محمد نصرتی میهمان طرفداری بود.
به گزارش طرفداری، محمد نصرتی، بازیکن اسبق تیم ملی به استودیو طرفداری آمده بود و در پروژه برترین های قرن رسانه طرفداری شرکت کرد.
همانطور که در جریان هستید هر هفته از شنبه تا چهارشنبه برترین های قرن تقدیم تان می شود، روز پنجشنبه نتایج این پروژه اعلام می شود و جمعه هم می توانید پشت صحنه یا در حاشیه برترین های قرن را از طریق رسانه طرفداری مشاهده کنید.
با این حال چون پیش از این یک بار در خانه محمد نصرتی با او به خاطره بازی پرداخته بودیم، ترجیح دادیم در حاشیه برترین های قرن، یک گفتگوی کاملا جدی با این مربی جوان داشته باشیم.
پیشنهاد می شود گفتگوی ویژه حسین باقرشاهی با محمد نصرتی را حتما ببینید و بخوانید...
سلام خدمت مخاطبین طرفداری. جمعه ها معمولا عادت داشتید پشت صحنه یا برنامه تیم منتخب قرن را می دیدید اما به دلیل اینکه قبلا در مصاحبه ای مفصل خدمت محمد نصرتی حضور داشتیم، امروز قصد داریم در گفتگویی کاملا جدی در مورد دوران مربیگری ایشان صحبت کنیم.
آقای نصرتی مجددا خیلی خوش آمدید به طرفداری.
خواهش می کنم باعث افتخار است در خدمت شما و همکارانتان هستم. در خدمتم.
به عنوان سوال اول، چه شد که در سال آخر بازی تان وارد عرصه مربیگری شدید؟
کاملا اتفاقی و تصادفی بود. خیلی به مربیگری علاقه نداشتم چون می دانستم شغل سخت و پراسترسی است. یک روز خانه بودم. یکی از مربیان به نام آقای کمالوند که دو سه سال از او خبر نداشتم، تماس گرفت و گفت دارم می روم تیم شهرتان را بگیرم. من خودم متولد کرج و استان البرز هستم. تا آن موقع خیلی پیگیر لیگ های پایین تر نبودم. آن موقع یک تیم بود به نام اکسین البرز که بعدا به نام گل ریحان تغییر نام پیدا کرد. ایشان گفت می خواهد هدایت اکسین را بر عهده بگیرد. فقط می دانستم یکی دو بار مربیان خوبی مثل یحیی گل محمدی و فیروز کریمی در این تیم حضور داشته اند. به آقای کمالوند گفتم علاقه ندارم در لیگ یک باشم. سپس یکی دوبار دیگر تماس گرفت و گفت شما بیا که وقفه ای بین دوران بازی و مربیگری ات نباشد. من گفتم خیلی علاقه ای ندارم ولی گفتند چون این موقعیت خوبی است، شما اینجا بیا هم بازیکن باش و پس از آن هم مربیگری کن. من هم فکر کردم و با خانواده و دوستان مشورت کردم. گفتند خوب است و تجربه سال های حضورت در عرضه ملی و بین المللی را می توانی در اختیار جوانان بگذاری. ما هم گفتیم بالاخره در این حرفه تخصص داریم و سراغ کاری نرویم که تخصص و علم نداریم. خلاصه وارد مربیگری شدم. در همان اکسین در دوران آماده سازی پیش فصل یک سری مشکلات پیش آمد و من از آن مجموعه جدا شدم و خداحافظی کردم. البته خداحافظی پنهانی. الان هرکس از فوتبال مخصوصا هم دوره های ما رفت، نتوانست یک خداحافظی باشکوه داشته باشد. نه فدراسیون نه وزارت و ... خیلی اهمیت ندادند. البته زیرساخت ها هم خیلی مهیا نبود. ما هم بالاخره در خفا خداحافظی کردیم تا اینکه گذشت و پس از دو سه ماه یکی از مسئولین باشگاه با من تماس گرفت که نمی خواهی به تیم شهرت کمک کنی؟ گفتم چطور مگه؟ گفتند اول فصل شما را می خواستیم که نیامدی. گفتم یک سری مشکلات را خودتان به وجود آوردید واگرنه ما دوست داشتیم به شهرمان کمک کنیم. شهر ما خیلی فوتبال خاصی نداشت. یک برهه سایپا بود که مردم خیلی قبولش نداشتند چون می گفتند برای تهران است. خلاصه گفت که می خواهیم با مربی قطع همکاری کنیم و دنبال گزینه ای دیگر هستیم و می خواهیم از تجربیات شما استفاده کنیم. خلاصه ساعت 9-10 شب بود که از کرج به تهران رفتم. یک سری صحبت ها کردیم. داستان از این قرار بود که می خواستند مربی خارجی بیاورد و من هم کنار او باشم و کار را مدیریت کنیم تا مربی خارجی هم به تیم اضافه شود. آن موقع هم با یکی از مربیان معروف و فوق العاده صحبت کردیم که از ایشان مشورت بگیریم که مربی خارجی بیاوریم. من به شخصه با آقای برانکو تماس گرفتم که ایشان درگیر بازی های پرسپولیس در آسیا و بازی با کاشیما بود. مربی کروات هم قیمت هایشان مناسب بود هم با فوتبال ما سازگار بودند. شما می بینید عملکرد آن ها در فوتبال ما خوب بوده است. ایشان گفتند بگذار برگردم و حضوری در موردش صحبت می کنیم. سپس جلسه ای گذاشتیم و برانکو گزینه هایی را معرفی کردم. من هم با باشگاه مطرح کردم. باشگاه با آن ها تماس گرفت و نمی دانم دلیلش چه بود ولی آن ها نیامدند. بازی ها فشرده بود و من سه بازی مسئولیت فنی تیم را بر عهده گرفتم که در این 3 بازی هفت امتیاز گرفتیم. با ملوان در انزلی مساوی کردیم و دوتای دیگر را هم بردیم.
پس یک تصادف باعث شد وارد عرصه مربیگری شوید؟
واقعا همین است. من خیلی آن زمان متمرکز نبودم که بخواهم وارد مربیگری شوم ولی این اتفاقات افتاد. کمی هم برایم جذاب بود چون استارت کار با نتیجه همراه بود. ما همیشه در فوتبال بودیم و وقتی فوتبالمان تمام می شود نه اینکه منزوی شویم، بلکه دلمان تنگ می شود و شغل های دیگر به ما نمی چسبد. خود بازیکن بودن هم استرس دارد ولی استرس مربیگری بیشتر است. البته همین استرس هم جزو زندگی ما شده و این نباشد انگار چیزی کم داریم. خلاصه مربی خارجی نیامد و مجتبی حسینی را آوردند. یک برهه هم 4-5 بازی کمک ایشان بودم. سپس او گفت من گزینه های خودم را می خواهم بیاورم و من هم قبول کردم. در نیم فصل دوم کاملا بیرون بودم و سعی کردم در آن برهه سعی کردم دانشم را به روز کنم و کلاس های مربیگری را بروم که فصل تمام شد و تیم از اکسین به گل ریحان تغییر نام پیدا کرد. همان تیم هم بالا نیامد. مجددا به من زنگ زدند. با اینکه یک برهه با من رفتار بدی داشتند ولی گفتند این سری می خواهیم شما سرمربی شوی. آقای حمزه لو بود که الان نمی دانم کجاست. خلاصه آمدیم و فصل سختی را با گل ریحان سپری کردیم و توانستیم 20-21 هفته بدون شکست سر کنیم. نیم فصل قهرمان شدیم ولی یک سری مشکلات پیش آمد و مسئولین تیم از جمله مدیرعامل، مالک و سهامدار و ... دچار یک سری مشکلات دارند که خیلی از آن ها خبر ندارم.
