نگاهي به برايتون به بهانه ديدار سيتي و برايتون در ليگ برتر
به همراه تاريخي ترين روايت باشگاه؛ "…و اسميت بايد گل بزنه"
صید «مرغان دریایی» در دریای پرتلاطم لیگ برتر انگلستان
برایتون راه درازی را تا رسیدن به جمع ١٧ تیم برتر پیموده است. این زمانی بود که برای اولین بار تحت هدایت کریس هاتون، دفاخ راست سابق تاتنهام، در فصل ١٨-٢٠١٧ وارد لیگ برتر شد. در طول شش فصل زیر نظر گراهام پاتر و اينك، روبرتو دی زربی، سرمربی ایتالیایی، در لیگ برتر با فوتبال پرخطر و جذاب، پیشرفت بسياري را به رخ مي كشند.
دزربی در ١٢ ماه اول هدایت خود، برایتون را به مقام ششمی در لیگ برتر رساند. بالاتر از ركورد پيش از ان. رتبه نهم که پاتر در فصل ٢٢-٢٠٢١ به دست آورده بود. "برايتون اند هُو آلبيون" براي نخستين بار در تاريخ ١٢٢ ساله باشگاه به اروپا راه يافت. در طول هفته تاریخی باشگاه، پس از كوبيدن منچستریونایتد در اولدترافورد، در اولین بازی اروپایی خود در ساحل جنوبي انگلستان به مصاف "آ ئكا اتن" رفتند، اين پيشرفتي بی نظیر محسوب مي شود. تيم انتخابي فصل گذشته ام، چنان ارتقابي يافته است كه نخبگان فوتبال انگلیس را به چالش می کشد. حقيقتا باورنكردني است.
مرغ هاي دريايي با مربي هوشيار و بيدار خود و مالكي كه تمامي عمر شيفته و عاشق برايتون بوده است، آزادانه و بي پروا، شكم هاي خود را با صيد ماهي هاي درشت در درياي جنوب پُر مي كنند.
شايد ديدار با سيتي كه ناباورانه دو شكست متوالي را در ليگ متحمل شده، محك دوباره اي براي برايتون باشد. بازي در مقابل سيتي زخم خورده از دو باخت به عقیده خیلی ها فرصت مناسبی است تا بار دیگر مردان دی درزبی از عدم ثبات سيتي بيشترين به ه را ببرند و بارديگر خودي نشان دهند. از سوي ديگر سیتی زخمي برای کنترل ليگ و تیم های شمال لندن در صدر جدول، بسادگی بيدي نيست كه از اين بادها بلرزد.
اميرحسين صدر
١٩ اكتبر ٢٠٢٣
بهترین از این نمی شد؛ روبرتو دی زربی کاندیدای برجسته ایی برای جایگزینی گراهام پاتر در برایتون بود. اکنون «مرغان دریایی» ازادانه و با فراغ بال، در حال درو کردن نبوغ او هستند.
روبرتو دزربی در جزئیات فوق العاده است. همه در باشگاه می گویند؛ او بازیکنانش را با اطلاعات بمباران می کند. مردی صمیمی است، به راحتی رابطه برقرار می کند.
از آرایشگری به نام مهمت یا محمد خودمان گرفته که موهایش را در مغازه ای نزدیک آپارتمانش کوتاه می کند و مرتباً با او قهوه می خورد، تا تمامی کارکنان باشکاه که در بین آنها محبوبیت دارد.
هر از گاهی آتشین مزاج است و می تواند از شدت ناراحتی منفجر شود، اما به سرعت آرام می شود. دی زربی مرد خانواده است، دختری در دانشگاه لندن دارد و همسر و پسري در ایتالیا. هر دو جناح دائما برای دیدار یکدیگر سفر می کنند.
توصیفی که بیشتر از این مربی ۴۴ ساله، با سابقه بازی در ناپولی و مشاغل مدیریتی در سرتاسر ایتالیا تا قبل از کنترل تیم «شاختار دونتسک» می شنوید، تنها یک چیز است: "وسواس" به فوتبال. علاقمندی وافر و بیش از اندازه که مانند بسیاری از ما به یک نوع اعتیاد و شیفتگی می رسد.
در پاسخ به این سوال که همه می گویند او وسواس دارد، فقط سر تکان می دهد و دو کلمه بیان می کند: «فوتبال و سیگار!»
«فکر میکنم در زندگی واقعاً خوش شانس هستم، کسب و کارم، شور و عشق من است، و از کار کردن در چنین شرایطی به شدت لذت می برم. این روزها افرادی که در فوتبال و حول و حوش ان کار می کنند حقوق خوبی هم دارند، از اینرو خودم را از تمامی جهات خیلی خوش شانس می بینم»
مانند ارسن ونگر فرانسوی از نسل کذشته، زمانی کهاز سر کار به خانه می رود، تمام شب فوتبال تماشا می کند. بازی های لیگ قهرمانان.
«فوتبال یک سرگرمی، کار، اشتیاق، عطش و هوس است، زندگی من. مشکل زمانی است هیچ بازی در جریان نیست. دوست دارم وقتم را با دستیارم برای تماشای لیگ قهرمانان صرف کنم و در این فصل این برای ما یک افتخار است که در لیگ اروپا بازی می کنیم. اگر فوتبال را زندگی می کنید، بازی های وسط هفته اروپایی باعث غرور و لذت مضاعفی است.
وقفه بازی ها بواسطه دیدارهای بین المللی بسیار سخت و ازاردهنده است»
منابع باشگاه می گویند که «تونی بلوم» شخصاً دی زربی را به عنوان جانشین گراهام پاتر با استفاده از داده های تهیه شده توسط «استار لیزارد StarLizard» شناسایی کرد.
تونی بلوم نامی است برای بسیاری ناآشنا. اما این مرد و شرکتش Starlizard بزرگترین سندیکای قمار در بریتانیا، از بازارهای شرط بندی مانند لیگ برتر انگلیس، ثروت مطلق و بی اندازه ایی به دست می آورند.
دزربی در لیست کوتاه سه نفره ایی بود، اما به محض ملاقات با بلوم و هیئت مدیره، تنها نامزد مورد نظر برایتون شد. شماره یک، با یک سر و گردن بالاتر از کاندیداهای دیگر و تنها کسی که خواستار آن بودند.
«برایتون تيمي نام اشنا بود، چون بازیهای زیادی در لیگ برتر تماشا می کردم. ما در لندن با تونی بلوم و پل باربر و دیوید ویر جلسه ای داشتیم و آنها فلسفه، ایده و نقشه های خود را برای من توضیح دادند.
نظرات و برنامه های ان ها به ایده های من بسیار نزدیک بودند. همیشه فکر می کردم باید بهترین مکان، درست ترین باشگاه را برای خودم انتخاب کنم، نه برای پول یا سطح رقابت در لیگ های برتر اروپا، بلکه به خاطر ایده ها و سبک کار. کار با بازیکنان جوان در برایتون، از این بهتر نمی شد.
در حال حاضر در دنياي رويايي بسر مي برم. همه چیز در اوکراین به طرز بدی تمام شد، بطور حتم می دانید چرا؟، جنگ.
