پس از کشوقوسها و شایعات فراوان، سرانجام از الکس نوری به عنوان گزینه نهایی نیمکت آبیها نام برده میشود.
سابقهی مربیگری
الکساندر نوری کار خود را از تیم جوانان اولدنبورگ به عنوان مربی شروع کرد و خیلی سریع توانست خودش را به عنوان مدیر فنی و دستیاری رابین دات در تیم اصلی برساند و حتا مقطعی سرمربی این تیم نیز شد. میانگین امتیازگیری نوری در اولدنبورگ ۱.۷۳ در هر بازی بود که برای مربی ۳۴ ساله، خوب به نظر میرسید. او در جولای ۲۰۱۴ سرمربی تیم دوم وردربرمن شد. در ابتدای فصل ۲۰۱۶/۱۷ بوندسلیگا، وردربرمن در رده سیزدهم جدول بود و تنها دو امتیاز از پلیآف سقوط به دستهی پایینتر فاصله داشت. در حالی که آنها توانسته بودند ۵۰ گل به ثمر برسانند - که آنها را به ششمین تیم برتر بوندسلیگا از این حیث تبدیل کرده بود - اما در خط دفاعی بسیار آمار ضعیفی را ثبت کرده بودند. وردربرمن ۶۵ گل دریافت کرد که باعث شد در رده دوم بدترین خط دفاع لیگ قرار بگیرند. (اشتوتگارت در رده اول بدترین خط دفاعی لیگ بود.) مربی وقت ویکتور اسکریپنیک قول بهبود اوضاع را به مدیران و هواداران برمن داد اما پس از هفتهی ششم اخراج شد. جانشین وی الكساندر نوری دستیار ۳۷ ساله بود. تحت هدایت نوری، برمن از منطقه سقوط فاصله زیادی گرفت و تنها سه امتیاز با پلیآف لیگ اروپا فاصله داشت. مهارت تاکتیکی نوری در کنار مهارتهای قابل توجه نقل و انتقالاتی، وردربرمن را از آستانه سقوط به یک کاندید کسب سهمیه لیگ اروپا تبدیل کرده بود. نوری به دلیل دستاوردهای خود در طول اولین فصل حضورش در وردربرمن، از طرف هیئت مدیره این باشگاه پیشنهاد برای تمدید قرارداد نیز داشت.
با شروع فصل جدید، نوری نتوانست موفقیتهای خود در فصل قبل را تکرار کند و پس از شکست سه بر صفر برابر آگزبورگ از هدایت وردربرمن اخراج شد. درحالیکه نوری در ده بازی ابتدایی فصل ۲۰۱۷/۱۸ پیروزی کسب نکرده بود، فرانک باومن مدیر ورزشی وردربرمن طی مصاحبه ای دربارهی اخراج نوری اعلام کرد: "الكس فصل گذشته كار بسيار دشواری را به عهده گرفت و كار خارقالعادهای نیز انجام داد. او از تمام ویژگیهای یک مربی موفق برخوردار است و من مطمئن هستم که در جای دیگری نیز با موفقیت به راه خود ادامه خواهد داد. اکنون فرصت آن است تا با انتخاب جایگزین بینالمللی دیگری برای نوری، روحیه از دست رفته بازیکنانمان را برگردانیم."
نوری چند ماه پس از اخراجش هدایت اینگولشتاد در حال سقوط را بر عهده گرفت که پس از ۸ بازی اخراج شد، اینگولشتاد همان فصل به سطح ۳ بوندسلیگا سقوط کرد. نوری سال بعد با یورگن کلینزمن به هرتابرلین رفت و پس از اخراج کلینزمن سرمربی موقت هرتا لقب گرفت و سپس جای خود را به برونو لابادیا داد. به طور کلی نوری چند سال موفق و ناموفق در فوتبال داشته است، مربی ۴۲ سالهای که یکی از معتبرترین مدرکهای مربیگری فوتبال (UEFA pro license) را دارد. او این اواخر به آکاوالا در فوتبال یونان رفت و آخرین بار ۲۶ مارچ ۲۰۲۲ روی نیمکت این تیم نشست و برخلاف اطلاعات غلطی که در رسانهها دست به دست میشود، عملکرد خوبی در این تیم داشت. نوری هفته دهم لیگ ۲ یونان به هر دلیلی انتخاب عجیبی کرد و به این تیم انتهای جدولی رفت. این تیم در ۹ هفته اول ۸ باخت، ۴۵ گلخورده و ۰ گلزده داشت! (بازی هفته دوم به تعویق افتاد و بعدن برگزار شد.) اما بعد از اینکه نوری از هفته دهم سکان هدایت این تیم را به دست گرفت، عملکردشان تغییر کرد تا با ۴ برد، ۷ تساوی و ۵ شکست، از سقوط نجات پیدا کنند! (بازی عقب افتاده هفته دوم را هم بعدن با نوری پیروز شدند) پس در واقع عملکرد نوری در یونان نه تنها بد نبود بلکه میتوان گفت در حد بضاعت آن تیم فوقالعاده بوده است.
