یکی از موارد قابل بررسی در فوتبال مدرن ، نقش هافبک های جلوی مدافعین است.
فوتبال به سمتی رفته که هافبک های دفاعی کلاسیک و تماما تخریبی نظیر ویلیام کاروالیو ، به سختی می توانند جایی در تیم های بزرگ برای خود بیابند. در کنار این مسئله ، ظهور امثال بوسکتس و ژابی آلونسو ، معرف نوع جدیدی از بازیکنان در میانه میدان است که تصورات ما را نسبت به هافبک های « دفاعی» دچار تغییر می کند.
در مطلب پیش رو نگاهی به دو گونه هافبک رجیستا و هافبک هولدر خواهیم داشت و ویژگی هایشان را بررسی می کنیم.
رجیستا :
همانگونه که از نامش پیداست ، خاستگاه رجیستا ایتالیاست و در تیم های این کشور بیشتر استفاده می شود.
در فوتبال کالچو ، رجیستا در عقب زمین و دو هافبک میانی دونده و با توانایی های دفاعی مناسب در جلوی او بازی می کنند. این چیدمان در ترکیب های کلاسیک ایتالیایی ، نظیر ۳۵۲ یا ۴۴۲ لوزی قابل مشاهده است.
352 یوونتوس و 442 لوزی میلان در سال های نه چندان دور |
پیرلو-گتوزو-سیدورف / پیرلو-ویدال-پوگبا / پیانیچ-خدیرا-متوییدی و هرنانس-خدیرا-پیانیچ چهار نمونه از خط هافبک گفته شده هستند.
هرچند استفاده از رجیستا محدود به ایتالیا نشده و مربیان در کشور های دیگر نیز ، مخصوصا در محور دوگانه ( پیووت ) از یک رجیستا بازی گرفته اند.
برخلاف چیزی که تصور می شود ، رجیستا "پست" بازی نیست ، بلکه سبک بازیست که با مولفه های خاصی می توان آن را تعریف کرد.
رجیستا زمان مالکیت توپ ، وظیفه نظم دهی و شروع بازیسازی را از عقب زمین دارد. ضرب پاس های او قدرتمند و طول پاس هایش بلند است. او به دادن پاس ریسکی علاقه نشان می دهد و با توجه به زاویه دید گسترده اش می تواند پاس آخر ( پاس گل ) بفرستد و موقعیت خلق کند.
رجیستا در حملات مشارکتی فعال دارد و آن ها معمولا در شوتزنی از راه دور و کاشته زدن بازیکنانی ماهر هستند. همین امر باعث میشود تا تعداد قابل قبولی گل و پاس گل به ثمر برسانند.
گل پیروزی بخش آندره آ پیرلو از روی ضربه ایستگاهی - مرحله حذفی یورولیگ |
رجیستا در کنار ویژگی های خاصش معایبی دارد.
اولین مشکل رجیستا دوندگی نسبتا پایین اوست. این دوندگی پایین ، باعث میشود تا حریف با استفاده از بازیکنانی که می تواند هرز بدوند ( مانند فالس ناین ها ، شماره های ۱۰ یا مهاجمین سایه ) ، رجیستا را مارک و بازیسازی را مختل کند.
نمونه ای از مارک کردن رجیستا و تلاش برای خارج کردن او از جریان بازی
دیدار بایرن هاینکس برابر یوونتوس کونته
|
مشکل بعدی ، توانایی های پایین رجیستا در کارهای دفاعیست که تیم را آسیب پذیر میکند. آن ها به دلیل ذات فانتزی شان نمی توانند مانند هافبک های دفاعی تخصصی ( دسترویر ها ) توپ گیری کنند یا در دوئل های هوایی پیروز شوند .
اعمال دفاعی رجیستا ( و هولدر ) بر اساس تنه به تنه شدن های ایستا ، بدن گذاشتن ها و پرش درجا و سرزدن نیست. آن ها معمولا در بازیخوانی توانا هستند ، بنابراین می توانند به خوبی بازی را پردازش کنند و در جای درست ، جایگیری کنند. این جای گیری های درست به آن ها اجازه می دهد تا توپ قطع کنند. جورجینیو از نظر بدنی بازیکن ضعیفی به نظر می رسد و هافبک هایی با خصوصیات دفاعی بیشتر نسبت به او در یورو بازی کردند با این حال او بیشترین اینترسپشن ( قطع توپ ) را به نام خود ثبت کرد.