تصور می کنید زمانی که در اینجا شروع به کار کردم خیلی سخت بود، نه، اصلا. مربی خارجی در یک کشور جدید، تیمی جدید، بازیکنان جدید، همکاران جدید و هیئت مدیره ایی با دیدگاهی مشترک.
یک رویای بی نظیر و کامل. با سبک بازی، رابطه با بازیکنان، با تمامی مجموعه باشگاه. نتیجه ان زندگی را در برایتون را خوشایند ساخت.
دی زربی از دوستان گاردیولا است. امروزه به نام او در بسیاری از مکالمات و مطالب مربوط به مربیان مبتکر معاصر در کنار پپ گواردیولا اشاره می شود.
"این دیوانگی محض است، نام من در کنار گواردیولا.
فکر می کنم مربی خوبی هستم، اما صادقانه فکر نمی کنم قادر به تغییر چیزی باشم. یه ایده هایم پاییندم، و تماي اين ايده ها را به بازیکنانم منتقل می کنم و آنها در پذيرش تمامي ان ها بسیار خوب عمل كرده اند. به اهمیت مربی واقف هستم، چون بازیکن بودم و فوتبال بازي كردم، اما در نهايت بازیکنان مهمتر از مربیان هستند. شما ممكن است بهترین ایده ها را داشته باشید، اما اگر بازیکنان مناسبی برای پياده كردن طرح ها و نقشه هاي هاي خود نداشته باشید، عملي كردن تمامي ايده هايي كه در ذهن داريد غیرممکن است.
گارديولا در سطح دیگری است. به نظر من، بهترین است. من قصد دارم ایده های خود را گسترش دهم. پيشرفت ما هنوز تمام نشده و هرگز تمام هم نخواهد شد!"
توني بلام؛ هوادار و مالك باشگاه
صحبت از برايتون به مربي تيم ختم نمي شود. ممكن نيست زماني كه از مرغان دريايي و موفقيت ان ها حرف مي زنيد به توني بلام و انچه او به عنوان صاحب و هوادرا باشگاه براي اين تيم انجام داده سخني به ميان نيايد.
مردي متفاوت از تصويري كه عمدتا از روسا و صاحبان باشگاه ها در ذهن داريم.
کن براون مدیر عامل سابق در مورد اولین ملاقات با تونی بلوم، رئیس برایتون اند هاو آلبیون و از پيشگامان جهاني در شرط بندی ورزشی مي گويد؛
«عادت کرده بودم برای مولتی میلیونرها کار کنم ملاقات هاي متعدد، با مولتی ميلياردرها، اما اولین برداشت من از ديدار بلوم در مقايسه با همه ان ها كاملا فرق بود.
او متفاوت بود.
با قطار از شمال لندن به ویدین Withdean آمده بود. پالتو به تن داشت، کيفي روي دوش و با یک کلاه پایین کشیده برایتون كه همه پيشاني او را پوشانده بود، وارد دفتر من شد. براحتي میتوانست يكي از تماشاگراني باشد كه آماده نشستن روی سکوها استاديوم است.»
بلوم اکنون ٥٣ ساله است. از دوران کودکی از برایتون حمایت می کرد و طي ١٤ سال كنترل باشگاه، برايتون را متحول کرد.
تيمي كه در ليگ يكم تقلا مي كرد. در Withdean، در یک پیست دو و میدانی كه به استاديوم فوتبال تبديل شده بود، بازي می کردند، زمانی که او مالک شد. بیش از ٣٦٠ میلیون پوند از ثروت شخصی خود را که از امپراطوری شرط بندی ورزشی آنلاین خود به دست آورده بود، سرمایه گذاری کرد تا برایتون را به یک باشگاه لیگ برتر تبدیل کند.
انرژي روحي و جسمي يك هوادار كه اتفاقا صاحب باشگاه هم هست، غير قابل توضيح است.
بلوم رابطه خود با دزربی را اين گونه تشريح مي كند؛
"معمولاً سعی میکنم، عمدتا قبل از بازی، يا گاهی بعد از بازی، يا در زمین تمرین با او صحبت کنم. ما براي برقراری ارتباط نسبتاً مشكلي ندلرم.
زمانی که با روبرتو صحبت می کنم، بیشتر در مورد فوتبال است. او بسیار فوتبالی است. کاملاً عاشق ان است، يك معتاد فوتبال. دانش او از فوتبال و توقع او از تیم هايي كه اراده می كند باورنکردنی است.
پرشور است. البته با همه ایدههایی که دارم موافق نیست و من لزوماً با (همه ایدههایی) که او دارد موافق نیستم، اما این اهميتي ندارد.
"داشتن دیدگاه های متفاوت عالي است، اما وقتی صحبت از فوتبال و بازيكنان و تيم و تاکتیک هایش می شود، مشخصا او در كنترل كامل است. ما پاداش آن را میبینیم، ۱۲ ماه شگفتانگیز، وقتی میبینیم چگونه از بازیکنان به نحو احسن استفاده کرده، به شكلي كه بسياري از بازيگران به درجات بالاتري رسيده اند، و به گونهای بازی مي کند که بسیاری از سرمربیان لیگ برتر در مورد آن صحبت میکنند. و اذعان دارند، آماده کردن تیمشان برای بازی مقابل برایتون تا چه حد دشوار است."
در اين ميان دزربی قبلاً در مراحل مختلف در اولین سال حضورش در برایتون، با تاتنهام و بازگشت به ایتالیا برای هدایت بازیکنان بزرگ سرزمینش، اینترمیلان، آث میلان، یوونتوس یا رم، زير ذره بين قرار گرفته است.
اما بلوم مانند بسياري از مالكان، از اين حيث آشفته نیست. مدت هاست با اين جريان اشنايي دارد. بازیکنان و مربيان برایتون دائما متقاضيان زیادی دارند. نگاه او نشان از بسياري ويژگي هاي متفاوت او دارد.
"سعی ميکنم زیاد نگران نباشم. فقط تا جایی که ممكن است برنامه ریزی می کنم.
همیشه ليستي از سرمربیان دارم، شما هرگز نمی دانید چه کسی ممکن است در زمان نياز در دسترس باشد. راستش نمی دانم چه زمانی روبرتو باشگاه ما را ترک می کند، اما مانند همه، او در نهایت روزي خواهد رفت. با روندی که در پیش گرفته ایم، خيالم راحت است که بهترین جانشین ممکن را در اختيارخواهیم گرفت.
بدیهی است سخنم به معنای این نیست که بگوییم قرار است فردی مانند روبرتو را جذب کنیم، به خوبی روبرتو. نه، روبرتو در کاری که انجام می دهد و نحوه تشکیل و كنترل تيم نسبتاً منحصر به فرد است. و زمانی که روز موعود فرا رسد، پر کردن جاي او بطور حتم سخت خواهد بود، اما با انتخاب خود، تا حد. ممكن از ريسك و خطر پرهيز خواهيم كرد.»
