بزرگترین روز تاریخ فوتبال ایران؟؟؟
...
"هرگز نمیتوانستم به ناصر بقبولانم که هر اظهارنظری از سوی مفسران بیبیسی یا از سوی کرسینشینان پارلمان مستقیما از سوی نخستوزیر القا نشده است و بیانگر سیاست حکومت بریتانیا نیست... آنان هنوز این ضربالمثل قدیمی را قبول داشتند که اگر دو ماهی در دریا با یکدیگر بجنگند حتما دست انگلیسیها در پس کار است."
مجاری دیپلماتیک/ همفری ترهولیان، دیپلمات انگلیسی و سفیر انگلیس در مصر در دوران جنگ سوئز
|
![](https://ts13.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/2925.jpg)
حتی اگر در این که دایی جان ناپلئون، بهترین سریال تاریخ ایران است شکی دارید، مطمئنا در مهمترین دیالوگ تاریخ تلویزیون ایران شکی نداریم. هر بار که دایی جان ناپلئون، با لحنی مطمئن جملات ایرج پزشکزاد را زمزمه میکرد که "کار کار انگلیسیهاست" بخشی از وجودمان با این گزاره پیوند میخورد و آتش بحثهای انگلوفیل و انگلوفوبیا تا مدتها شعلهور بود. انگلیسیها... میهمانان کنفرانس تهران و آسمان و زمین تهران و بندر بوشهر و شرکت نفت مسجدسلیمان و میدان فردوسی و باغ قلهک و .... داستان ما و هزار و یک صفت و لقب و استعاره برای انگلستان: روباه.... راستی کسی میتواند روباه را ببیند؟
![](https://ts13.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/21105293-9385-b_9231.jpg)
سر وینستون چرچیل، آخرین جشن تولد دههی هفتم زندگی اش را نه در لندن و نه در هایدپارک که در پارک اتابک، حوالی میدان فردوسی تهران میگیرد! در سفارت شوروی و در کنفرانس تهران. در کنفرانسی تاثیرگذار در روند جنگ دوم با پرزیدنت روزولت و رفیق استالین. چرچیل، تنها کسی است که در عکس معروف کنفرانس تهران با دست باز روی مبل خود لم داده. گلشاییان، شهردار تهران با بادی در غبغب از "تاریخ نوین تهران" میگوید و خیابان مقابل سفارت انگلیس را "خیابان چرچیل تهران" نامگذاری میکند. چرچیل هم آنقدر سرش شلوغ هست که ملاقاتی کوتاه در سفارت با اعلیحضرت را جایگزین تشریفات مهماننوازی ایرانی میکند. بدون خداحافظی رفتید سِر..
![](https://ts13.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/1398090815085175318994124.jpg)
چرچیل که به جای خود....50 سال میگذرد تا در مستند کودتای 53، ردی از اسناد دخالت دولت بریتانیا در سقوط دولت مصدق بر ملا شود و ما مات و مبهوت که اسناد حقیقت همهی را میگویند یا گوشهای از آن را. مات و مبهوت قحطی بزرگ ایران در زمان جنگ جهانی و نسبت آن با مملکت عمه جان ویکتوریا. مبهوت خاطرات مستر همفر و آمیختن افسانهها و حقیقت. مبهوت.... مبهوت. ... سالها میگذرد تا پس از اولین بازی تاریخ فوتبال ایران میان کارگران نفت مسجد سلیمان و مستشاران انگلیسی، بار دیگر چشم در چشم آنها شویم. مات و مبهوت... اگر گوردون بنکس بهترین دروازهبان آن روزگار بود، اگر سیو قرن برابر پله متعلق به او بود.... پس قیچی برگردان مسعود خان مژدهی برابر او.... و شلیک ایرج سلیمانی برابر پیتر بونتی....
