دوستان عزیز این بخش دوم غول های فوتبال شامل (مسی، زیدان، کرویف، اوزه بیو و پله میباشد ❤️)
1)لیونل مسی
شما طرفدار لئو هستید یا کریس ؟ طبق قانون ، فقط می توانید طرفدار یکی باشید. تحسین استعداد هر دو نفر و خوشحالی از این که در عصر آنها زندگی می کنند می توانید آنها را در اوج توانایی های فوتبالی شان دنبال کنید ، اصلا و ابدا امکان ندارد فقط می توانید یکی را انتخاب کنید .
در یک دهه ی گذشته ، نبرد روزافزون بین مسی و رونالدو تعیین کننده ی صحنه ی فوتبال بوده است . مسی یک رکورد گلزنی را می شکند ، رونالدو سريع آن را تکرار می کند . اگر رونالدو یک تکه از موهایش را رنگ کند ، مسی کل سرش را در کاسه ی رنگ فرو می برد و یک ریش دراز و نارنجی هم می گذارد . اگر مسی به فرار از پرداخت مالیات متهم شود . مقامات اسپانیایی یک صورت حساب بلند بالا از مالیات های پرداخت نشده برای رونالدو می فرستند . احتمالا این وضعیت فقط وقتی تمام می شود که یکی توانایی پرتاب موشک اتمی پیدا کند یا هر دو به سلامت بازنشسته شوند و تا آخر عمر به خوبی و خوشی در کاخ های خود زندگی کنند . وقتی مسی نوجوانی نابالغ و خجالتی بود ، به بارسلونا پیوست . به باقی جوانکهای پرامید سپردند سر تمرین خیلی به او سخت نگیرند اما خیلی زود معلوم شد که این جوانی خجالتی غول واقعی زمین چمن است ؛ یعنی حتی اگر می خواستند ، باز هم نمی توانستند خود را به او برسانند و کار را برایش سخت کنند . او رشد کرد و تبدیل به نقطه ی عطف بارسلونای پپ گواردیولا در نخستین سالهای دههٔ ی ۲۰۱۰ شد ؛ عنصری غیرقابل پیش بینی که هیجان و تنوع زیادی به جریان پاس کاری در زمین می بخشید . بیشک او بزرگترین بازیکن تاریخ بارسلوناست . همه چیز از آمار و ارقام مشخص است علاوه بر به ثمر رساندن بیشترین گل در تاریخ لالیگا ، مسی تقریبا در تمامی رکوردهای انفرادی بارسلونا صدرنشین است . الان که این مطلب را می نویسم ، او گلزن ترین بازیکن تاریخ این باشگاه محسوب می شود و فاصله اش با نفر بعدی ، بیش از سیصد و پنجاه گل است ؛ مسی بیش از صد گل در لیگ قهرمانان زده ، بیشترین افتخارات را به دست آورده و هر بار که به پایان قراردادش نزدیک می شود ، تنها بازیکنی است که بیشترین حرف و حدیث ها درباره ی انتقالش به منچسترسیتی بر سر زبان ها می افتد . او یک ماشین واقعی است . ناگزیر او را با هموطنش ، دیگو مارادونا ، هم مقایسه می کنند اما موفقیت مسی در سطح باشگاهی هنوز در سطح بین المللی تکرار نشده است.(دوستان اینی که دارم مینویسم از کتاب مآل حدود 3 سال پیشه و اون زمان مسی کوپا نبرده بود هنوز❤️) به همین دلیل، افرادی به ناحق او را مورد انتقاد قرار می دهند - یکی شان خود مارادوناست - و می گویند وقتی مسی پیراهن آرژانتین را به تن می کند ، فقط برای خودش بازی می کند . با این حال ، همه او را در کشور زادگاهش میپرستند . حتی در جریان کوپا آمریکای ۲۰۰۷ در ونزوئلا ، یکی از طرفداران دوآتشه آرژانتین خودش را از طبقه ی بالای استادیوم به پایین پرت کرد تا مسی را در آغوش بکشد و بوسه ای برگونه ی او بزند به نظر می رسد تنها اشکال مسی ، علاقه ی او به غذاهای بی مزه باشد ؛ غذای مورد علاقه ی او بعد از هر بازی پیتزای پنیر با یک قوطی اسپرایت است . خیلی ها درباره ی رژیم غذایی ناسالم او نظر داده اند اما مسی هم مثل خیلی از