در این صحنه ژابی آلونسو بازیکنی که با خط زرد مشخص شده را دنبال می کند. |
ثانیه ای بعد ، او مسیر خود را تغییر داده و به سمت محتمل ترین گزینه پاس حرکت می کند. |
آلونسو موفق می شود پاس بازیکن آژاکس را قطع کند. تمامی این اتفاق ها در کمتر از 3 ثانیه رخ می دهد.
|
نمونه ای از خطای فنی برای جلوگیری از ضدحملات و خواباندن بازی - ژابی آلونسو
|
برای جبران مشکل رجیستا ، از بازیکنان محافظ استفاده می شود. در ترکیب ۳۵۲ یوونتوس دو هافبک میانی ضمن دوندگی بیشتر نسبت به رجیستا ، وظیفه توپ گیری ، درگیری های فیزیکی و جنگ در میانه زمین را داشتند و بونوچی نیز به عنوان سوییپر ضربات سر اول را میزد.
یا در ترکیب ۴۲۳۱ یک رجیستا را با هافبک باکس تو باکس دفنسیو زوج می کنند. (مانند زوج ماسکرانو - آلونسو و خدیرا - پیانیچ)
استفاده از بازیکنان محافظ علاوه بر ایجاد نوعی سپر برای رجیستا ، توجه او را تنها بر بازیسازی معطوف و انرژی او را ذخیره می کند.
ضعف دفاعی رجیستا و سرعت پایین او ، شاید در بعضی بازی ها و مقابل بعضی تیم ها به چشم نیاید ، ولی مشکلیست که وجود دارد و می تواند در ضدحملات یا حتی حالتی که تیم به صورت مطلق جمع شده و دفاع می کند خود را نشان دهد.
در این صحنه آلونسو قصد گرفتن توپ را دارد ولی بازیکن آژاکس او را دریبل می زند. |
حالا آژاکس در موقعیت 3 برابر 3 قرار گرفته است. |
در این صحنه یک هافبک دفاعی تخصصی همین پاس اول را با تکل خود قطع می کند اما پیرلو چنین کاری انجام نمیدهد و دروازه بوفون با شوت زیبای اسکار باز می شود. |
گل اسکار و عملکرد پیرلو را می توانید از این لینک ببینید.
هافبک ریش قرمز اسپانیایی در مصاحبه ای ویژگی های خود را این گونه توصیف می کند:« من همیشه میگویم که شما به شکلهای متفاوتی میتوانید جدی باشید. میتوانید جدی تکل بزنید اما میتوانید جدی هم پاس بدهید. من در اینجا دوست دارم از کلمه صلاحیت صحبت کنم. صلاحیت در مرکز زمین.
من تکل زدن را یک کیفیت به حساب نمی آورم. من عاشق تکل هستم. اما اگر احساس کنم میتوانم تکل نزنم، حتما این کار را میکنم.
عاشق تکل های جرارد هستم. آنها فوق العاده هستند و هواداران به هیجان میآیند، اما برای من، وقتی توپ را میگیرم و آخرین پاس منجر به گل را میدهم، هیجان انگیز است. این به من حس رضایت میدهد. بزرگتین قدرت همین است. دیدن موقعیت و دیدن فضایی که بقیه نمیبینند.»
هولدر ( نگه دارنده )
هولدر مدرن نسبت به هافبک رجیستا بازیکنان جدیدتری در فوتبال به حساب می آیند.
این نوع از هافبک ها معمولا در تیم های مالکانه محور مورد استفاده قرار می گیرند و بازی دادن به آن ها تیم را یک بعدی می کند.
فرض کنید تیم الف و ب در حالت عادی مالکیت توپ را به صورت ۵۵-۴۵ تقسیم کنند. حال تیم الف با داشتن هولدر ، مالکیت را به تیم اضافه می کند و آمار مالکیت ۷۰-۳۰ می شود.
