وقتی اسکواد لوس بلانکوس بیرون میامد همیشه خیالمان راحت بود
چه آن زمان که کهکشانی از ستاره داشتیم و تا دندان مسلح بودیم کاسیاس،فیگو،نازاریو،نیستلروی،گوتی،هیرو،بکهام،سالگادو،کارلوس در تیممان بودند و ستاره هایی هایی مانند اوون،اسنایدر،روبن،کاسانو،روبینهو و... روی نیمکت
چه آنزمان که تقریبا تهی از ستاره شده بودیم و با درنته،ون در فارت،هونتلار،لاسانا،گاگو و هاینزه روزگارمان چندان خوب پیش نمیرفت.
خیالمان اما نه به خاطر آن تیم کهکشانی و نه بخاطر پوست اندازی بعدش راحت نبود
خیالمان راحت بود چون یک نفر را داشتیم زهرش از عقرب کشنده تر،قلبش به اندازه ی یک گل لطیف روحش به بلندای معبد برنابئو و شکوهش یاد آور عظمت 7 افسانه ایمان ارباب خنتو بود؛ رائول گونزالس.
میگفتند در خانواده ای نسبتا فقیرو پر جمعیت در مادرید به دنیا آمده
خانواده ای که همگیشان طرفدار همشهری کوچکتر یعنی اتلتیکو بودند. به ناچار رائول هم دو مقطع ابتدایی فوتبال رو در آکادمی روخی بلانکوس سپری کرد اما بعد از آن به کاستیا رفت.پسر نیک برنابئو از روزی که وارد مستطیل سبز شد آمده بود تا جاودانه شود آماده بود تا به افسانه ها بپیوندد. هیبتش مثل گلادیاتور های رومی بود و شخصیتش جنتلمن گونه همگان را به تعظیم وامیداشت.
در زمان جوانیش یکه تازه خط حمله شد وقتی به اوج شکوه فوتبالش رسید در زمان کهکشانی ها از بین آن همه افسانه و برندگان توپ طلا تنها نامی بود که هرگز از قلم نمی افتاد.
چه در 3 قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا و چه در روزهای تلخ ناکامی ها تنها مردی که همیشه بی نقص بود پسر نیک برنابئو بود.
به حدی معرکه و بی نقص بود که "رائول مادرید" صدایش میکردند.
شکوهش بینهایت بود
پایانش نچندان سزاوار
اما او همیشه رائول گونزالس است ؛ پسر نیک برنابئو👑💜