نابودي معيار و انگيزه به بهانه و نام تاريخ
نگاه امیرحسین صدر به تصميم جديد يوفا براي فرم جديد سهميه بندي براي حضور در مسابقات اروپايي
...
نخبگان اروپا همیشه خواهان محافظت از اسكله هاي تاريخي بوده اند، در برابر پیامدها و حفظ برتری خود و ماندگاري بر مسند قدرت با باج دادن به تيم هاي باصطلاح نام و نشاندار تاريخ فوتبال. روزي روزگاري تيم هايي مانند ستاره سرخ بلگراد، دپورتيوو لاكورونيا، پارماي منقرض شده ايناليا، استون ويلا انگلستان، ابردين فرگوسن، مادبرگ سوئد، وردربرمن المان و در سال هاي خيلي دورتر فيورنتينا و وستهام و بسباري ديگر دل هاي ما را گرم مي داشتند قلدرها رو كنار ميزدند و براي لحظه ايي به ما گوشزد ميكردند هميشه شانسي هست. اميد و انگيزه، مرارت و موفقيت. چه لذتي داشت وقتي غول هاي اشنا به زانو در مي امدند. گويي همه به مهماني دعوت شده بودند. همه.
|
ولي اين روزها ريش و قيچي به هر سو كه بنگري در دست ديگران قرار دارد. بطور مثال هواداران تاتنهام و آرسنال از اینکه دربی آنها برای پنجشنبه ١٢ می ترتیب داده شده بسیار دلخورند. اما بي خبر از انكه باید از آن نهایت استفاده را ببرند. تا زمانی که یوفا و همكاران اسپانسر كننده ان ها نقشه سخيف ديگري را به مرحله اجرا بگذارند. با اجراي عملي ان, بازی هاي مهم و تماشايي از اين دست پشيزي ارزش نخواهد داشت، بي اهمیت خواهد شد، يكي ديگر از اون بازي ها! ديگر خيلي عادي به نظر می رسد که هر سال يكي دو بازی مهم و پراهميت با جابحايي در دو هفته پایانی فصل برگزار شود. هيچيك از دو تيم، تاتنهام و آرسنال، امسال در اروپا حضور نداشتند و پيش از ٢ مارس از جام حذفی/اِف اِي كاپ نيز حذف شدند.
حتم دارم امكان ان بود كه اين بازی قبل از اواسط ماه مه برنامه ريزي شود. ظاهرا نه، این یک آیتم داغ برای پخش تلويزيوني است. خوشبختانه اين مسابقه هنوز هم معنی دارد، زیرا احتمالا تكليف رتبه و مقام چهارم را معلوم مي كند. با این حال، هنگامی که قالب جدید لیگ قهرمانان اروپا شکل بگيرد، وضعیت مشابه و جابجايي بازي ها و ايجاد هيجان مضاعف بيشتر، تقریباً اهميتي نخواهد داشت. وقتيكه مكان پنجم، چهارم به حساب آيد!؟!؟
اساس اين انتخاب سابقه تاریخی تيم ها خواهد بود و بسيار تعيين كننده. و اينجاست كه مشكل و سوالي در ذهن من و بسياري از فوتبال دوستان واقعي شكل مي گيرد. اين تصميم هرگز در باره بهبود و رشد فوتبال نيست. ما با واقعه زير ميزي سوپرليگ خوب مي دانيم، نخبگان اروپا، حتي غول هاي ان دنبال چه هستند. هميشه خواستار امنيت و محافظتي ويژه و خاص در رقابت هاي اروپايي. حالا اجازه دهيد كمي بيشتر وارد جزييات امر بشيم.
روزی منچسترسیتی باید بدون پپ گواردیولا زنده بماند، لیورپول باید بدون یورگن کلوپ کنار بیاید. چلسی بدون رومن آبراموویچ سوز سرد و گداكشي را احساس می کند. بارسلون، رئال و يوونتوس، فکر می کنید این باشگاه ها قصد دارند آینده را به شانس بسپارند؟ همه آنها دیدهاند که پس از کنارهگیری سر الکس فرگوسن چه اتفاقی برای منچستریونایتد افتاد. مديران اونقدرها هم که علاقه مندند كه ما فکر كنيم، باهوش نیستند، این دار و دسته نگران هستند سكان از دستشان رها شود و همه چيز از هم بپاشد.
در تمامي اروپا حكايت بر اين منوال است. رئال مادرید، بارسلونا و یوونتوس خواهان یک سوپرلیگ نبودتد. اگر بر اين تصور نبودند كه بهتر از ديگران هستند. اين نوع تفكر در تار و پودشان ريشه دوانده است. ليگ برتر و كلاب هاي ان از نظر تجاری از ان ها پیشی گرفته است و در ليگ داخلي، به چشم ان ها) مورد حمله تيم هاي فرودستی مانند آتالانتا و ويلا رئال قرار گرفته اند. آنها می خواهند تا ابد از موقعیت سنتی خود محافظت کنند. آنها می خواهند تاریخ جايگاه ان ها را حفظ كند. ان ها مي خواهند گذشته حامي و همراه و محافظ دائمي شان باشد!