نمونه ای از جایگیری هولدر برای دریافت پاس و شکستن خط پرس |
هولدر با پاس های کوتاه خود باعث تحرک بازیکنان حریف و خستگی آن ها شده و فشار پرس را کم می کند.
شکستن خط پرس و خارج کردن چندین بازیکن از بازی ، فضایی را در قسمت های دیگر زمین به وجود می آورد که می توان از آن استفاده کرد. |
جو آلن (بازیکن لیورپول) وایگل را تحت فشار گذاشته و او توپ را به هوملس پاس می دهد. |
چند ثانیه بعد ، هوملس توپ را به وایگل برمیگرداند و او بازیکن دورتموند را بین خطوط صاحب توپ می کند. |
یکی از تفاوت های رجیستا و هولدر ، رویکردشان در مقابل پرس است. رجیستا پرس گریزی کمی دارد ، نمی تواند بازیکن حریف را دور بزند و در صورت مارک شدن به مشکل میخورد .
در سوی مقابل ، فلسفه بازی دادن به هولدر این است که زیر پرس برود و خود و تیمش را از پرس خارج کند. هرچند این عامل به دیگر بازیکنان نیز وابسته است.
مثلا اینکه روی دست هولدر بازیکن سریع و با تحرک بالا وجود دارد یا خیر ؟ فولبک های تیم تکنیکی هستند و می توانند زیر فشار خلاقیت نشان بدهند ؟ یا اینکه دفاع میانی از نوع کلاسیک است یا مدرن؟ تسلط او هنگام کار با توپ چقدر است؟
در یک تیم نامتوازن فشار بیشتری به هولدر وارد و کار او سخت تر می شود.
هافبک نگه دارنده ضرب پاس ضعیف تری دارد که باعث میشود طول پاس های کوتاه تری داشته باشد. (یکی دیگر از تفاوت ها)
رجیستا در ارسال پاس های بلند و هوایی تبحر دارد اما هولدر با بالارفتن متراژ پاس ها ، دچار افزایش ضریب خطا شده و درصد پاس های صحیحش افت می کند.
این عکس به خوبی تفاوت رجیستا و هولدر را مشخص می کند.
هولدر در شرایط مشابه به احتمال بسیار زیاد به شماره 1 ، 2 یا 3 پاس می دهد در حالی که رجیستا گزینه دیگری در سر دارد.
|
ارسال پاس قطری و ایجاد 1 به 1 فضادار برای وینگر |
هولدر پاس های کنترلی و بدون ریسک می فرستد ، و کمتر پیش می آید که به صورت مستقیم موقعیتی خلق کند یا پاس گل بدهد.
به همین دلیل در تیم های دارای هولدر ، خلق موقعیت به شماره ۱۰ ( های ) تیم و ارسال پاس های بلند نیز به مدافعین میانی و دیگر هافبک ها واگذار می شود.
از وظایف هافبک نگه دارنده ، تعیین ضرباهنگ یا ریتم بازیست.
برای مثال جوردن هندرسون را که مقطعی هولدر تیم کلوپ بود با جورجینیو در چلسی ساری و وایگل در تیم توخل مقایسه کنید.
آیا سبک و سرعت بازی این 3 تیم با یکدیگر مشابه است ؟ تیم ساری بسیار منظم و مِلو بازی می کند ، تیم کلوپ آشوب طلب و سریع است و دورتموند توخل مابین این دو قرار دارد.
اینجاست که هولدر باید رویکرد تیم را سامان دهد. اینکه باید توپ را به سرعت به خطوط جلویی رساند ، یا اندکی صبور تر بود و حریف را جلو کشاند و یا اینکه تیم قرار است صرفا مالک توپ باشد تا به حریف موقعیتی ندهد و بازی را اداره کند.
طبیعیست که تیم های دفاعی یا تیم هایی که قرار است بدون توپ بازی کنند ، هولدر بازی ندهند. حال ممکن است یک تیم دفاعی نیز از هولدر استفاده کند و قصد داشته باشد در دقایق کمی که مالکیت دارد ، از ویژگی های این نوع هافبک برخوردار شود.
