ای کوه فرو ریخته ی بیهوش
خاموش نمون نخواه منو خاموش
ای دلزده از روز و شب برفی
با عاشق مضطرب بزن حرفی
با من که شدم واست سراپا گوش
حرفی بزن ای کوه نمون خاموش
دلگیره چقدر تموم دنیا بی تو
تا کی نبینم روزای آفتابیتو
گفتن داری میری از پیشم این راسته
این راسته خدا تو رو صدا زد خواسته
هر چند که دوری از تو واسم مرگه
مرگت نفسای آخر این برگه
این برگ خزون زده همین پاییز
این عاشق از اشک پر و لبریز
اما به خدا سپردمت محبوبم
تو خوب شه حالت به خدا من خوبم
اما نبر از یاد به یادت بودم
یادی کن ازم که بی تو من نابودم
گاهی اگه شد بیا سراغم تو خواب
ای خواب پریده از چشای بی خواب