و اينك اتحاديه فوتبال اروپا (يوفا) این آرزو را براي نخبگان و غول هاي اروپا برآورده کرده است:
منبعد هر ساله دو تيم ، سكو و جايگاهي بر مبناي پيشينه و تاريخ خود در مقدماتی لیگ اروپا خواهند گرفت. ممکن است یک تیم در رده پنجم یا حتی برنده جام حذفی باشد. تنها معیار، حضور و پيشينه تاریخی در رقابت هاي اروپاست.
از اينرو تيم هايي مانند وستهام یا وولوز با كسب رده پنجم به پارتي دعوت نخواهند شد و در خانه باقی خواهند ماند. اما تاتنهام، آرسنال یا منچستریونایتد سيبي از درخت خواهند چيد و به طور قطع ارتقا خواهند یافت.مثال ديگر كريستال پالاس است. پالاس اگر جام حذفی را تصاحب كند در لیگ اروپا باقی می ماند. اما اگر چلسی از جمع چهار تیم ليگ برتر خارج شود اما در ومبلی پیروز از ميدان خارج شود، جایگاه خود را در لیگ قهرمانان حفظ خواهد کرد.
از ما بهترون ها هميشه بالاي مهماني حواهند نشست. چمن بازي براي ان ها سبز خواهد ماند و بقيه در زمين هاي خاكي لگد خواهند زد. قصه اشناي هميشگي. كدخدايان تصميمات نهايي را صادر مي كنند و اريستو كرات ها از اين راه به مال و منال و برتری, مزیت و تفوق، ارشدیت و رفعت خواهند رسيد و بزرگي خود را ماندگار و ابدي خواهند كرد.
حالا ديگر ضريب امتیازهای لیگ قهرمانان اروپا ارزش بیشتری نسبت به لیگ اروپا دارند، بنابراین همان "مظنونان هميشگي" همچنان به عنوان تيم پنجم بازميگردند. برای آنها مبارزه براي شركت و حضور، سعي و تلاش در مهمترين جام اروپايي معنايي ندارد، ميراث پدري است و تاريخي، و تا زمانيكه همان اطراف بالاي جدول باشند كافي خواهد بود.
در حاليكه براي سايرين چنين نيست. تحت این سیستم، دیدار تاتنهام با آرسنال بی معنی خواهد بود. برنده چهارم می شود و به طور خودکار واجد شرایط، بازنده هم در مكان پنجم نيز بدون هيچ قيد و شرطي واجد شرايط خواهد بود!؟!
اکنون اين فصل فوتبال اروپا را فریز کنید. بدون هيچ تغييري. مکانهای تاریخی در انگليس و ايتاليا به آرسنال و رم میرسند. دو باشگاهی که بدون شك كمك خیرهکنندهای به فوتبال اروپا داشته اند اما هر دو تيم تنها یک جام به رسمیت شناختهشده توسط یوفا را بین خود بدست اورده اند. برد آرسنال در فصل ١٩٩٤-١٩٩٣ در رقابت منقرض شده اروپا، جام برندگان جام. هیچ کدام از اين دو تيم در يكي از رقابت هايي كه امروز من و شما احتمالا دنبال ميكنيم، لیگ قهرمانان یا ليگ اروپا جامي تصاحب نكرده است. فقط تاریخ و فرم خوب در بعضي فصول. ديدگاهي كه يوفا از پذیرش تاریخی دارد. ترس از غيبت تيمي هاي نظر كرده در خیمه شب بازی و بالماسكه اروپايي.
عدم حضور تيمي چون ارسنال که در زمين خود در اخر هفته ٢-١ از برايتون شكست خورد. دوشنبه گذشته ٣ بر صفر به کریستال پالاس باخت، ٢-٠ در برنتفورد، ١-٢ در اورتون، ٨-٠ در مجموع چهار بازی گذشته مقابل ليورپول و ٧-١ طي دو بازی اخير برابر منچسترسیتی.
شکاف بزرگی بین آرسنال و بهترین باشگاه های انگلیسی وجود دارد که به حق و بطور مستقیم به اروپا راه می یابند. خيلي عاميانه بيان كنم، خداييش بايد گفت حتي از ديدگاه تاریخی، آرسنال مستحق چمباتمه زدن و صبر است. ١٢ سال پیش از اين بود که آرسنال آخرین بار به مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا رسيد.
در مورد رم هم اين ادعا مستدل و معقول است و به همان اندازه قابل قبول. در این فصل از ونزیا در خطر سقوط، ورونا و بولونیا در میانه جدول شکست خوردند، و خوش شانس هستند که در مرحله یک چهارم نهایی كنفرانس لیگ اروپا با تيم بودو/گلیمت برخورد كردند. خوب كه بدونيد در مرحله گروهی اول در برابر اين تيم نروژي ٦-١ به زانو در امدند..
