یکی از مهم ترین و کلیدی ترین پست ها در فوتبال، خط هافبک است. نبرد در مرکز زمین تا حد زیادی به سمت دیکته شدن این که چه کسی حرف آخر را میزند، پیش میرود. بنابراین هافبک ها یکی از مهم ترین عوامل فوتبال هستند. خط هافبک نمی تواند توسط یک فرد تحت پوشش کامل قرار بگیرد. پس باید واحدی از هافبک ها وجود داشته باشد تا هر کدام وظیفه خودشان را انجام دهند. هافبکهای دفاعی، می توان جز کلیدی ترین تخریب گر ها آنها را نامید. آنها سعی می کنند پاشنه آشیل برنامه های تیم حریف باشند، تا بازی آنها را از بین ببرند و مالکیت توپ را برای تیمشان بدست آورند. سپس هافبکهای میانی هستند که از فضاهای تنگ بیرون میآیند و با ارسال دقیق توپ به هم تیمی های خود کارشان را به نحو احسنت انجام می دهند. آنها به طوری کلی پا به توپ عالی دارند. هافبکهای هجومی نیز وجود دارند که وظایف دفاعی آنها محدود است و به آنها این آزادی داده می شود تا مشارکت زیادی در خط حمله داشته باشند. بنابراین این مثلث میانی کاربرد زیادی برای تیم هایشان دارند. برای همین ما هم قصد داریم، نگاهی به برترین مثلث های میانی بپردازیم:
دیدیه دشان، ادگار داویدز، زین الدین زیدان (یوونتوس) |
یوونتوس در سال های پایانی قرن بیستم دارای بهترین ترکیب ممکن بود. محور اصلی موفقیت های آنها در آن زمان، سه هافبک دیدیه دشان، ادگار داویدز و زین الدین زیدان بود. تیم پر ستاره بیانکونری با مربیگری مارچلو لیپی، دو بار متوالی به فینال لیگ قهرمانان اروپا رسیدند اما هر دو بار در فینال شکست خوردند. دشان به عنوان یک هافبک دفاعی عالی بود. خواندن استثنایی او از بازی، (که اکنون به او کمک کرده تا به یک مربی فوق العاده تبدیل شود)، او را قادر می ساخت تا جلوی حملات حریفان را بگیرد. دشان همچنین بازیکن پا به توپ خوبی بود و پخش کننده کننده قابل اعتماد توپ به شمار می آمد. در کنار دشان دو تا از بهترین هافبک ها بودند. داویدز هلندی یک هافبک تمام عیار بود که سرسختی و پویایی، او را به یکی از بهترین ها تبدیل کرد. او نه تنها در توپ ربایی عالی بود، بلکه به لطف دید و فاصله پاسهایش همیشه درخشان بود. داویدز پا به توپش فوق العاده عالی بود و در روزهای جوانی به «شهردار خیابان» معروف بود. زین الدین زیدان نفر بعدی این خط سه نفره بود. زیزو یکی از بهترین فوتبالیست های تمام دوران است. او در همه جای زمین بود و به سختی می توان هافبکی را پیدا کرد که بهتر از بازیکن فرانسوی باشد. زیدان دارای برد فوق العاده، توانایی فوق استثنا در دریبل زدن و همچنین دید و تکنیک بی عیب و نقص او. این سه نفر با هم فقط دو فصل بازی کردند، اما این کافی بود تا آثار پاک نشدنی ها در ذهن تمام فوتبال دوستان باقی بماند.
_________________________________________________________
لوتار ماتئوس، پیر لیتبارسکی، توماس هاسلر (آلمان غربی) |
چیزی که سه نفره لوتار ماتائوس، پیر لیتبارسکی و توماس هاسلر را از بقیه متمایز می کند این است که هیچ یک از آنها هافبک جنگنده نبودند. این به سادگی معنا است که هیچ کدام از آنها به دلیل توانایی خود در شکستن حملات حریفان شناخته نشده بودند. ویرانگر ها یک ویژگی خالص از خط سه نفره بودند. تیم ملی آلمان غربی که در سال 1990 جام جهانی را به دست آورده بود، سه هافبک فنی درخشان داشت که هر تیمی با آنها رو به رو می شد واقعا کارش بی نهایت سخت بود. لوتار ماتائوس ناوشکن تعیین شده این سه نفر بود. ماتائوس یک تکل زن قهار و یک بازیکن خستگیناپذیر بود. از نظر تاکتیکی باهوش و یک پاسدهنده بینظیر توپ بود. لیتبارسکی که به خاطر حس شوخ طبعی اش شناخته می شود، یکی از بهترین دریبل زن های آن زمان بود. اگرچه او بیشتر دوران حرفه ای خود را در جناحین بازی کرد، اما به لطف توانایی فنی خود به عنوان هافبک مرکزی برای تیم ملی آلمان غربی بازی می کرد. توماس هاسلر شماره 10 بسیار سریع و چابک بود تا از بن بست ها بیرون بیاید و به هم تیمی هایش در گلزنی کمک می کرد. این سه با هم غیرقابل توقف بودند و آلمان غربی را به قهرمانی در جام جهانی 1990 رساندند.