فوتبالیست های حرفه ای در همان نوجوانی در فوتبال ذوب شد، پس اصلا عجیب نیست که ذائقه اش به اندازه ی یک جوانک سیزده رقت انگیز باشد . در هر حال ، این وضعیت نسبت به اعتیادهای کشنده ای که زندگی بسیاری از فوق ستاره های نسل قبل را از هم پاشید ، قابل قبول تر است . مسی که حالا 30 سالگی را هم رد کرده ، کم کم به آخرین سال های فوتبال حرفه ای خود نزدیک میشود. هنوز چند مدال هستند که دست مسی از آنها کوتاه مانده ؛ احتمالا به دست آوردن افتخار همراه با آرژانتین - آن هم بعد از این که نزدیک بود در جام جهانی ۲۰۱۴ به قهرمانی برسند- و چند تا کوپا آمریکا می تواند منتقدینی را که به جایگاه خداگونه ی او شک دارند ( مثل مرحوم دیگو ) ، ساکت کند . جدا از این ، مسی باید بکوشد رکورد خوآن گامپر را در به ثمر رساندن نه گل در یک بازی بارسلونا بشکند ( که گامپر آن را سه بار تکرار کرد ؛ یا مثل تمرین دروازه بانی کند و یک رکورد جذاب کلین شیت از خود به جا بگذارد . در نهایت ، شکستن رکورد بیشترین گل در لیگ قهرمانان که متعلق به کریستیانو رونالدو است ، به مسی کمک خواهد کرد با خرسندی بازنشسته شده و به قصر بهشتی اش در تپه های شبه جزیره ایبری برود که احتمالا آن را از جعبه های خالی پیتزا ساخته شده است!
2)زین الدین زیدان
صلابت و اعتماد به نفس زین الدین زیدان در دوران مربیگری طوری است که اگر در مقایسه با دوران بازیکنی ، خونسردتر شده و کمتر احتمال دارد از کوره در برود. او توانسته رئال مادرید را با پیروزی های متوالی به فینال لیگ قهرمانان برساند و در این مدت قفسه ی سینه ی کسی را با کله ی خود مورد حمله قرار ندارد است .😂👌 به نظر می رسد موفقیت زیدان تا اندازهای ناشی از وحشتی باشد که شهرتش می آفریند با اینکه برخی از مربیان قبلی رئال مانند رافا بنیتز تجربه ی بیشتری داشتند اما هیچ کدام این افتخار را پیدا نکردند که بعد از به ثمر رساندن دو گل در فینال جام جهانی ، چهره شان را در طاق پیروزی پاریس نمایش دهند . در فاصله ی بین جام جهانی ۱۹۹۸ تا 2002 فرانسه قوی ترین تیم جهان بود . چنین مسئله ای ، به حضور انفجاری زیدان در میانه ی زمین برمید بازیکنی عضلانی با قیافه ی راهب ها بود که توان کنترل بدون اشکال توپ ، آینده نگری هوشمندانه و مهارت زدن یک شوت والی از فاصله ی ۲۵ متری را داشت و به همین دلیل در باشگاه های خود ، از جمله یوونتوس و رئال مادرید ، بی همتا و تکرار نشدنی بود . این بازی ساز فرانسوی الجزایری در حاشیه ی شمالی و خشن مارسی بزرگ شد و فوتبال را در میدان اصلی محله ی خود یاد گرفت . در چنین محیطی ، زیدان یاد گرفت هوای خودش را داشته باشد و اگر یک دهان گنده شروع به بدگویی درباره ی خانواده اش کرد ، خدمتش برسد . مهارت های خارق العاده ی زیزو در فیلم زیبایی با عنوان « زیدان : پرتره ای از قرن ۲۱ به نمایش درآمده است : این فیلم ۹۲ دقیقه ای عملکرد زیدان را در رئال مادرید ، در جریان مسابقه ی لالیگا مقابل ویارئال در سال ۲۰۰۵ نمایش می دهد . ضربات ظریف ، چرخش های سریع و غلبه ی فیزیکی او بر بازی ، حسابی با صدای گیتار ماگوای جور است ؛ طوری که آدم احساس می کند باید برای فوتبالیست های دیگر هم از آهنگهای همین گروه استفاده کنند. حالا که زیدان به مرحله ی بعدی فعالیت ورزشی خود قدم گذاشته ، بد نیست فیلمسازان دنباله ی این فیلم را هم بسازند!