در حال حاضر بازيگر مورد علاقه بلام تا پيش از انكه تيمي از راه برسد و با قرارداد هنگفتي او را با خود ببرد ايوان فرگوسن است. بازيگري كه آلن شيرر در "Athletic" در باره او نوشت: در ١٨ سالگي خيلي چيزهاي را كه بايد به ما نشان داده است. پسركي كه هت تريك قابل اشاره ايي در مقابل نيوكاسل داشت.
"من در مورد ایوان فرگوسن بسیار هیجانزده هستم، مانند بسیاری از بازیکنان جوان ما که فوقالعاده خوب بازی میکنند، اجازه خواهم داد پتانسیل خود را تا حد ممکن نشان دهند. فرگوسن نیازی به من ندارد تا بیشتر به او فشار بیاورم. او یک مرد جوان مستعد است، خلق و خوی فوق العاده ای دارد. ما فقط به او فضا می دهيم به پیشرفت خود ادامه دهد، و ببینم در اينده چه اتفاقی خواهد افتاد."
به نظر می رسد هیچ کس بیشتر از چلسی از اتفاقات در بلوم برایتون خوشش نمی آید. ١٠ بازیکن و کادرفنی طی سال گذشته به استمفوردبریج رفته اند و چلسی بیش از ٢٢٥ میلیون پوند هزینه نقل و انتقالات و پرداخت غرامت را به همراه داشته است.
خروج پاتر در سپتامبر گذشته با پنج تن از کارکنانش راه را برای انتصاب دزربی هموار کرد. مقیاس بی سابقه تجارت بین دو باشگاهی که در یک لیگ با هم رقابت می کنند در تابستان زمانی که برایتون هافبک اکوادور مویسس کایسدو را به مبلغ ١١٥ میلیون پوند به چلسی فروخت، به اوج جدیدی رسید که یک رکورد نقل و انتقالات انگلیس است.
"ما هر موقعیتی را جداگانه نگاه مي كنيم. زمانی که گراهام رفت، شش نفر از دستياران او نيز، ما را ترك كردند. هر معامله یک معامله جداگانه است. اين امکان وجود دارد که طی دو یا سه سال آینده هیچ معامله ای با چلسی نداشته باشیم. بنابراین، برای من، این به هیچ وجه شخصی نیست. هر معامله، قبل از هر چیز بايد بهترین عوايد ممكنه را برای باشگاه ما داشته باشد.
اگر باشگاه های دیگر به سرمربیان، کادر فنی و بازیکنان ما علاقه مند هستند، من ترجیح می دهم اینطور باشد تا اینکه کسی به هیچ یک از بازیکنان یا کادرفنی ما نگاه نکند. بنابراین، ما داریم کاری را بسیار درست انجام می دهیم. ما هر کاری از دستمان بر میآید انجام میدهیم تا بهترین بازیکنانمان را حفظ کنیم، اما میدانیم که همیشه اینطور نخواهد بود.»
تونی بلوم در مورد مدل تجارتي صحبت می کند که منطق را به چالش می کشد، برایتون با فروش بهترین بازیکنان خود بهتر خواهد شد!؟!؟.
"به طور طبیعی هدف ما این است که اينگونه به كار خود ادامه دهیم. نمی توانم چیزی را تضمین کنم، همه می دانیم در لیگ برتر، رقابت سخت است.
هر سال، سه تیم سقوط میكند، بنابراین شما میتوانید مانند برخی تیمها برای سه، چهار، پنج، ۱۰ سال در نیمه اول جدول قرار گيريد، اما این بدان معنا نیست که فصل بدي نداشته باشید و سقوط نکنید.
کاری که ما سعی خواهیم کرد هر فصل انجام دهیم این است؛ تا جایی که می توانیم رقابتی كنيم، نگاهی به سمت بالا داشته باشیم و بپذیریم که روزهای بد يا فصل هاي بد خواهیم داشت و باید امیدوار باشیم که وقتی این اتفاق مي افتد، هنوز در ميان ١٧ تيم جدول كار را خود را خاتمه دهيم.”
الکسیس مک آلیستر، در ماه جون برایتون را به مقصد لیورپول ترک کرد، پیش از آن که فابینیو، روبرتو فیرمینو و جردن هندرسون از باشگاه مرسی ساید، همگی با دستمزدهاي هنگفت به عربستان كنند. برایتون ممکن است در آینده در وضعیت مشابهی قرار گیرد، اگرچه بلوم با احتیاط تأثیر ماندگار لیگ حرفه ای عربستان را نادیده می گیرد.
"فکر نمیکنم کسی منتظر نقل و انتقالات پنجره تابستانی لیگ عربستان با اين مبالغ باشد، لیگ برتر را با فاصله بهترین لیگ فوتبال جهان میدانم. نه فقط از نظر تیم ها و بازیکنان و تاریخ، بلکه هواداران و هر چیزی که ان ها به همراه مي آورند.
من این تغییر را در کوتاه مدت یا حتی بلند مدت نمی بینم. فراتر از آن، چه کسی می داند؟ همه چیز در جهان تغییر می کند، اما در حال حاضر می بینم که لیگ برتر آنقدر قوی است که نباید نگران بود."
اين تنها باري است كه در طول مکالمه بلوم برای پاسخ دادن مکث می کند و از بطری آب خود دو قلپ می نوشد تا افکار خود را در مورد آنچه که به عنوان بزرگترین چالش، پیش روی لیگ برتر می بیند جمع و جور کند.
"مسئله طولانی مدت رابطه لیگ برتر با لیگ فوتبال انگلیس (EFL) در مواردی مانند توزیع درآمد در سراسر هرم فوتبال"
«لیگ برتر در حال همکاری با لیگ فوتبال و اتحادیه فوتبال انگلیس مشغول یک معامله است و این برای سالها ادامه داشته است. این واقعیت وجود دارد که عدم اطمینان وجود دارد، من فکر نمیکنم برای دو جناح خوب باشد. امیدوارم و انتظار دارم به نتیجه ای در این مورد نزدیک بشيم تا براي همه رضايت ايجاد كند.
سازش در سراسر جهان مورد نیاز است. این سه نهاد، بدون اینکه سازمان خارجی یا دولت در آن دخالت داشته باشد، آن را حل خواهند كرد. هنوز راه زیادی برای رفتن وجود دارد. لیگ هاي پايين تر نقش بسیار مهمی برای فوتبال این کشور بازي مي كنند. فکر می کنم اگر لیگ فوتبال شکوفا شود، حتي لیگ برتر رونق بيشتري خواهد گرفت. لیگ فوتبال درخشان است. و در حال حاضر شرایط سختی را پشت سر می گذارد. برای فوتبال حیاتی است تا نشان دهد، قادر است روی پای خود بایستد"
تنها افتخار برايتون:
فينال اِف اِي كاپ( جام حذفي) ١٩٨٣ برابر منچستر يونايتد
زيباترين و تلخ ترين لحظه باشگاه
اين بخشي از مطلب ١٠٠ سالگي ومبلي است. دو بخش از ان در اين صفحات به علاقمندان تقديم شد. اين بخشي از ان مجموعه در دهه هشتاد است كه حيفم آمد در اينجا ارائه نكنم.