حالا بدنيست به تاريخچه رم در لیگ قهرمانان نگاهي بيندازيم كه شامل نیمه نهایی در ٢٠١٨-٢٠١٧، یک چهارم نهایی در ٢٠٠٧-٢٠٠٦ و ٢٠٠٨-٢٠٠٧ است. رم در سال های ١٩٨٤-١٩٨٣ كه حقا تيم فوق العاده يي بود به فینال جام قهرماني اروپا در برابر ليورپول رسید، حكايت معروف بروس گروبلار و قهرماني اروپا در اون ضربات پنالتي بطور حتم در خاطر فوتبال دوستان قديمي تر هست. يه بازي كلاسيك. در همون فصل داندی یونایتد از اسكاتلند به نیمه نهایی رسید. باورتون ميشه؟ايا در اين دوران امكانش هست؟، ولي هیچ کس به این فکر نمی کند که به آنها جايگاهي در اروپا بدهد.
ناتینگهام فارست به تنهايي افتخار تاريخي بیشتری نسبت به آرسنال و رم، روي هم، دارد. اين بحث ديگري است، گذشته هاي بهتر با نتايج غيرقابل انتظار و قهرمانان ناشناخته. البته اين دیگر مهم نيست و نباید هم باشد. ناتینگهام فارست در حال حاضر کیفیت لیگ قهرمانان اروپا را ندارد، چنانچه هیچ باشگاهی که قادر نباشد در لیگ خود در ميان چهار تیم برتر بالاي جدول باشد.
قرار است براستي رقابت نخبگان باشد، نه یک پناهگاه نيمه راه براي اناني كه به نزديكي خط پايان هم نرسيدند. تيم هايي كه شايد سابقه تاسيس طولاني ولي تاريخ نه چندان پرافتخاري دارند.
در سطح تيم هاي ملي نيز حكايت مشابه ابي مواجه ايم. اصلا آیا شبکه های ایمنی بی پایان برای صعود به جام جهانی به نفع ایتالیا بود؟ بطور حتم جواب "نه" بزرگي است. اين قوانين آنها را محق و از خود راضي ساخت و عاقبتش عدم حضور در دو دوره متوالي در جام جهاني شد. تغيير معيار و پايين اوردن سطح و كوتاه كردن موانع مسلما بر كيفيت كار تاثير خواهد گذاشت. هر بازي بنفسه بايد مبارزه اي باشد ميان مرگ و زندگي، بودن و نبودن.
هيچگاه در ميان تيم هاي لندني، "پايتخت فوتبال"، ارسنالي نبودم. ولي هيچگاه تماشاي تيم دوران ارسن ونگر، تيم فصل Invincible/شكست ناپذير، و فوتبالي كه هنرمندانه در جلوي چشمانم با برخ كمپ و هانري و بقيه ترسيم ميشد فراموش نكردم.
شايد به جرات بشه گفت؛ ونگر اولين فردي بود كه فوتبال بريتانيا را بطور كل به هم ريخت و از هر حيث معيارهاي نويي را پايه گذاري كرد. معيارها را تغيير داد و سطح فوتبال انگلستان را بطور تمام و كمال بالا كشيد.
ايا اين قوانين جديد تاثيري در برنامه های مالك ارسنال، استن کرونکه نخواهد گذاشت؟، مطمئن باشيد از جواب مديران مالي. زمانيكه توقع زيادي از تيم شما ندارند، وقتيكه مقام پنجمی به اندازه کافی خوب باشد، تضمين شده هستي و قانع ميماني. وقتي ١٠ براي قبولي كافيست كي بدنبال ٢٠ مي رود؟، وقتي انگیزه ای برای براي بهتر شدن نیست چه اتفاقی خواهد افتاد؟
همه جواب رو خوب مي دانيم.
اين رو یواشکی بين خودمون ميگم. این نیز حمله دیگری به ارزش ها و محبوبيت لیگ برتر است. یکی از نقاط قوت ان فروش هيجان است، و ايجاد شانس، هر چند اندك و غيرمحتمل، براي تيم هاي ناشناخته تر يا به قول دوستان فيفايي؛ بدون تاريخ. قهرماني شگفت انگيز لستر را هنوز مزه مزه مي كنيم يا پيروزي هال سيتي را در جام حذفي. فيفا براي خوش خوشان خيلي ها با طرحي جلو امده كه برای موفقیت در ان لازم نیست در ميان چهار تيم برتر باشید. پنجم شوید، یا جامی را ببرید که با بازيكنان ذخیره پر شده است. همين كافيست. تازه همين هم البته براي تيم همه ما نيست، برخی از ما.
شاید اشتباه خود ما فوتبالي هاست. زمانيكه در تاريخ، بدنبال كاه و ساختن كوه بوديم. در تمامي ادوار، همه بزرگان تاريخ با حمايت هواداران خود تاريخ را نوشتند. شاید ميبايست همه آنچه را كه بايد رها مي كرديم؛ همه انچه كه ورزش محبوبمان را در دست گرفته است؛ ثروت و قدرت و حتي تاریخ را. شايد…