می خواستم همین را بپرسم که شروع دوران مربیگریتان با بدشانسی همراه بود. فصلی که گذشت شما با پارس جنوبی فصل خیلی خوبی را سپری کردید و مدعی صعود بودید اما به یکباره مشکلات مالی گریبانگیر تیم شد و خوب بازیکنان اعتصاب کردند. سال گذشته هم با گل ریحان طوفانی شروع کردید ولی باز هم با این چالش ها مواجه شدید. می شود اسمش را بدشانسی گذاشت یا چیز دیگری؟
شاید کمی اسمش را بتوان بدشانسی گذاشت ولی وقتی شما برای عقد قرارداد وارد باشگاهی می شوید، مدیران یک سری صحبت ها می کنند که هیچ کدام از آن ها به واقعیت تبدیل نمی شود. همان در گل ریحان ورودم اتفاقی بود. قرار بود بازی کنم و نشد و سه چهارتا بازی مسئولیت فنی داشتم. بعد فصل گذشته بود که با گل ریحان یک تیم خوب و ارزان قیمت بستیم. نسبت به تیم هایی که رقیب ما بودند، کمتر خرج کردیم و نتایج خوبی گرفتیم. همانطور که اشاره کردم 20-21 هفته نباختیم و نیم فصل همزمان با مس رفسنجان صدرنشین بودیم که در نهایت مس به لیگ صعود کرد. هفته بیستم این ها بود که یک سری مشکلات برای باشگاه پیش آمد. تیم ما غیرمستقیم زیر نظر موسسه اعتباری نور بود و همه مسئولان درگیر یک سری مشکلات شدند و الان هم می گویند در بند هستند و ان شاءالله مشکلاتشان حل شود. واقعیت این است گل ریحان اینطور شد. این فصل هم اول فصل با پارس جنوبی گفتند که طبق مصوبه مجلس نمی توانند در لیگ حرفه ای هزینه کنند ولی در لیگ یک ورزش قهرمانی است و می توانند هزینه کنند اما همان جا مشکلات که بود هیچ، خیلی بیشتر از فصول گذشته هم شده بود. یکی از همکاران بنده که هم زمان بازیگری هم مربیگری نزدیک 15-16 سال آنجا بودند و گفتند تا حالا در این سال ها ندیده ام این همه مشکلات زیاد باشد. اصلا پدرمان را مشکلات درآورد. با همه این اوصاف خوب کار کردیم. از فصل گذشته یک بازیکن در تیم نمانده بود. همه رفته بودند بجز یک گلر سوم یا چهارم به نام حاجیوند. همه رفته بودند و بازیکن جدید آوردیم. یعنی 26 بازیکن جدید. یک پوست اندازی کامل. کجای دنیا این چنین است که یک تیم کاملا بازیکنانش تغییر کنند؟ تیم زمان می خواهد. چند بازی دوستانه برگزار کردیم و نتیجه نگرفتیم. همان جا می خواستند ما را عوض کنند. گفتم که این تیم 100 درصد تغییر داشته و باید فرصت داد. خلاصه کار را شروع کردیم تا هفته یازدهم دوازدهم صدرنشین بودیم. مسئولین یک سری قول ها دادند. بروید قرارداد ها را دربیاورید. باز هم جزو ارزان ترین تیم ها بودیم ولی توجه نبود و یک دل زدگی و دلسردی در مجموعه به دلیل افتادن تیم وجود داشت که هیچکس پای کار نبود. یک زمین تمرین درست و درمان نداشتیم. زمین بازی هم داغون شده بود. یک سم و کود به زمین نمی دادند. همان موقع عکس هایش را منتشر کردیم. چمن زرد شده بود. تمامش آفت زده بود. در صورتی که با یک سم و کود که مسئول زمین می گفت 40 هزار تومان می شود، می شد درست کرد ولی مسئولان همان را نمی دادند. مشکلات عدیده بود. در بحث ترانسفر و حمل و نقل بود. چندبار در عسلویه در فرودگاه گیر کردیم. زمین تمرین در تهران نداشتیم. همه اش خانه به دوش بودیم. یک دوش نداشتیم که بچه ها پس از تمرین در گولدن تایم دوش بگیرند. تغذیه مناسب نداشتیم. واقعا مشکلات زیاد بود. یک سری مشکلات سیاسی هم در تیم به وجود آمد. مثلا نماینده مجلس در آنجا با نماینده وزارت به مشکل برخورده بود. شرکت ملی نفت آمده بود این تیم را تقبل کرده بود ولی واقعیت این است همین جا به شما می گویم این تیم تا سال ها نمی تواند روی خوش ببیند. یک تیم مثل مس کرمان می شود که سال ها در لیگ یک دست و پا بزند. این نظر من است ولی امیدوارم این اتفاق نیفتد. مردم آنجا خوب هستند و مشکلات زیادی دارند. امیدوارم مسئولین به داد این تیم برسند. خلاصه این هم از فصل گذشته. 