هافبک نگه دارنده می تواند لیدر خط هافبک باشد و با قرارگیری بین دو دفاع به تیم نظم بدهد. او مانند پلی است که دفاع را به هافبک متصل و فاصله بین خطوط را کم میکند.
جورجینیو در رده سوم بیشترین دوندگی بین بازیکنان لیگ برتر - فصل 2018/19 |
هولدر ها دوندگی بالایی دارند ، هر چند این دوندگی به همراه استارت های انفجاری نیست بلکه به صورت آهسته و پیوسته است. برای همین خیلی به چشم نمی آید.
خط هافبک ۳ نفره ای را در نظر بگیرید که از یک رجیستا + دو هافبک میانی تشکیل و دوندگی در آن به صورت ۹-۱۲-۱۲ تقسیم شده است. ( مجموعا ۳۳ کیلومتر )
حال در خط هافبک دارای هولدر این دوندگی می تواند به صورت ۱۱-۱۱-۱۱ تقسیم شود.
سبک بازی هولدر و رجیستا متفاوت است. رجیستا یک پاس بلند می دهد و کمی در زمین جابجا می شود اما هولدر پاس کوتاه می دهد و بلافاصله جای خود را در زمین عوض می کند تا پاس بعدی را دریافت کند.
پاس های رجیستا بیشتر به صورت اریب و طولی است و هولدر پاس عرضی بیشتری دارد .
هولدر نسبت به رجیستا در زمین بازیکن اکتیو تری می باشد. برای نزدیک شدن به یار خودی و قرارگیری در جریان بازی دائما تحرک نشان می دهد و در طول و عرض زمین حرکت می کند . تعداد لمس توپ بیشتری از رجیستا دارد و بازی را به سمت خود می کشاند.
به صورت کلی رجیستا را می توان بازیساز و طراح موقعیت ، و دیگری را بازیگردان و طراح جریان بازی دانست. هرچند اشتراک هایی بین این دو یافت می شود.
هر دوی این بازیکنان توانایی تنظیم ریتم بازی را دارند. هر دو در کارهای دفاعی ضعف نشان می دهند و ایده آل نیستند. هر دو دید مناسبی دارند. هر دو آگاهی محیطی بالایی دارند و هر دو بازیکن هایی هستند که سرشان را در زمین بسیار می چرخانند و اطراف را اسکن می کنند.
سرخیو بوسکتس نمونه ای عالی از یک هافبک هولدر است. در کنار ستاره اسپانیایی ، می توان از جورجینیو ، پاردس ، تیاگو موتا ، اسماعیل بن ناصر ، فرانکی دی یانگ و یولیان وایگل به عنوان هولدر نام برد. جوردن هندرسون و رودریگو بنتانکور دو نمونه هافبک های باکس تو باکسی بودند که توانستند به عنوان هولدر نقش آفرینی کنند و نبض بازی را برای تیم خود در دست بگیرند.
وقتی در مورد رجیستا صحبت میکنیم اولین اسم هایی که به ذهن می آید پیرلو و ژابی آلونسو هستند اما می توان رجیستاهای دیگری نیز یافت.
میرالم پیانیچ در آ.اس.رم شماره ۱۰ تیم بود. ریکاردو مونتولیوو در ۳۵۲ نقشی مشابه پوگبا در یوونتوس ایفا می کرد و از استیون جرارد به عنوان هافبکی همه کاره نام برده می شد.
با گذشت زمان ، گذراندن مصدومیت ها ، پایین آمدن سرعت ، یا به دلیل کمبود بازیکن و صلاحدید مربی ، این بازیکنان حالت عقب نشین به خود گرفتند و تبدیل به رجیستا شدند.
لوچیانو اسپالتی ، مربی ای بود که جای پیانیچ و ناینگولان را در زمین با یکدیگر عوض کرد و از یک هافبک پشت مهاجم به عنوان رجیستا بازی گرفت. کاری که در اینتر نیز با بروزویچ انجام داد.
تفاوت های هولدر و رجیستا از نظر آماری نیز قابل بررسی است.