لازم به ذکر است که نوری مربی منعطفی است، از تغییر نمیترسد، با جوانان کار کرده و مقطعی به عنوان فوتبال دیرکتر فعالیت داشته است که شاید نقل و انتقالات باشگاه با حضور او به صورت حرفهایتری دنبال شود.
انتخاب هوشمندانه بازیکنان
اگر تاکتیکهای نوری یکی از دو دلیل اصلی احیای وردربرمن بود، انتخاب بازیکنان توسط او دلیل دیگر است. ایمان و اعتقاد نوری به اعضای تیم که روزگاری به عنوان بازیکنانی در حاشیه باشگاه دیده میشدند، به احیای مجدد کل تیم کمک کرد و همچنین رقابت بیشتری برای پستهای مختلف ایجاد کرد.
بازیکنان حاشیهدار سابق مانند فین بارتلز و رابرت بائر در این سیستم دو بازیکن کلیدی تیم شدند، با تطبیقپذیری بارتلز یکی از مهمترین عوامل افزایش تعداد بازیهای او زیر نظر بود. بارتلز در آن فصل در پست مهاجم، وینگر راست و هافبک تهاجمی بازی کرد که نشان از انعطافپذیری سیستمِ الکس نوری دارد. توانایی بائر در بازی در پست مدافع کناری یا هافبک هولدینگ نیز این امکان را برای او فراهم کرده بود که به یکی از اعضای مهم تیم نوری تبدیل شود.
خریدهای اقتصادی و میدان دادن به جوانان
بازیکنان دیگری که نوری به آنها اعتقاد داشت، جوانان در برمن بودند. از آنجا که نوری قبل از انتصاب به عنوان مربی تیم بزرگسالان سرمربی زیر ۲۳ سالههای وردربرمن بود، از قبل دانش خوبی در مورد جوانانِ این باشگاه داشت و از این دانش کمال استفاده را کرد. استفاده نوری از محصولات آکادمی جوانان برمن مانند مکسیمیلیان آگشتین و فلورین گریلیش کمک کرد تا در وردربرمن جا بیافتند و البته بدون کمک این بازیکنان جوان نتایج خوب هم امکانپذیر نبود. جوان دیگری که به تیم اصلی برمن کمک شایانی کرد و توسط نوری به تیم اول رسیده بود، پناهنده گامبیایی، عثمان مانه بود که با اولین گل خود در بوندسلیگا، باعث برتری دو بر یک وردربرمن مقابل لورکوزن شد.
اگرچه الكساندر نوری تأثیر زیادی در خریدهای انجام شده توسط وردربرمن در فصلی که به عنوان سرمربی منصوب شد، نداشت، اما او اجازه داد که این خریدها در سیستم او رونق بگیرند و این بازیکنان، به طور خاص سرژ گنبری و توماس دلینی نقش مهمی در پیشرفت وردربرمن و بالا آمدن این تیم در جدول بوندسلیگا داشتند. حتا میتوان علت شکوفا شدن سرژ گنبری را نیز الکس نوری دانست! بازیکن بیست و یک سالهای که از تیم آرسنال به وردربرمن آمد و در فصل ۲۰۱۶/۱۷ توانست در ۲۱ بازی در بوندسلیگا ۱۱ گل و ۲ پاسگل به ثبت برساند. این عملکرد گنبری حد زیادی به نقشی که نوری از او استفاده میکرد، بازمیگردد. قبل از این فصل، از گنبری در درجه اول به عنوان وینگر راست استفاده میشد، اما تحت نظر نوری، گنبری بیشتر در جناح چپ بکار گرفته شد. البته باتوجه به انعطافپذیری تیم نوری این بازیکن به عنوان شماره ۹ کاذب، مهاجم اول و هافبک تهاجمی نیز بازی کرد. چنین خصوصیاتی از الکس نوری میتواند بسیار به تیم ما کمک کند. دو دهه گذشته ستارگان زیادی در آکادمی این باشگاه درخشیدند و به تیم اصلی هم راه یافتند اما در دههی نود تعداد اینگونه بازیکنان در تاج که همواره در دهههای پیش از انقلاب و دههی ۶۰ در این باشگاه رشد کردند، کمتر شده است. برای مثال هم اکنون تاج به یک هافبک پشت مهاجم یا هافبک تهاجمی نیاز دارد، سعید صادقی نیز بازیکنی است که توانایی بازی در این پست را دارد اما هنوز به طور رسمی به تاج نپیوسته. اما استفاده درست و بازی گرفتنِ بهینه از بازیکنان یکی از خصوصیات مهم نوری است.