3-4 تیم بودیم که در کادر فنی مان تغییر نداشتیم که یکی شان ما بودیم. دیگر تیم ها هوادار بود، آرمان گهر سیرجان و استقلال خوزستان واگرنه بقیه تیم ها تغییرات زیادی داده بودند.
اگر زمان به عقب برگردد باز هم این دو تیم را انتخاب می کنید یا خیر؟
قطعا انتخاب نمی کنم. البته گل ریحان مشکلاتش یکباره پیش آمد. تیم شهرم بود. زمان بازی ام هم کرج تیمی نداشت که برایش بازی کنم. پارس جنوبی هم من قبلش با چوکا قرارداد بستم که مشکلات خاص خودش را داشت با اینکه هواداران خاص و خونگرم خودش را دارد. در پارس جنوبی هم یک سری قول و وعده دادند که هیچکدامش عملی نشد. قطعا این تیم را انتخاب نمی کردم. یک برهه هم استعفا کردم که نپذیرفتند. آنجا اشتباه کردم باید مصر می ماندم و از تیم بیرون می ماندم.
با وجود این مشکلات، نتایج خیلی خوبی گرفتید و خیلی کارشناسان معتقدند نتایج تان خوب بوده و جزو مربیان جوانی هستید که می توانند در فوتبال ما موفق شوند و عنوان پدیده را به شما داده اند. می خواهم بپرسم عامل موفقیت های شما چه بوده؟ کلاس های مربیگری، کار کردن با مربیان خارجی یا تجربیات زمان بازی تان؟
همه این ها که گفتید هستند. با مربیان بزرگی کار کرده ام. با برانکو، با کی روش 2.5 سال کار کردم. با فرانک پاگلزدورف در النصر دو فصل کار کردم. با لوکا بوناچیچ، تونی اولیویرا، ژوزه آنگوس کار کردم. با مربیان داخلی هم مانند همایون شاهرخی، امیر قلعه نویی، علی دایی، محمد مایلی کهن، مجید جلالی و ... از هرکدام از این ها یک نکته هم یاد گرفته باشم خیلی می تواند کمک کند. کلاس های مربیگری هم طی کردم. سوای این ها، شاید باورتان نشود ولی من همه اش با خانمم سر دیدن فوتبال های زنده درگیرم. سر همین فوتبال ها به یک سری میهمانی ها نمی روم. نمی گویم بحث و دعوا ولی می گوید خیلی فوتبال می بینی و واقعا همینطور است. مثلا یک روز از ظهر که لیگ برتر انگلیس فوتبال می گذارد تا 12 شب همه فوتبال ها را می بینم. نمی دانم قطعی بگویم ولی شاید بین هم دوره های خودم بیشترین وقت را برای فوتبال می گذارم. شما لطف داشتید عنوان پدیده را به من دادید ولی یکی از دلایلش این بوده که خیلی فوتبال می بینم و به نظرم در دیدن است که شما چیزهای زیادی می آموزید. هرچه به بازیکن تئوری توضیح دهی نمی فهمد. باید کنار آن، تصویر و ویدیو هم باشد. شما ببینید مورینیو به رم رفته، همان جا یک صفحه تلویزیون گذاشته اند که نکته را به بازیکن در تمرین نشان می دهد. کارلوس کی روش هم روی دیدن خیلی تاکید داشت. او قوی آنالیز می کرد. من هم به این نتیجه رسیده ام با دیدن خیلی چیزها را می توان به بازیکن به خصوص در سنین پایین آموزش داد. الان بازیکنان زیادی داریم که از 19-20 سالگی وارد لیگ برتر یا لیگ یک می شوند. اگر از سنین پایین مثلا 15-16 سالگی یک سری چیزها را به بازیکنان نشان دهند خیلی بیشتر می توانند باعث رشد و پیشرفت آن ها شوند.
