انگار پتویی خیس روی استادیوم انداختهاند. قطرات ریز مه، از از دریای شمال به آمستردام هجوم آوردهاند. به تار و پود لباسها. میان منافذ پوست. همه چیز در آمستردام خیس خیس خیس شده. حتی کت و شلوار رینوس میشل و بیل شنکلی ...
|
بیل و رینوس به همراه تیم داوری و ناظران یوفا از تونل ورزشگاه آمستردام آرهنا خارج میشوند. به سوی تونلی شیشهای برای جلوگیری از برخورد بطری تماشاگران به سوی بازیکنان. از تونل دو م به سیم خاردارهای اطراف زمین چمن. موانع، برای بستن راه آنارشیستهای دهه 60 در هلند چیده شده. اولین کسی که لب به سخن میگشاید شنکلی است:
"چیزی نمیبینم. هیچ چیزی... بازی نباید برگزار شود... شاید اصلا نتوانیم به خانه برگردیم. فرودگاه را بستهاند. شنبه با من یونایتد بازی داریم و نمیخواهم آن بازی به تعویق بیفتد."
و داور ایتالیایی بازی میگوید:
"قانون میگوید اگر بشود تیر دروازهها را دید بازی برگزار میشود.... بسیار خب، آنها مشخص نیستند اما صبر کنید آقای شنکلی. شما نباید اینجا را ترک کنید. پیشبینیها میگوید تا فردا مه کمتر خواهد شد. پس بازی فرداست!"
و شنکز، بار دیگر حرفهای قبلی را تکرار میکند. شنبه با من یونایتد بازی داریم... نمیتوانیم اینجا... روز بعد ناظر یوفا تشخیص میدهد که بازی باید برگزار شود. به یک دلیل سادهی هلندی:
"در هلند قوانین متفاوت است. اگر بتوانید از وسط زمین تیر دروازهها را ببینید کافیست و من میتوانم آنها را ببینم. بازی امشب برگزار میشود."
بازی آژاکس آمستردام برابر لیورپول در دور دوم جام باشگاههای اروپا فصل 1966/67...
تقابل مهاجمان. راجر هانت قهرمان جام جهانی در لباس سه شیرها با یوهان کرویف 19 ساله در ابتدای راه. تقابل بیل شنکلی و رینوس میشل... شنکز برای قرمزها صحبت میکند:
"بازی به تعویق نیفتد. احمقانه است. اگر میتوانستند ما را ببینند امکان نداشت از پسمان بر بیایند بچهها. اصلا چه کسی تا به حال اسم آژاکس را شنیده؟ دو فصل قبل داشتند به توالت سقوط میکردند (دسته 2). پس به نظر من آنها برای تمیز کردن توالتهای شما مناسبند. تنها ترس من از بازی امشب این است که چطور از اینجا خلاص شویم و به خانه برگردیم. برای بازی شنبه با من یونایتد..."
با آغاز بازی مشخص میشود که حرفهای ناظران یوفا و داور ایتالیایی و ... مشتی مزخرف بوده. مه، به هیچکدام از 65،000 تماشاگر حاضر در استادیوم آمستردام اجازه نمیدهد بازیکنان را ببینند! بازیکنان، شبیه ارواح سرگردان در زمین میدوند. سفید و سرخ. کرویف از تکلهای سفت و سخت رانی یتس میگریزد. دی ولف، مهاجم هلندی در میان آسمان و زمین با یک ضربهی سر شاهکاری به پا میکند. گل اول بازی. چند نفری گل را دیدهاند و فریاد میزنند. یوهان کرویف از تکلهای سفت و سخت رانی یتس میگریزد. از مدافعان تنومند بریتانیایی. یک فرار. یک ضربه. پسر 19 ساله دروازه را باز میکند. شنکز ناامیدانه از کنار زمین به پسرانش نهیب میزند:
"یک بازی دیگر در آنفیلد باقیست... پس فقط سعی کنید نتیجه از این بدتر نشود!"
اما بازی آژاکسیا تازه جان گرفته. پسران جوان میشل و سبکی چشمنواز در فوتبال. پاسکاری هلندیها. گروت به مولر. مولر به سوات. کلاس نونیگا و بازهم نونیگا.... مهاجم آژاکس به فاصلهی 4 دقیقه 2 بار دروازهی لیورپول را باز میکند و گروت تیر خلاص را در نیمهی دوم شلیک میکند. 5 گل و گل دقیقه 89 از لاولر برای لیورپول بازی 5-1 میکند... بازی برگشت در راه است...
پس از بازی با من یونایتد، سر مت بازبی برای شنکز آرزوی موفقیت میکند. پس از یک بازی درخشان انگلیسی. پس از یک مساوی 2-2. بازبی پس از دست دادن با شنکر میگوید:
"عجب بازی با آژاکس داشته باشید.... باید قوی باشید. باید شکستشان دهید. "
و شنکز پاسخ میدهد فکر کنم بتوانیم 8 گل بزنیم. شنکز به کارمندان پخش شیر میگوید 5 تا میزنیم. به پستچیها میگوید 6 تا میزنیم. به روزنامهها میگوید بچه مدرسهایهای لیورپول با 7 گل آژاکس را میبرد. روز چهارشنبه، 14 دسامبر اما در آنفیلد هیچ خبری از مه نیست. غبار از رودخانهی مرسی بلند میشود و سکوهای آنفیلد شبیه دیگ بخاری میجوشد. این بار اما هوای مطبوع مرسیساید و نورهای استادیوم همه چیز را به رخ میکشد. راجر هانت دو بار دروازه را باز میکند اما... کرویف 19 ساله اجازهی شکست آژاکس را نمیدهد، 2-2 مساوی.... حالا نورافکنهای آنفیلد همه چیز را روشن میکند... تولد توتال فوتبال را