مهمترين واقعه طي ١٢٢ سال در تاريخ برايتون، اگر صعودهاي متعدد به دسته يكم قديم يا ليگ برتر را ناديده بگيريم، فقط و فقط، قدم گذاردن به ومبلي براي مقابله با منچستر يونايتد در فينال جام حذفي ١٩٨٣ خلاصه مي شود. ديدار اول از ان بازي هاي كلاسيك و نفس گير بود.
ديدار اول هيچ چيز كم نداشت. برايتون مهجور در برابر يونايتد مشهور، كه با برايان (كاپيتان مارول) رابسون و ايلي از بازيكنان نامي نيز، هيچ چيز كم نداشت.
از تلخ ترين ديدارهايي كه بارها و بارها ديديم و افسوس خورديم. فقط هواداران فوتبال ديدارهاي قديمي را دوره مي كنند تا شايد با نگاه دوباره، قصه پايان ديگري داشته باشد.
در ديدار نكراري، كاپيتان مارول Marvel كلك برايتون را با دو گل خود كند و منچستر ٠-٤ به پيروزي رسيد. مثل هميشه شانس دوباره ايي نصيب برايتون نشد.
اما انچه از ديدار اول در خاطره ها مانده، حكايت ديگري است. جاييكه ضعيف در برابر قوي قد علم مي كند. نترس و شجاع مي جنگد اما به انچه مستحق است دست پيدا نمي كند. براستي تا نيم قدمي ورود به تاريخ پا مي گذارند!
سري به ارشيوها بزنيد تا حس كنيد چه مي گويم!
هر بار كه به تماشاي دوباره نشستيم، افسوس بيشتري خورديم. مايي كه يه عمر، ضعفا و تيم هاي كم شانس تر را حمايت مي كرديم. متاسفانه قصه پايان ديگري نداشت، طي سال ها، حرص و عصبانيت جاي خود را به "آه" و "حيف شد" داد و حسرت ما باقي ماند و هميشگي شد.
بازی اول پس از وقت اضافه ٢-٢به پایان رسید. گل زنان برايتون، گوردون اسمیت و گری استیونز بودند و فرانک استپلتون و ری ویلکینز برای منچستریونایتد.
بازی اول به دلیل تفسیر رادیویی پیتر جونز "...و اسمیت باید گل بزنه 'And Smith must score..." معروف است.
اين جمله در حاليكه اسميت زننده يكي از دو گل برايتون بود، اشاره به ضربه او در دقيقه پاياني فينال اشاره مي كند. این نقل قول به قدري معروف شد كه متعاقباً به عنوانی برای مجله هفتگي برایتون از ان استفاده شد.
مهار بیلی باعث شد تا برایتون دوباره بازی کند و مانع از کسب اولین جام مهم در تاریخ برایتون شد.
اسمیت شانس طلایی تك به تكي در دقيقه ١٢٠ وًدو آخرين لحظه، پس از پاس مایکل رابینسون در پشت خط دفاع خسته یونایتد، به او داد.
پیتر جونز، مفسر بازي فرياد زد: «و اسمیت باید گل بزند،» اما گري بیلی، دروازه بان مو بور يونايتد ناجي قرمزها شد و با پاي خود ضربه اسميت را متوقف كرد.
برخی مهار توپ بيلي را به نوعي رستگاری معنا كردند. زمانيكه در فینال حذفي ١٩٧٩، يك كلاسيك ديگر در ومبلي، سانتر لیام برادی، بازيكن ايرلندي و از بهترين مهاجمان تاريخ اين تيم، از زير دستان مرد شماره يك یونایتد عبور كرد و آلن ساندرلند گل دیرهنگام ارسنال را به ثمر رساند. نتیجه بازي ٣-٢ به نفع توپچي ها پايان يافت.
اما گوردون اسمیت برای همیشه به خاطر از دست دادن ان موقعيت استثنايي در فینال جام حذفی ٨٣ در ومبلی در يادها مانده است. و گل او براي برايتون بدست فراموشي سپرده شد.
اسمیت در زندگینامهاش به صراحت درباره تأثیری که ان شانس سرنوشتساز بر زندگیاش داشته است، صحبت میکند. چگونه هرگز اين فرصت را پيدا نكرد تا با كسب يكي از بزرگ ترين نتايج غول آسا در ومبلي با خاطره ايي خوش زندگي كند.
"از آن زمان تا به حال تعداد زیادی از كف رفتن شانس هاي متفاوت را دیده ايم - برخی در فینال های جام حذفی که بسیار بدتر از مال من بود.
اما اهمیت شانس من لحظه ان بود.
دقیقه ١٢٠، قهرمانی جام حذفی در آخرین دقیقه در وقت اضافه با ضربه آخر بازی، آن هم مقابل یونایتد"
من هرگز پیتر گزارشكر بازي را ندیدم، جمله او هم ماندگار شد!، فقط آرزو می کنم اي كاش حق امتياز آن عبارت " . . . و اسمیت باید گل بزند.» به من تعلق داشت، در طول این سال ها مي تونستن چند پاندي به جيب بزنم.
خوب به یاد دارم، در پايان نیمه اول به تابلوی نتايج نگاه کردم؛ برایتون ١ منچستریونایتد ٠ و زير ان نام من به چشم ني خورد..فکر مي کردم، مهم نیست چه اتفاقی بيافته، من مُهر خود را كوبيده ام و هیچ کس نمی تواند آن را از من بگیرد!
اما ظاهرا هيچ چيز طبق برنامه پیش نرفت!
تنها در پايان بازي مجدد بود که دلتنگی و تاثرم آغاز شد.
"در پايان بازي اول تصور مي كرديم هنوز يك بازی ديگر در راه است، اما زماني كه یونایتد پیروز شد، سرانجام فهميدم غرق شده ايم در حالي كه ما می توانستیم جام را تصاحب كنيم.
اسميت هنوز تمامي جزييات ان لحظه را بياد دارد؛
توپ را زميني و محکم زدم، بيلي به سمت من می آمد، فکر نمی کردم توپ را مهار كند.. او به سمت اشتباه شيرجه رفت اما توپ در ميان پاهایش گیر کرد. می دانم باید گل می زدم. مهم نیست مردم مدام بگويند من بدشانس بودم، يا بيلي سیو save خوبی داشت یا هر چیز دیگری. باز هم احساس بدی دارم. همیشه احساس می کنم باید گل می زدم. هميشه علاقه زیادی به برایتون داشتم از اينرو خاطره ان تا به امروز هم دردناک است. من بارها و بارها بابت از دست دادن ان شانس از هزاران نفر عذرخواهی كرده ام.
حقيقت داره كه مي گن افراد ضعیف نر به ندرت فرصت دومی پیدا می کنند.
به اين خاطر هنوز هم فكر مي كنم اي كاش می شد، جام حذفی را برای برایتون فتح کنم"
بله، همه اسميت را با وجود تمام مدال ها و گلها براي برايتون، سيتي و كيلمرناك و…فقط برای یک لحظه در اواخر بعدازظهر شنبه در ماه می ١٩٨٣ به یاد میآورند. و اسميت ان لحظه دردناك را زندگي مي كند. تا پايان عمر، تا اخربن نفس!
