درخشیده، پسرِ 23 سالهای که با 3 گل بهترین گلزن دانمارک در این رقابت ها هم هست و روح طراوت را به تیم ملی کشورش برگردانده.
کسپر دالبرگ - ستارهی آینده دار تیم ملی دانمارک
شفافیت یک رویا
دانمارک در یوروی اخیر بعد از بلژیک و به عنوان تیم دوم گروه B و با تنها 3 امتیاز به مرحلهی بعدی صعود کرد، صعود آنان کمتر از معجزه نبود وقتی که 2 بازی ابتدایی خود را مقابل بلژیک و فنلاند باختند و تنها در دیدار آخر از سد روسیه گذر کردند، اما آن ها در هر یه بازی مرحلهی گروهی چیزی کمتر از رقیبان نداشتند، باخت به فنلاند بیشتر از هر چیزی حاصل یک آشفتگی روحی بود، اتفاقی که با اضافه شدن کمی انگیزه به آن در بازی دوم مانع از تسلیم دانمارک مقابل بلژیک حداقل برای یک نیمه شد، آن ها یک ۴۵ دقیقهی سخت را برای شیاطین سرخ رقم زدند اما جادوگری کوین دی بروینه دومین باخت را هم به اردوگاه دانمارکیها تحمیل کرد.
با این وجود پیروزی ۴ گله مقابل روسیه همان چیزی بود که هر دانمارکی میخواست، بردی که هر چند دیر اما بدست آمد تا دانمارک با یک اندوختهی ۳ امتیازی رهسپار مراحل جذاب حذفی شود.
اما مرحلهی حذفی شروع آتش بازی تیمی شد که در دو بازی 6 گل به ثمر رساند، آن ها هر چند اریکسن را ندارند اما حالا یک ملت به اسم کریستین برای دینامیت ها بازی میکند، چه در درون زمین و چه در بیرون آن، شاید هنوز هم تصور قهرمانی آن ها رویا پردازانه باشد، اما این رویا به شکل غیرمنتظرهای شفاف است، آن قدر شفاف که متصور نبودنش غیر ممکن است، رویایی که با سقوط اریکسن روی چمن های سرد ورزشگاه تلیا پارکن رنگ کابوس به خود گرفت و حالا با استقامت بازیکنان و مردم دانمارک که جانانه و فقط بخاطر جنگیدن برای اریکسن در جام ماندند فاصلهای با تحقق ندارد، مرز باریکی بین افسانه و حقیقت که تبلورش در گروه خواست جاه طلبانهی یک ملت همیشه مبارز در تاریخ است.
تیم ملی دانمارک - اتحاد برای اریکسن، اتحاد برای دانمارک