![](https://ts13.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/4456337_115.jpg)
تنهمان به تنهشان خورده و نخورده انقلابی به پا میشود و بهترین ایران تاریخ و بدترین تیم ملی انگلستان در دههی 70 میلادی باز هم با هم روبرو نمیشوند و با برچسب استعمار پیر، انگار دیدارمان میفتد به قیامت...
تا روزی که دوباره چشم در چشم تری ونبلز میشویم. استرالیا میشود اولین رقیب غربی فوتبال ما پس از 57. از خجالت ونبلز و پسرانش با لباس وستهم و لیدز و استون ویلا در میآییم و آنقدر خوشحالیم از باز شدن درهای غرب که فراموش میکنیم ونبلز هم یک سال دیرتر به دیدارمان آمده... بدون شیرر و گسکوین و شاگردانش در انگلیس 96..
همان سالهاست که کیلومترها دورتر از کریکت گراند ملبورن و ورزشگاه دوبلین، درها و قفل ها باز و بسته میشوند. این بار جک استراو، سالها پس از سر وینستون چرجیل میهمان عزیز سعدآباد است. شاید اینبار سو تفاهم ها کنار برود. شاید بیشتر بشناسیمشان.... شاید... ثمرهی فضای باز سیاسی و گفتگوی تمدنها و سفر استراو، سالها بعد میشود یک جلد کتاب از وزیر خارجهی بریتانیا با عنوان :
"کار، کار انگلیسیها ست..."!
![](https://ts13.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/gettyimages-650428730-2048x20482.jpg)
خطوط موازی، هیچوقت به هم نمیرسد. و خطوط واگرا روز به روز از هم دورتر میشوند.... در روزهای خوش علی دایی و مهدوی کیا در آلمان، کریم آقا ناکام بزرگ در ترکیب چارلتون انگلستان است. تونی بلر، دست در دست جرج بوش، دشمن درجه یک جمهوری اسلامی ایران است و انگلیس، انگلیس تر از همیشه... تا شیخ درس خوانده ی گلاسکو از راه برسد و بازهم چند سفر و ایندفعه گروهی به دنبال انقلاب سوم و چهارم و.... بالای دیوار سفارت بریتانیا در تهران...
خطوط موازی را حتی قیچی برگردان علی جهانبخش در روز کریسمس در بندر جنوبی برایتن هم به یکدیگر نمیرساند... هنوز کار، کار انگلیسیها ست، هنوز غربیترین جزیرهی اروپا، بریتانیای کبیر است و هنوز درست و حسابی انگلیسیها را نشناختیم. تا آن روز در بهار. آن روز در دنیای پس از کووید. آن روز در عجیبترین مراسم قرعهکشی جام جهانی با مردان دشداشه پوش... آن روز: انگلستان. گروه B. ایران... گروه B
![](https://ts13.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/14010631000058_test_newphotofree.png)
تقصیر هیچکس نیست، اولین ملاقات پس از اینهمه سال در استادیوم خلیفه در راه است. در کرانههای خلیج فارس. در روزهای پرآشوب تهران و ایران. در روزها آزادی اخبار محرمانهی نازنین زاغری. در جام جهانی که گروهی در انگلستان دم از تحریم آن به خاطر رعایت نشدن حقوق بشر خودشان میزنند و گروهی در ایران مصرانه به دنبال دغدغههای دیگری به تیم ملی پشت میکنند. در ورزشگاه خلیفه. در آوردگاه کی روش زبان باز و ساوتگیت آرام. در مهمترین مسابقهی فوتبال تاریخ ایران. در انگلستان، سرود ملی پس از یک قرن تغییر کرده و به جای ملکه، برای سلامتی شاه چارلز دعا میکنند و در ایران، بلوای خواندن و نخواندن سرود ملی، آتش را پیش از سوت آغاز میفروزد.
در بازی ایران، انگلیس.... کار، کار.... ایندفعه را خودمان میدانیم دایی جان ناپلئون...