نگاهي به برايتون به بهانه ديدار سيتي و برايتون در ليگ برتر
به همراه تاريخي ترين روايت باشگاه؛ "…و اسميت بايد گل بزنه"
صید «مرغان دریایی» در دریای پرتلاطم لیگ برتر انگلستان
برایتون راه درازی را تا رسیدن به جمع ١٧ تیم برتر پیموده است. این زمانی بود که برای اولین بار تحت هدایت کریس هاتون، دفاخ راست سابق تاتنهام، در فصل ١٨-٢٠١٧ وارد لیگ برتر شد. در طول شش فصل زیر نظر گراهام پاتر و اينك، روبرتو دی زربی، سرمربی ایتالیایی، در لیگ برتر با فوتبال پرخطر و جذاب، پیشرفت بسياري را به رخ مي كشند.
دزربی در ١٢ ماه اول هدایت خود، برایتون را به مقام ششمی در لیگ برتر رساند. بالاتر از ركورد پيش از ان. رتبه نهم که پاتر در فصل ٢٢-٢٠٢١ به دست آورده بود. "برايتون اند هُو آلبيون" براي نخستين بار در تاريخ ١٢٢ ساله باشگاه به اروپا راه يافت. در طول هفته تاریخی باشگاه، پس از كوبيدن منچستریونایتد در اولدترافورد، در اولین بازی اروپایی خود در ساحل جنوبي انگلستان به مصاف "آ ئكا اتن" رفتند، اين پيشرفتي بی نظیر محسوب مي شود. تيم انتخابي فصل گذشته ام، چنان ارتقابي يافته است كه نخبگان فوتبال انگلیس را به چالش می کشد. حقيقتا باورنكردني است.
مرغ هاي دريايي با مربي هوشيار و بيدار خود و مالكي كه تمامي عمر شيفته و عاشق برايتون بوده است، آزادانه و بي پروا، شكم هاي خود را با صيد ماهي هاي درشت در درياي جنوب پُر مي كنند.
شايد ديدار با سيتي كه ناباورانه دو شكست متوالي را در ليگ متحمل شده، محك دوباره اي براي برايتون باشد. بازي در مقابل سيتي زخم خورده از دو باخت به عقیده خیلی ها فرصت مناسبی است تا بار دیگر مردان دی درزبی از عدم ثبات سيتي بيشترين به ه را ببرند و بارديگر خودي نشان دهند. از سوي ديگر سیتی زخمي برای کنترل ليگ و تیم های شمال لندن در صدر جدول، بسادگی بيدي نيست كه از اين بادها بلرزد.
اميرحسين صدر
١٩ اكتبر ٢٠٢٣
بهترین از این نمی شد؛ روبرتو دی زربی کاندیدای برجسته ایی برای جایگزینی گراهام پاتر در برایتون بود. اکنون «مرغان دریایی» ازادانه و با فراغ بال، در حال درو کردن نبوغ او هستند.
روبرتو دزربی در جزئیات فوق العاده است. همه در باشگاه می گویند؛ او بازیکنانش را با اطلاعات بمباران می کند. مردی صمیمی است، به راحتی رابطه برقرار می کند.
از آرایشگری به نام مهمت یا محمد خودمان گرفته که موهایش را در مغازه ای نزدیک آپارتمانش کوتاه می کند و مرتباً با او قهوه می خورد، تا تمامی کارکنان باشکاه که در بین آنها محبوبیت دارد.
هر از گاهی آتشین مزاج است و می تواند از شدت ناراحتی منفجر شود، اما به سرعت آرام می شود. دی زربی مرد خانواده است، دختری در دانشگاه لندن دارد و همسر و پسري در ایتالیا. هر دو جناح دائما برای دیدار یکدیگر سفر می کنند.
توصیفی که بیشتر از این مربی ۴۴ ساله، با سابقه بازی در ناپولی و مشاغل مدیریتی در سرتاسر ایتالیا تا قبل از کنترل تیم «شاختار دونتسک» می شنوید، تنها یک چیز است: "وسواس" به فوتبال. علاقمندی وافر و بیش از اندازه که مانند بسیاری از ما به یک نوع اعتیاد و شیفتگی می رسد.
در پاسخ به این سوال که همه می گویند او وسواس دارد، فقط سر تکان می دهد و دو کلمه بیان می کند: «فوتبال و سیگار!»
«فکر میکنم در زندگی واقعاً خوش شانس هستم، کسب و کارم، شور و عشق من است، و از کار کردن در چنین شرایطی به شدت لذت می برم. این روزها افرادی که در فوتبال و حول و حوش ان کار می کنند حقوق خوبی هم دارند، از اینرو خودم را از تمامی جهات خیلی خوش شانس می بینم»
مانند ارسن ونگر فرانسوی از نسل کذشته، زمانی کهاز سر کار به خانه می رود، تمام شب فوتبال تماشا می کند. بازی های لیگ قهرمانان.
«فوتبال یک سرگرمی، کار، اشتیاق، عطش و هوس است، زندگی من. مشکل زمانی است هیچ بازی در جریان نیست. دوست دارم وقتم را با دستیارم برای تماشای لیگ قهرمانان صرف کنم و در این فصل این برای ما یک افتخار است که در لیگ اروپا بازی می کنیم. اگر فوتبال را زندگی می کنید، بازی های وسط هفته اروپایی باعث غرور و لذت مضاعفی است.
وقفه بازی ها بواسطه دیدارهای بین المللی بسیار سخت و ازاردهنده است»
منابع باشگاه می گویند که «تونی بلوم» شخصاً دی زربی را به عنوان جانشین گراهام پاتر با استفاده از داده های تهیه شده توسط «استار لیزارد StarLizard» شناسایی کرد.
تونی بلوم نامی است برای بسیاری ناآشنا. اما این مرد و شرکتش Starlizard بزرگترین سندیکای قمار در بریتانیا، از بازارهای شرط بندی مانند لیگ برتر انگلیس، ثروت مطلق و بی اندازه ایی به دست می آورند.
دزربی در لیست کوتاه سه نفره ایی بود، اما به محض ملاقات با بلوم و هیئت مدیره، تنها نامزد مورد نظر برایتون شد. شماره یک، با یک سر و گردن بالاتر از کاندیداهای دیگر و تنها کسی که خواستار آن بودند.
«برایتون تيمي نام اشنا بود، چون بازیهای زیادی در لیگ برتر تماشا می کردم. ما در لندن با تونی بلوم و پل باربر و دیوید ویر جلسه ای داشتیم و آنها فلسفه، ایده و نقشه های خود را برای من توضیح دادند.
نظرات و برنامه های ان ها به ایده های من بسیار نزدیک بودند. همیشه فکر می کردم باید بهترین مکان، درست ترین باشگاه را برای خودم انتخاب کنم، نه برای پول یا سطح رقابت در لیگ های برتر اروپا، بلکه به خاطر ایده ها و سبک کار. کار با بازیکنان جوان در برایتون، از این بهتر نمی شد.
در حال حاضر در دنياي رويايي بسر مي برم. همه چیز در اوکراین به طرز بدی تمام شد، بطور حتم می دانید چرا؟، جنگ.