3)یوهان کرویف
۲۰۱۶ سال خوبی برای شخصیت های محبوب نبود . در حالی که یک نسل از زنان و مردان مشغول عزاداری برای دیوید بویی بودند ، خبر رسید که يوهان کرایف هم از دنیا رفته است کرایف چیزی بیشتر از یک فوتبالیست با مربی صرف بود ؛ او فیلسوف و پیشرو بود ، همیشه أصول مشخصی داشت ، همیشه سختگیر بود و از درگیری و جر و بحث لذت می برد . گاهی عمدا مبهم رفتار می کرد . حتی یک بار گفت « اگر می خواستم بفهمید ، خودم موضوع رو بهتر توضیح می دادم . » ظاهرا او این جمله ی قصار را نه در رختکن تیم ، بلکه در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی به زبان آورد . یک تکنیک ساده برای اینکه کاریزمای خود را با یوهان کرایف مقایسه کنید ، این است که در جرو بحث های آینده با همسر خود ( مثلا بر سر روش صحیح قرار دادن ظرفها در ماشین ظرفشویی ) همین جمله را به زبان بیاورید . ترسوها ! معلوم است که این کار را نمی کنید .😂 کرایف فوتبالیست برجسته ای بود . دست و پاهایش به درازی و لاغری همان سیگارهایی بود که آتش به آتش روشن می کرد ، چشمان گود و نافذش همیشه در سایه بودند و حتی موهای کم پشتی هم داشت . اما مطمئن شباهت به گروه رامون برای باقی ماندن در خاطرهی نسلها کافی نیست . رینوس میشل ، مربی او در آژاکس ، بارسلونا و هلند ، درباره ی او می گفت « بدون کرایف ، انگار من اصلا تیمی نداشتم . ) کم پیش می آید بازیکنی آن قدر خلاق باشد که تکنیکی را به افتخار او نام گذاری کنند . مثلا پنالتی چیپ آنتونین پاننکا از این دست تکنیکهاست ؛ یا مثلا در فرانسه ، گاهی به شوتهای و قدرتمند ، « پاپنی » می گویند که به افتخار ژان پیر پاپن این طور نام گذاری شده است . اما تکنیک معروف به چرخش کرایف از همه معروف تر است ( آندری کانچلسکیس هم می توانست حرکت دویدن با توپ ، بعد توقف و ایستادن روی توپ را به نام خود ثبت کند ؛ البته به شرطی که این حرکت مسخره فایده ای هم داشت ) . این چرخش نتیجه ی تمایل ذاتی کرایف به آزمایش و تمرین بود . از یک نظر ، او نمونه ی فوتبالی دیوید بویی محسوب می شد ؛ هر دوی آنها دوست داشتند مرزها را جابه جا کنند و هر دو با بارانی خیلی خوش تیپ می شدند .