۱ : بوسکتس و پیرلو
بوسکتس در سالیان اخیر از بازیکنان بدون جانشین در بارسا بوده و تمامی مربیان به او بازی داده اند. طبق آمار سایت ترنسفرمارکت ، سرخیو تا کنون ۶۲۹ بازی برای بارسا انجام داده و ۱۵ گل و ۴۱ پاس گل ثبت کرده است.
در طرف دیگر ، آندره آ پیرلو که شناسنامه ای برای هافبک رجیستا محسوب می شود مجموعا ۵۶۵ بازی پیراهن میلان و یوونتوس را بر تن کرده و توانسته ۶۰ گل بزند و ۱۰۸ پاس گل بدهد.
۲ : پیانیچ و جورجینیو
دو بازیکنی که چلسی و یوونتوس در مقطعی قصد معاوضه شان را داشتند. زمانی که جورجینیو به چلسی پیوست سایت اوپتا آماری مرتبط با او منتشر کرد که قابل تامل است.
در لیست «بیشترین تعداد پاس در یک بازی» و « بیشترین لمس توپ در یک بازی» او از ۱۰ رتبه اول ۹ رتبه را به خود اختصاص داده بود.
تنها پیرلو در لیست بیشترین لمس توپ و روگانی در لیست بیشترین تعداد پاس توانسته بودند یکی از جایگاه ها را به دست آورند.
همانطور که می بینید اثری از میرالم پیانیچ در این لیست دیده نمی شود اما زمانی که بخواهیم تعداد گل و پاس گل آن ها را مقایسه کنیم هافبک سابق رم و یووه موفق تر بوده است.
پیانیچ در ۱۷۸ بازی برای یوونتوس ، ۲۲ گل و ۴۱ پاس گل ثبت کرد . جورجینیو در ناپولی ۱۶۰ بازی انجام داد که حاصل آن ۶ گل ( ۴ پنالتی ) و ۱۴ پاس گل بود.
با توجه به اینکه تعداد بازی های این ۲ نفر به هم نزدیک است ، اما پیانیست یووه به تقریب ۳ برابر جورجینیو گل زده و پاس گل داده است.
خارج از آمار | یکی از مشکلات مائوریتزیو ساری در یوونتوس رجیستا بودن پیانیچ بود . اگر مصدومیت ها ، افت بدنی پیانیچ و تحرک پایین او را کنار بگذاریم ، او از نظر فنی نیز نمی توانست خواسته های مربی را برآورده کند.
در حالی که ساری از هافبک عقب زمینش پاس هایی ساده با طول پایین میخواست تا بتواند بازی را کنترل کند ، پیانیچ همانند دوران مکس آلگری پاس هایی بلند ، ریسکی و بعضاً پشت دفاع می انداخت .
یوونتوس علاوه بر آشفتگی در میانه زمین ، با مشکلات دیگری نیز رو به رو شد. میانگین دوندگی در خط حمله بسیار پایین بود ، فشردگی بازی های پساکرونا و نداشتن نیمکت مناسب به تیم فشار وارد میکرد و ضعف شدید در بازپس گیری توپ وجود داشت.
در این حال سبک بازی پیانیچ و از دست دادن مالکیت توپ توسط او برای یوونتوس بسیار گران تمام می شد.
۳ : وایگل و ژابی آلونسو
یولیان وایگل از بدو ورود به دورتموند توجه توماس توخل را به خود جلب کرد . قبل از شکستی قوزک پای او و خروجش از ترکیب ، او به ندرت کنار گذاشته می شد . توخل به عنوان بازیکنی قابل اتکا بر روی حساب می کرد و در ترکیب های 3 دفاعه و 4 دفاعه برای او نقشی درنظر می گرفت . او از بازی هافبک جوان آلمانی راضی به نظر می رسید :« زمانی که وایگل بازی می کند، توپ نیم تا یک ثانیه زودتر از زمانی که او در زمین نیست به حرکت در می آید.»