تصور می کنید زمانی که در اینجا شروع به کار کردم خیلی سخت بود، نه، اصلا. مربی خارجی در یک کشور جدید، تیمی جدید، بازیکنان جدید، همکاران جدید و هیئت مدیره ایی با دیدگاهی مشترک.
یک رویای بی نظیر و کامل. با سبک بازی، رابطه با بازیکنان، با تمامی مجموعه باشگاه. نتیجه ان زندگی را در برایتون را خوشایند ساخت.
دی زربی از دوستان گاردیولا است. امروزه به نام او در بسیاری از مکالمات و مطالب مربوط به مربیان مبتکر معاصر در کنار پپ گواردیولا اشاره می شود.
"این دیوانگی محض است، نام من در کنار گواردیولا.
فکر می کنم مربی خوبی هستم، اما صادقانه فکر نمی کنم قادر به تغییر چیزی باشم. یه ایده هایم پاییندم، و تماي اين ايده ها را به بازیکنانم منتقل می کنم و آنها در پذيرش تمامي ان ها بسیار خوب عمل كرده اند. به اهمیت مربی واقف هستم، چون بازیکن بودم و فوتبال بازي كردم، اما در نهايت بازیکنان مهمتر از مربیان هستند. شما ممكن است بهترین ایده ها را داشته باشید، اما اگر بازیکنان مناسبی برای پياده كردن طرح ها و نقشه هاي هاي خود نداشته باشید، عملي كردن تمامي ايده هايي كه در ذهن داريد غیرممکن است.
گارديولا در سطح دیگری است. به نظر من، بهترین است. من قصد دارم ایده های خود را گسترش دهم. پيشرفت ما هنوز تمام نشده و هرگز تمام هم نخواهد شد!"
توني بلام؛ هوادار و مالك باشگاه
صحبت از برايتون به مربي تيم ختم نمي شود. ممكن نيست زماني كه از مرغان دريايي و موفقيت ان ها حرف مي زنيد به توني بلام و انچه او به عنوان صاحب و هوادرا باشگاه براي اين تيم انجام داده سخني به ميان نيايد.
مردي متفاوت از تصويري كه عمدتا از روسا و صاحبان باشگاه ها در ذهن داريم.
کن براون مدیر عامل سابق در مورد اولین ملاقات با تونی بلوم، رئیس برایتون اند هاو آلبیون و از پيشگامان جهاني در شرط بندی ورزشی مي گويد؛
«عادت کرده بودم برای مولتی میلیونرها کار کنم ملاقات هاي متعدد، با مولتی ميلياردرها، اما اولین برداشت من از ديدار بلوم در مقايسه با همه ان ها كاملا فرق بود.
او متفاوت بود.
با قطار از شمال لندن به ویدین Withdean آمده بود. پالتو به تن داشت، کيفي روي دوش و با یک کلاه پایین کشیده برایتون كه همه پيشاني او را پوشانده بود، وارد دفتر من شد. براحتي میتوانست يكي از تماشاگراني باشد كه آماده نشستن روی سکوها استاديوم است.»
بلوم اکنون ٥٣ ساله است. از دوران کودکی از برایتون حمایت می کرد و طي ١٤ سال كنترل باشگاه، برايتون را متحول کرد.
تيمي كه در ليگ يكم تقلا مي كرد. در Withdean، در یک پیست دو و میدانی كه به استاديوم فوتبال تبديل شده بود، بازي می کردند، زمانی که او مالک شد. بیش از ٣٦٠ میلیون پوند از ثروت شخصی خود را که از امپراطوری شرط بندی ورزشی آنلاین خود به دست آورده بود، سرمایه گذاری کرد تا برایتون را به یک باشگاه لیگ برتر تبدیل کند.
انرژي روحي و جسمي يك هوادار كه اتفاقا صاحب باشگاه هم هست، غير قابل توضيح است.
بلوم رابطه خود با دزربی را اين گونه تشريح مي كند؛
"معمولاً سعی میکنم، عمدتا قبل از بازی، يا گاهی بعد از بازی، يا در زمین تمرین با او صحبت کنم. ما براي برقراری ارتباط نسبتاً مشكلي ندلرم.
زمانی که با روبرتو صحبت می کنم، بیشتر در مورد فوتبال است. او بسیار فوتبالی است. کاملاً عاشق ان است، يك معتاد فوتبال. دانش او از فوتبال و توقع او از تیم هايي كه اراده می كند باورنکردنی است.
پرشور است. البته با همه ایدههایی که دارم موافق نیست و من لزوماً با (همه ایدههایی) که او دارد موافق نیستم، اما این اهميتي ندارد.
"داشتن دیدگاه های متفاوت عالي است، اما وقتی صحبت از فوتبال و بازيكنان و تيم و تاکتیک هایش می شود، مشخصا او در كنترل كامل است. ما پاداش آن را میبینیم، ۱۲ ماه شگفتانگیز، وقتی میبینیم چگونه از بازیکنان به نحو احسن استفاده کرده، به شكلي كه بسياري از بازيگران به درجات بالاتري رسيده اند، و به گونهای بازی مي کند که بسیاری از سرمربیان لیگ برتر در مورد آن صحبت میکنند. و اذعان دارند، آماده کردن تیمشان برای بازی مقابل برایتون تا چه حد دشوار است."
در اين ميان دزربی قبلاً در مراحل مختلف در اولین سال حضورش در برایتون، با تاتنهام و بازگشت به ایتالیا برای هدایت بازیکنان بزرگ سرزمینش، اینترمیلان، آث میلان، یوونتوس یا رم، زير ذره بين قرار گرفته است.
اما بلوم مانند بسياري از مالكان، از اين حيث آشفته نیست. مدت هاست با اين جريان اشنايي دارد. بازیکنان و مربيان برایتون دائما متقاضيان زیادی دارند. نگاه او نشان از بسياري ويژگي هاي متفاوت او دارد.
"سعی ميکنم زیاد نگران نباشم. فقط تا جایی که ممكن است برنامه ریزی می کنم.
همیشه ليستي از سرمربیان دارم، شما هرگز نمی دانید چه کسی ممکن است در زمان نياز در دسترس باشد. راستش نمی دانم چه زمانی روبرتو باشگاه ما را ترک می کند، اما مانند همه، او در نهایت روزي خواهد رفت. با روندی که در پیش گرفته ایم، خيالم راحت است که بهترین جانشین ممکن را در اختيارخواهیم گرفت.
بدیهی است سخنم به معنای این نیست که بگوییم قرار است فردی مانند روبرتو را جذب کنیم، به خوبی روبرتو. نه، روبرتو در کاری که انجام می دهد و نحوه تشکیل و كنترل تيم نسبتاً منحصر به فرد است. و زمانی که روز موعود فرا رسد، پر کردن جاي او بطور حتم سخت خواهد بود، اما با انتخاب خود، تا حد. ممكن از ريسك و خطر پرهيز خواهيم كرد.»