پروفایل تاکتیکی
در حالی که نمیتوان عملکرد بازیکنان وردربرمن را دست کم گرفت، بدون شک دلیل اصلی احیای مجدد این تیم نوری بود. انتقال سیستم تیم به ۱-۳-۲-۴ انقلابی در نحوه بازی وردربرمن ایجاد کرده بود و ایمان او به بازیکنان حاشیهساز سابق این تیم را متحول کرد. در ابتدای فصل زیر نظر اسکریپنیک، سه ترکیب مختلف در سه بازی اول امتحان شدند که هیچیک از آنها به هیچوجه کار نمیکردند. هنگامی که نوری از دستیاری به سرمربیگری ارتقاء یافت، به یک سیستم متعهد شد و با همان ادامه داد. سیستم ۱-۳-۲-۴ که میتوانست به یک فرم با دفاع سه نفره هم تبدیل شود، به برمن کمک کرد تا یازده مسابقه بدون شکست را آغاز کند که از اواسط فوریه آغاز شد و در اواخر آوریل پایان یافت. زمانی پیشرفت بزرگی که نوری ایجاد کرد نشان داده میشود که بدانیم ردبول لایپزیگ، بایرن مونیخ، هوفنهایم و بورسیا دورتموند، کلن، هرتابرلین و فرایبورگ از زمان ورود نوری امتیاز بیشتری نسبت به وردربرمن کسب کرده بودند. این امر نه تنها به دلیل نزدیک بودن برمن به سقوط در سالهای گذشته بلکه به دلیل کیفیت موجود در همه قسمتهای بوندسلیگا باورنکردنی است. ولفسبورگ، بروسیا مونشن گلادباخ، بایر لورکوزن، فرانکفورت و شالکه همه پایینتر از برمنِ نوری در فصل ۲۰۱۶/۱۷ قرار گرفتند. وردربرمنِ ورژنِ نوری در خط دفاعی نیز تقریبن مستحکم نشان داده بود بطوری که در پایان فصل، این تیم در رتبه اول عملکردهای دفاعی موفق قرار گرفت. (۲۴.۵) این آمار میتوانست بهتر هم باشد اما همانطور که در ابتدا گفته شد، این تیم زیر نظر اسکریپنیک آمار بسیار ضعیفی را ثبت کرده بود اما با حفظ گابریله پین در کادرفنی، میتوان بس امید داشت که تاج در فاز دفاعی هم مثل فصل گذشته مستحکم ظاهر شود و با آمدن نوری، در خط حمله بسیار بهتر از فصل قبل عمل کند.
نکته جالب توجه و مهم در پایان، شباهت باشگاه تاج و ایران به یکدیگر است گویی تار و پودشان به هم گره خورده. مثال زیاد است اما اکنون میخواهم از شباهتی بگویم که کمتر گفته شده، این که از زمان روی کار آمدن رضاشاه، مهندسان آلمانی زیادی به ایران آمدند و نقش مهمی در پیشرفت صنعتی و مدرنیته ایران داشتند. معمارهای تیم فوتبال تاج نیز همواره رگ و ریشهای آلمانی داشتند و ساختار سازمان فرهنگی ورزشی تاج نیز منظم و مثل قطعات یک ماشین بود. روی نیمکت تیم نیز از رایکوفِ یوگوسلاو و جکیچ - که پاسپورت آلمانی داشت - گرفته تا بونژاکِ مجار، رولاند کخ و شفر همهگی تفکرات فوتبالی منظم داشتند. درباره بازیکنانی که لژیونر شدند هم این موضوع مطرح است. پاشازاده چشم کریستوفر دام بزرگ را گرفت و داریوش یزدانی، علی موسوی، منصوریان و سیروس دینمحمدی نیز به آلمان رفتند. خیلی قبلتر نیز که زندهیاد بیوک جدیکار به ویکتوریا برلین پیوست و عادلخانی به بایرن مونیخ و سپس رضا احدی به روتویساسن و کوزهکنانی نیز به کلن و لورکوزن.
حال نیز امیدواریم با آمدن الکس نوری، او با تفکرات نوگرایانه و انعطافپذیر خود و ترکیب آن با تفکرات منظم دفاعی لهله پین، بتواند گامهای محکمی را برای تیم محبوبمان بردارد و با پروژهای بلندمدت، علاوه بر قهرمانی لیگ، روی قهرمانی آسیا نیز سرمایهگذاری کنیم. البته بودن شخصی مانند پاشازاده یا فریدون زندی با شناختی که از فوتبال آلمان دارند، کادرفنی مکملتری خواهیم داشت.
پینوشت: فراموش نکنیم برای نیمکت تیم قهرمان ایران، گزینههای معتبرتر بسیاری در دسترس بودند اما به هر حال این مدیریت باشگاه است که اول و آخر باید پاسخگوی انتخابها و انتصابهایش به هواداران باشد.