4)اوزه بیو
خیلی ها اعتقاد دارند تیم پرتغالی که به نیمه نهایی جام جهانی 1966 رسید، با استعدادترین تیم تاریخ این کشور بود حتی با استعدادتر از تیمی که با کسل کردن کل اروپا توانست یورو ۲۰۱۶ را به دست بیاورد . قدرت محرک این تیم اوزهببیو داسیلوا فریرا بود ، فوتبالیست با استعداد و فوق العاده سریع این تیم از موزامبیک. هسته ی تیم ملی پرتغال در این دوران از کشور های شرق آفریقا تشکیل میشد که آن زمان مستعمره ی پرتغال بودند . علاوه بر اوزه بیو ، کاپیتان تیم ، ماریو کولونا - که بعدا وزیر ورزش موزامبیک شد، مهاجم تیم ماتاتو، بردارش ویسنته لوکاس _که پله اعتقاد داشت بهترین مدافعی است که تاکنون در برابر او بازی کرده است. مدافع چپ هیلاریو و دروازه بان تیم ملی خود موزامبیک را تبدیل به قدرت قابل ملاحظه ای در جام جهانی کنند. اوزه بیو با عملکرد فوق العاده اش در جریان جام جهانی تمام انگلستان را شیفته ی خود کرد و با نه گل در شش بازی ، توانست کفش طلای مسابقات را به دست بیاورد . مهم ترین عملکرد او به بازی یک چهارم نهایی مقابل کره شمالی برمی گردد که قبلا تکنیک حملات ازاد دور خود را با زدن سه گل در ۳۵ دقیقه ی اول بازی در گودیسون پارک به اثبات رسانده بودند اما کره ای ها هیچ وقت فرصت پیدا نکردند که یک جشن و سرور نظامی در پیونگ یانگ به راه بیندازند ، چرا که اوزه بیو توانست بدون کم کردن سرعتش ، توپ را از کنار دروازه بان رد کند و گل بزند . قبل از تمام شدن بازی ، اوزه بیو سه گل دیگر هم به ثمر رساند و در نهایت پرتقال با نتيجه ی ۳-۵ برنده شد . این نتیجه دهن کجی بدی به رهبران کردی شمالی بود اما آنقدر بد نبود که جلوی پیشرفت آنها را بگیرد، برای همین حالا مجبوریم نگران موشک های اتمی مرد خپلی باشیم که انگار مادرش موهایش را با قیچی آشپزخانه کوتاه کرده است!
5)پله
در جریان یک بازی کسل کننده در لیگ سری آ استرالیا ، پسر نه ساله ی دوستم به من و پدرش اعلام کرد:(پله رو زیادی گندش کردن) او ادامه داد نیمار خیلی بهتره . یکی از مشکلات زندگیددر جوامع مدرن ، جدا از سرگرمی هایی مثل نتفلیکس ، این است که کتک زدن بچه ها پسندیده نیست ؛ مخصوصا در ملاعام ، آن هم در حالی که بچه ی مورد نظر فرزند خودتان نیست . بله ، حتی در استرالیا هم اینطور رفتار می کنند . همان طور که دست لرزانم را در هوا نگه داشته بودم که مبادا با ضرب فرود بیاید ، کمی آبه اين جمله ی غیرمنطقی فکر کردم ؛ شاید هم این دوست جوان حرف چندان بی ربطی نمی زد ، اگر نه سال داشته باشید ، تنها چیزی که از پله دیده اید احتمالا کلیپ های يوتيوب است ؛ احتمالا تنها یک لکه ی زرد و کدر را دیده اید که از وسط مدافعين کند رد می شود و از شوتهای میانه ی زمین جا می ماند . به جز این ، پله فقط پیرمردی است که در برنامه های فیفا ظاهر می شود و تا اندازه ای شبیه پدربزرگ سیمپسون است . چیزی که این دوست جوان فراموش کرده بود ، شرایطی بود که پله در آن به اوج رسید ؛ این حقيقت که وقتی پله در سال ۱۹۵۸ به صحنه ی فوتبال بین المللی وارد شد ، پسربچهای استخوانی و هفده ساله بود که بهترین مدافعین جهان را در هم می شکست و کارهایی می کرد که تا به حال کسی ندیده بود . اولین گل از دو گلی که پله در فینال جام جهانی زد ، با رد کردن توپ از بالای