در حال حاضر بازيگر مورد علاقه بلام تا پيش از انكه تيمي از راه برسد و با قرارداد هنگفتي او را با خود ببرد ايوان فرگوسن است. بازيگري كه آلن شيرر در "Athletic" در باره او نوشت: در ١٨ سالگي خيلي چيزهاي را كه بايد به ما نشان داده است. پسركي كه هت تريك قابل اشاره ايي در مقابل نيوكاسل داشت.
"من در مورد ایوان فرگوسن بسیار هیجانزده هستم، مانند بسیاری از بازیکنان جوان ما که فوقالعاده خوب بازی میکنند، اجازه خواهم داد پتانسیل خود را تا حد ممکن نشان دهند. فرگوسن نیازی به من ندارد تا بیشتر به او فشار بیاورم. او یک مرد جوان مستعد است، خلق و خوی فوق العاده ای دارد. ما فقط به او فضا می دهيم به پیشرفت خود ادامه دهد، و ببینم در اينده چه اتفاقی خواهد افتاد."
به نظر می رسد هیچ کس بیشتر از چلسی از اتفاقات در بلوم برایتون خوشش نمی آید. ١٠ بازیکن و کادرفنی طی سال گذشته به استمفوردبریج رفته اند و چلسی بیش از ٢٢٥ میلیون پوند هزینه نقل و انتقالات و پرداخت غرامت را به همراه داشته است.
خروج پاتر در سپتامبر گذشته با پنج تن از کارکنانش راه را برای انتصاب دزربی هموار کرد. مقیاس بی سابقه تجارت بین دو باشگاهی که در یک لیگ با هم رقابت می کنند در تابستان زمانی که برایتون هافبک اکوادور مویسس کایسدو را به مبلغ ١١٥ میلیون پوند به چلسی فروخت، به اوج جدیدی رسید که یک رکورد نقل و انتقالات انگلیس است.
"ما هر موقعیتی را جداگانه نگاه مي كنيم. زمانی که گراهام رفت، شش نفر از دستياران او نيز، ما را ترك كردند. هر معامله یک معامله جداگانه است. اين امکان وجود دارد که طی دو یا سه سال آینده هیچ معامله ای با چلسی نداشته باشیم. بنابراین، برای من، این به هیچ وجه شخصی نیست. هر معامله، قبل از هر چیز بايد بهترین عوايد ممكنه را برای باشگاه ما داشته باشد.
اگر باشگاه های دیگر به سرمربیان، کادر فنی و بازیکنان ما علاقه مند هستند، من ترجیح می دهم اینطور باشد تا اینکه کسی به هیچ یک از بازیکنان یا کادرفنی ما نگاه نکند. بنابراین، ما داریم کاری را بسیار درست انجام می دهیم. ما هر کاری از دستمان بر میآید انجام میدهیم تا بهترین بازیکنانمان را حفظ کنیم، اما میدانیم که همیشه اینطور نخواهد بود.»
تونی بلوم در مورد مدل تجارتي صحبت می کند که منطق را به چالش می کشد، برایتون با فروش بهترین بازیکنان خود بهتر خواهد شد!؟!؟.
"به طور طبیعی هدف ما این است که اينگونه به كار خود ادامه دهیم. نمی توانم چیزی را تضمین کنم، همه می دانیم در لیگ برتر، رقابت سخت است.
هر سال، سه تیم سقوط میكند، بنابراین شما میتوانید مانند برخی تیمها برای سه، چهار، پنج، ۱۰ سال در نیمه اول جدول قرار گيريد، اما این بدان معنا نیست که فصل بدي نداشته باشید و سقوط نکنید.
کاری که ما سعی خواهیم کرد هر فصل انجام دهیم این است؛ تا جایی که می توانیم رقابتی كنيم، نگاهی به سمت بالا داشته باشیم و بپذیریم که روزهای بد يا فصل هاي بد خواهیم داشت و باید امیدوار باشیم که وقتی این اتفاق مي افتد، هنوز در ميان ١٧ تيم جدول كار را خود را خاتمه دهيم.”
الکسیس مک آلیستر، در ماه جون برایتون را به مقصد لیورپول ترک کرد، پیش از آن که فابینیو، روبرتو فیرمینو و جردن هندرسون از باشگاه مرسی ساید، همگی با دستمزدهاي هنگفت به عربستان كنند. برایتون ممکن است در آینده در وضعیت مشابهی قرار گیرد، اگرچه بلوم با احتیاط تأثیر ماندگار لیگ حرفه ای عربستان را نادیده می گیرد.
"فکر نمیکنم کسی منتظر نقل و انتقالات پنجره تابستانی لیگ عربستان با اين مبالغ باشد، لیگ برتر را با فاصله بهترین لیگ فوتبال جهان میدانم. نه فقط از نظر تیم ها و بازیکنان و تاریخ، بلکه هواداران و هر چیزی که ان ها به همراه مي آورند.
من این تغییر را در کوتاه مدت یا حتی بلند مدت نمی بینم. فراتر از آن، چه کسی می داند؟ همه چیز در جهان تغییر می کند، اما در حال حاضر می بینم که لیگ برتر آنقدر قوی است که نباید نگران بود."
اين تنها باري است كه در طول مکالمه بلوم برای پاسخ دادن مکث می کند و از بطری آب خود دو قلپ می نوشد تا افکار خود را در مورد آنچه که به عنوان بزرگترین چالش، پیش روی لیگ برتر می بیند جمع و جور کند.
"مسئله طولانی مدت رابطه لیگ برتر با لیگ فوتبال انگلیس (EFL) در مواردی مانند توزیع درآمد در سراسر هرم فوتبال"
«لیگ برتر در حال همکاری با لیگ فوتبال و اتحادیه فوتبال انگلیس مشغول یک معامله است و این برای سالها ادامه داشته است. این واقعیت وجود دارد که عدم اطمینان وجود دارد، من فکر نمیکنم برای دو جناح خوب باشد. امیدوارم و انتظار دارم به نتیجه ای در این مورد نزدیک بشيم تا براي همه رضايت ايجاد كند.
سازش در سراسر جهان مورد نیاز است. این سه نهاد، بدون اینکه سازمان خارجی یا دولت در آن دخالت داشته باشد، آن را حل خواهند كرد. هنوز راه زیادی برای رفتن وجود دارد. لیگ هاي پايين تر نقش بسیار مهمی برای فوتبال این کشور بازي مي كنند. فکر می کنم اگر لیگ فوتبال شکوفا شود، حتي لیگ برتر رونق بيشتري خواهد گرفت. لیگ فوتبال درخشان است. و در حال حاضر شرایط سختی را پشت سر می گذارد. برای فوتبال حیاتی است تا نشان دهد، قادر است روی پای خود بایستد"
تنها افتخار برايتون:
فينال اِف اِي كاپ( جام حذفي) ١٩٨٣ برابر منچستر يونايتد
زيباترين و تلخ ترين لحظه باشگاه
اين بخشي از مطلب ١٠٠ سالگي ومبلي است. دو بخش از ان در اين صفحات به علاقمندان تقديم شد. اين بخشي از ان مجموعه در دهه هشتاد است كه حيفم آمد در اينجا ارائه نكنم.