دقیقا چیزی که گفتید درست است. در واقع بازیکنان فکر می کنند یک تمرین انجام می دهند و تمام شد و رفت. اما گفتید با مربیان زیادی کار کردید. دو سوال می پرسم. یک اینکه کدام مربی بیشترین تاثیر را در دوران مربیگریتان گذاشت؟ دومین سوال اینکه کدام مربی در دوران بازی تان بیشترین تاثیر را گذاشت؟
اگر بخواهم تاثیرگذارترین مربی ام را نام ببرم، باید از همایون شاهرخی نام ببرم. ان شاءالله هرکجا هستند سالم باشند. زمانی که من 18 ساله بودم از تیم جوانان مرا به بزرگسالان آورد. آن موقع هم پست های من خیلی زیاد بودند. مارکار آقاجانیان، رضا ترابیان، علی جان ملکی، سبو شهبازیان، علی سرآبادانی، رضا آقا محمدی و ... همه این ها بودند ولی او به من اعتماد کرد و در 18 سالگی به من بازی داد. شهامت و شجاعت ایشان جای تقدیر دارد و همیشه قدردان شان هستم.
اگر بخواهم یک مربی را نام ببرم که خیلی چیزها در مربیگری از او آموختم، قطعا آقای برانکو است. من از 19-20 سالگی هم در تیم ملی امید و هم بزرگسالان به صورت موازی حضور داشتم و برانکو نیز بود. خاطره ای برایتان بگویم. آقای هژبری شاید خاطرشان باشد. در کمپ تیم ملی یک دیوار چوبی بود و شماره رویش بود. برای اینکه تکنیک و ضربه ام بهتر شود، می گفت برو اینجا به آن تخته ها ضربه بزن. شاید مربی ای در آن زمان نبود این کارها را بکند. برانکو نکات ریز را به من می گفت. در آن سن به من می گفت سعی کن روزی سه کلمه انگلیسی یاد بگیری. فکر کنید اگر این کار را از 20 سالگی تا الان که 40 ساله هستم انجام می دادم، الان مثل بلبل انگلیسی صحبت می کردم. این یک مثال عمومی بود. نکات فنی هم خیلی به من می گفت. آدم از حق نباید بگذرد. کارلوس کی روش هم ریزبین ترین مربی ای بود که با او کار کرده بودم. به کوچک ترین جزئیات هم توجه می کرد. مثلا چگونگی جابجایی در زمین، نحوه قرار گرفتن پا، ضربه زدن، گام برداشتن و ... چون با او کار کردم می فهمم. با مربیان زیادی کار کرده ام ولی تنها مربی ای بود که این قدر به جزئیات ریز اهمیت می داد. در بحث آنالیز افشین قطبی هم خوب بود و آنالیزهای خیلی خوبی می کرد. الان هم مربیان کمی داریم که آنالیز می کنند نمی خواهم اسم ببرم ولی از نرم افزارهای ایشان استفاده می کنند. در واقع نکاتی که قطبی گفت را دارند استفاده می کنند.
پایان بخش اول
بخش دوم، امشب تقدیم شما می شود