سر یک مدافع سوئدی و کوبیدن توپ با سرعتی خارق العاده به گوشه ی پایینی دروازه ممکن شد . برای گل دوم ، او با قسمت تخت و زاویه دار سرش ، توپ را وارد دروازه کرد چنین گل های متنوعی مشخصه ی اصلی دوران فوتبال پله بود ؛ پای چپ ، پای راست ، ضربه ی آزاد ، دریبل ، از فاصله ی کوتاه ، از دور ، با سر ؛ تعجبی ندارد که او توانست ۱۲۸۳ گل به ثمر برساند .. بعد از آن جام جهانی ، دولت برزیل اعلام کرد پله یکی از گنجینه های ملی است و قصدش این بود که نگذارد باشگاه های اروپایی او را سر دست ببرند . بنابراین پله در سانتوس ، همان باشگاهی که در پانزده سالگی به آن پیوسته بود ، باقی ماند . آنها نهایت تلاش خود را کردند تا بیشترین استفاده را از این ستارهی تازه وارد بکنند و یک تور پول ساز جهانی هم به راه انداختند . افسانه ها می گویند که در تور آفریقا در سال ۱۹۶۹ ، در جنگ داخلی نیجریه آتش بس اعلام شد تا نیروهای فدرال و شورشی هر دو بتوانند بازی پله را در لاگوس تماشا کنند . گرچه اثبات چنین ماجرایی سخت است اما نمیتوان نیمار را در حالی تصور کرد که باع- آتش بس در سوریه شده،مگر نه ؟ معلوم است که نه ، چون تلاش او برای چنین کاری خطرناک و احمقانه خواهد بود به اولین ستاره ی جهانیو واقعی فوتبال بود.
پله اولین ستاره جهانی و واقعی فوتبال بود. جدا از سفر به اقصی نقاط جهان . وقتی شهرتش بیشتر شد که تلویزیون های خانگی رواج یافتند و افرادی در اتاق های نشیمن به تماشای مهارت های فردی و نشستند که نمی توانستند برای دیدن شیرین کاری هایش تا لاگوس بروند . بازیکنان نسل قبل از طریق مشاهدات حضوری ، گزارش های روزنامه ای با حرف های گویندگان رادیویی مشهور شده بودند . زمانی که تلویزیون های غول پیکر و چوبی فقط سه کانال داشتند ، یکی از آنها همیشه یک برزیلی کوتاه قامت را در میان مدافعین وحشتزده نشان می داد . پس عجیب نبود که همه نام پله را می دانستند . واما لقب او : نام واقعی او ادسون است . که به افتخار توماس ادیسون رویش گذاشتند - و در خانه او را « دیکوا صدا می کردند . خودش هیچ وقت به طور کامل توضیح نداد نام پله از کجا آمده اما ممکن است همکلاسی هایش این نام را روی او گذاشته باشند ؛ چرا که خودش اسم بیله ، دروازه بان تیم واسکودوگاما ، را اشتباه پیله تلفظ می کرد . اما طفره رفتن های پله از توضیح بیشتر مشخص می کند که احتمالأ ماجرای پشت پرده ی این لقب حسابی خجالت آور و احتمالا حال به هم زن است . وقتی پله به سانتوس پیوست ، به او گازولينا ( بنزین ) می گفتند . از آن جایی که خودش به فرصت های تجاری علاقه مند بود ، احتمالا ترجیح می دادهمین لقب را حفظ کند ؛ چون تبلیغ برای شرکت های نفتی خیلی بهتر است تا تبلیغ برای هر کوفتی که کلمه ی « پله » از آن می آید . در میان دستاوردهای مختلف ، پله توانست سه جام جهانی را به دست بیاورد و تنها بازیکن فوتبال است که موفق به چنین کاری شده . بله ، آن موقع استانداردهای تناسب اندام ساده تر و بازی ها کندتر بودند و شاید نیمار هم می توانست در آن شرایط همین تعداد گل بزند ؛ پس شاید حق با پسر دوستم باشد!
عزیزان تمام. امیداورم خوشتون اومده باشه. ❤️
پ ن :فقط ببخشید همون اول کار که داشتم مینوشتم دستم خورد پست شد برا همین یک ساعت طول کشید محتواشو کامل بزارم.