مهمترين واقعه طي ١٢٢ سال در تاريخ برايتون، اگر صعودهاي متعدد به دسته يكم قديم يا ليگ برتر را ناديده بگيريم، فقط و فقط، قدم گذاردن به ومبلي براي مقابله با منچستر يونايتد در فينال جام حذفي ١٩٨٣ خلاصه مي شود. ديدار اول از ان بازي هاي كلاسيك و نفس گير بود.
ديدار اول هيچ چيز كم نداشت. برايتون مهجور در برابر يونايتد مشهور، كه با برايان (كاپيتان مارول) رابسون و ايلي از بازيكنان نامي نيز، هيچ چيز كم نداشت.
از تلخ ترين ديدارهايي كه بارها و بارها ديديم و افسوس خورديم. فقط هواداران فوتبال ديدارهاي قديمي را دوره مي كنند تا شايد با نگاه دوباره، قصه پايان ديگري داشته باشد.
در ديدار نكراري، كاپيتان مارول Marvel كلك برايتون را با دو گل خود كند و منچستر ٠-٤ به پيروزي رسيد. مثل هميشه شانس دوباره ايي نصيب برايتون نشد.
اما انچه از ديدار اول در خاطره ها مانده، حكايت ديگري است. جاييكه ضعيف در برابر قوي قد علم مي كند. نترس و شجاع مي جنگد اما به انچه مستحق است دست پيدا نمي كند. براستي تا نيم قدمي ورود به تاريخ پا مي گذارند!
سري به ارشيوها بزنيد تا حس كنيد چه مي گويم!
هر بار كه به تماشاي دوباره نشستيم، افسوس بيشتري خورديم. مايي كه يه عمر، ضعفا و تيم هاي كم شانس تر را حمايت مي كرديم. متاسفانه قصه پايان ديگري نداشت، طي سال ها، حرص و عصبانيت جاي خود را به "آه" و "حيف شد" داد و حسرت ما باقي ماند و هميشگي شد.
بازی اول پس از وقت اضافه ٢-٢به پایان رسید. گل زنان برايتون، گوردون اسمیت و گری استیونز بودند و فرانک استپلتون و ری ویلکینز برای منچستریونایتد.
بازی اول به دلیل تفسیر رادیویی پیتر جونز "...و اسمیت باید گل بزنه 'And Smith must score..." معروف است.
اين جمله در حاليكه اسميت زننده يكي از دو گل برايتون بود، اشاره به ضربه او در دقيقه پاياني فينال اشاره مي كند. این نقل قول به قدري معروف شد كه متعاقباً به عنوانی برای مجله هفتگي برایتون از ان استفاده شد.
مهار بیلی باعث شد تا برایتون دوباره بازی کند و مانع از کسب اولین جام مهم در تاریخ برایتون شد.
اسمیت شانس طلایی تك به تكي در دقيقه ١٢٠ وًدو آخرين لحظه، پس از پاس مایکل رابینسون در پشت خط دفاع خسته یونایتد، به او داد.
پیتر جونز، مفسر بازي فرياد زد: «و اسمیت باید گل بزند،» اما گري بیلی، دروازه بان مو بور يونايتد ناجي قرمزها شد و با پاي خود ضربه اسميت را متوقف كرد.
برخی مهار توپ بيلي را به نوعي رستگاری معنا كردند. زمانيكه در فینال حذفي ١٩٧٩، يك كلاسيك ديگر در ومبلي، سانتر لیام برادی، بازيكن ايرلندي و از بهترين مهاجمان تاريخ اين تيم، از زير دستان مرد شماره يك یونایتد عبور كرد و آلن ساندرلند گل دیرهنگام ارسنال را به ثمر رساند. نتیجه بازي ٣-٢ به نفع توپچي ها پايان يافت.
اما گوردون اسمیت برای همیشه به خاطر از دست دادن ان موقعيت استثنايي در فینال جام حذفی ٨٣ در ومبلی در يادها مانده است. و گل او براي برايتون بدست فراموشي سپرده شد.
اسمیت در زندگینامهاش به صراحت درباره تأثیری که ان شانس سرنوشتساز بر زندگیاش داشته است، صحبت میکند. چگونه هرگز اين فرصت را پيدا نكرد تا با كسب يكي از بزرگ ترين نتايج غول آسا در ومبلي با خاطره ايي خوش زندگي كند.
"از آن زمان تا به حال تعداد زیادی از كف رفتن شانس هاي متفاوت را دیده ايم - برخی در فینال های جام حذفی که بسیار بدتر از مال من بود.
اما اهمیت شانس من لحظه ان بود.
دقیقه ١٢٠، قهرمانی جام حذفی در آخرین دقیقه در وقت اضافه با ضربه آخر بازی، آن هم مقابل یونایتد"
من هرگز پیتر گزارشكر بازي را ندیدم، جمله او هم ماندگار شد!، فقط آرزو می کنم اي كاش حق امتياز آن عبارت " . . . و اسمیت باید گل بزند.» به من تعلق داشت، در طول این سال ها مي تونستن چند پاندي به جيب بزنم.
خوب به یاد دارم، در پايان نیمه اول به تابلوی نتايج نگاه کردم؛ برایتون ١ منچستریونایتد ٠ و زير ان نام من به چشم ني خورد..فکر مي کردم، مهم نیست چه اتفاقی بيافته، من مُهر خود را كوبيده ام و هیچ کس نمی تواند آن را از من بگیرد!
اما ظاهرا هيچ چيز طبق برنامه پیش نرفت!
تنها در پايان بازي مجدد بود که دلتنگی و تاثرم آغاز شد.
"در پايان بازي اول تصور مي كرديم هنوز يك بازی ديگر در راه است، اما زماني كه یونایتد پیروز شد، سرانجام فهميدم غرق شده ايم در حالي كه ما می توانستیم جام را تصاحب كنيم.
اسميت هنوز تمامي جزييات ان لحظه را بياد دارد؛
توپ را زميني و محکم زدم، بيلي به سمت من می آمد، فکر نمی کردم توپ را مهار كند.. او به سمت اشتباه شيرجه رفت اما توپ در ميان پاهایش گیر کرد. می دانم باید گل می زدم. مهم نیست مردم مدام بگويند من بدشانس بودم، يا بيلي سیو save خوبی داشت یا هر چیز دیگری. باز هم احساس بدی دارم. همیشه احساس می کنم باید گل می زدم. هميشه علاقه زیادی به برایتون داشتم از اينرو خاطره ان تا به امروز هم دردناک است. من بارها و بارها بابت از دست دادن ان شانس از هزاران نفر عذرخواهی كرده ام.
حقيقت داره كه مي گن افراد ضعیف نر به ندرت فرصت دومی پیدا می کنند.
به اين خاطر هنوز هم فكر مي كنم اي كاش می شد، جام حذفی را برای برایتون فتح کنم"
بله، همه اسميت را با وجود تمام مدال ها و گلها براي برايتون، سيتي و كيلمرناك و…فقط برای یک لحظه در اواخر بعدازظهر شنبه در ماه می ١٩٨٣ به یاد میآورند. و اسميت ان لحظه دردناك را زندگي مي كند. تا پايان عمر، تا اخربن نفس!