توخل در مصاحبه ای وایگل را این گونه هدایت میکند :« از او انتظار دارم در زمین خودش توپ را درخواست کند ، نه اینکه از آن پنهان شود. »
در دسامبر ۲۰۱۵ و برد ۴-۱ دورتموند مقابل اینتراخت فرانکفورت ، وایگل ۱۹۳ لمس توپ انجام داد و پایین تر از ژابی آلونسو رتبه دوم بالاترین لمس توپ را از آن خود کرد .
این رقم برای بازیگردان آلمانی کافی نبود و او در هفته پایانی بوندسلیگا در فصل ۲۰۱۵/۱۶ مقابل کلن ۲۱۶ لمس توپ انجام داد و رکوردی که در اختیار ژابی آلونسو بود ( ۲۱۳ لمس توپ ) شکست.
همچنین او از لحاظ آماری جزو برترین بازیکنان در زمینه ارسال پاس های صحیح بود که به صورت میانگین در هر بازی بیش از ۹۰ پاس صحیح با درصد خطای بسیار پایین می فرستاد.
علی رغم بازی های درخشان که جایگاه وایگل را در دورتموند تثبیت کرد و او را به پیراهن مانشافت رساند ، "بوسکتس آلمانی" نتوانست در فصل ۲۰۱۵/۱۶ و ۲۰۱۶/۱۷ گلی بزند یا پاس گلی بدهد. ( مجموعا ۶۰ بازی در بوندسلیگا )
در حالی که ژابی آلونسوی پا به سن گذاشته در همین بازه زمانی و با انجام ۵۳ بازی ، ۳ گل زد و ۴ پاس گل داد.
هر چند نقش وایگل در آن تیم انکار ناپذیر بود و آمارهایی که پاس های ماقبل پاس گل را درنظر می گیرند ، مانند xGBuildUp یا xGChain تا حدودی تاثیر او را نشان می دهند.
۴ : بروزویچ و بن ناصر
مارسلو بروزویچ در اینتر مانچینی به عنوان هافبک باکس تو باکس یا شماره ۱۰ بازی می کرد اما اسپالتی تصمیم گرفت او را در جای جدیدی امتحان کند.
بعد از افت مقطعی که فشار جام جهانی ۲۰۱۸ در آن تاثیر زیادی داشت ، آنتونیو کونته مربی هافبک سخت کوش کروات شد و او را به عنوان رجیستای جلوی مدافعین برگزید.
بروزویچ جواب این اعتماد را داد و در ۶۵ بازی سری آ زیر نظر دون آنتونیو ، ۱۲ پاس گل داد و ۵ گل زد.
در میان بازیکنان نراتزوری ، تنها الکسیس سانچز (۱۴) و روملو لوکاکو (۱۳) در این بازه زمانی تعداد پاس گل بیشتری از بروزویچ داده اند.
بن ناصر خرید هوشمندانه میلان از امپولی اگرچه زوج خوبی با فرانک کسیه ایجاد کرده و جزو بازیکنان تاثیرگزار میلان بوده ، در دو فصل اخیر و طی ۵۱ بازی تنها ۱ گل زده و ۲ پاس گل ارسال کرده است.
می توان اینگونه برداشت کرد که گل و پاس گل برای رجیستا یک ضرورت اما برای هولدر یک آپشن است.
در پایان باید به این نکته اشاره کرد که طبقه بندی بازیکنان و برچسب زدن به آن ها کار راحتی نیست. استثنائات همواره وجود دارند و هر بازیکن ویژگی خاص و نقاط ضعف و قوتی دارد که او را از دیگران متمایز می کند.
برای مثال بروزویچ یک رجیستاست اما جزو دونده ترین بازیکنان در زمین به شمار می رود. ژابی آلونسو با حفظ خاصیت های یک رجیستا ، مجبور شد برای انطباق با سیستم پپ از طول پاس های خود بکاهد. متئو کواچیچ مدتی در اینتر رجیستا بود اما توانایی او در دریبلینگ ، خروج از فشار و برداشتن 1 به 1 ها با کلیشه گفته شده در بالا همخوانی ندارد. اینکه بگوییم یک بازیکن چه سبکی از بازی را نشان می دهد و به آن نزدیک تر است ، شاید بهتر از صحبت با قطعیت در مورد آن ها باشد.