_________________________________________________________
جنارو گتوزو، آندره آ پیرلو، کلارنس سیدورف (آث میلان) |
این بحث وجود دارد که خط میانی گتوزو، پیرلو و سیدورف بدون جادوی کاکا ناقص بوده است. با این حال، اگر نگاه کنید که میلان چگونه در دهه اول قرن بیست و یکم بازی می کند، مشخص می شود که کاکا نقش تهاجمی با مسئولیت های دفاعی محدود داشت. گتوزو موتور خط میانی آث میلان بود. او حضور ترسناکی در زمین فوتبال داشت. گتوزو یک هافبک دفاعی بی امان، تهاجمی و حالتی خشن داشت. او حریفان را تا زمانی که تسلیم نشوند ول نمی کرد. او یک فوتبالیست باهوش و با قدرت جنگجویی بی نظیر بود. او دقیقا محافظ پیرلو بود. کلارنس سیدورف، که با نام "Il Professore" نیز شناخته می شود، از نظر فنی ماهر و پا به توپ بی نظیری داشت. آندره آ پیرلو یکی از بهترین بازیسازان تمام دوران است. دید، برد پاس و کنترل او روی توپ انقدر عالی بود که باید توسط نسل های جدید فوتبال مورد مطالعه قرار گیرد. این سه نفر با هم دو قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا، دو عنوان قهرمانی سری آ، یک کوپا ایتالیا، دو سوپرکاپ ایتالیا و دو سوپرکاپ یوفا را به دست آوردند.
_________________________________________________________
کاسمیرو، تونی کروس، لوکا مودریچ (رئال مادرید) |
دستاوردهای کاسمیرو، تونی کروس و لوکا مودریچ را نمی توان نادیده گرفت. این سه نفر آنقدر قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا بدست آوردهاند، که هیچکس به گرد پای آنها نمی رسد. کاسمیرو که به عنوان یک هافبک کاملاً دفاعی بازی می کرد، توانایی های فنی خود را زیر نظر زیدان تقویت کرد و تبدیل به ناوشکن اصلی رئال مادرید شد. این برزیلی نه تنها در پس گرفتن توپ، بلکه در پخش کردن توپ نیز عالی است. تونی کروس و لوکا مودریچ دو تا از بهترین هافبک های میانی دوران مدرن هستند. کروس یکی از دقیق ترین پاسورهایی است که فوتبال تا به حال دیده است. لوکا مودریچ از نظر تکنیکی به همان اندازه که مهارت دارد، بیشتر حمل کننده توپ است. او همچنین شریک کاملی برای تونی کروس است. اگرچه موفقیتهای اخیر رئال مادرید ارتباط زیادی با مهاجمان آنها دارد، اما نمیتوان از کمک سه بازیکن میانی آنها چشم پوشی کرد.
_________________________________________________________
سرخیو بوسکتس، آندرس اینیستا، ژاوی (بارسلونا/اسپانیا) |
واقعاً نباید هیچ بحثی وجود داشته باشد. هیچ مثلثی در خط میانی به اندازه بوسکتس، اینیستا و ژاوی، حریفان را ناامید نکرده و هواداران فوتبال را مسحور خود نکرده است. سه تا از بهترین هافبک های نسل خود که توانستند نمایش های ماندگاری را اجرا بگذارند. بوسکتس عمیق ترین نقش را در بین این سه ایفا می کرد. اگرچه او مانند تخریب گر ها ساخته نشده است، اما بوسکتس با هوش تاکتیکی و حس موقعیتیابیاش، ضعف هایش را جبران کرده است. او همچنین از نظر تکنیکی به عنوان یک هافبک دفاعی به همان اندازه که دیده ایم ماهر است. ژاوی و اینیستا اصلا توپ را از دست نمی دادند. آن ها می توانستند با یک پاس دفاع حریف را ویران کنند و از هم بپاشند. این سه نفر چه از لحاظ انفرادی و چه از لحاظ گروهی بی نظیر بودند. آنها با هم سه قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا، پنج قهرمانی لالیگا و سه کوپا دل ری را در بارسلونا به دست آوردند. آنها دقیقاً به عنوان سه هافبک منظم در کنار هم برای تیم ملی اسپانیا بازی نکردند، زیرا ژابی آلونسو در کنار بوسکتس در دو پیوت بازی می کرد. اما آنها به همان اندازه موثر بودند و با لاروخا دو قهرمانی اروپا و جام جهانی فوتبال در سال 2010 را به دست آوردند.
_________________________________________________________
مایکل اسین، کلود ماکلله، فرانک لمپارد (چلسی) |
این سه نفر به عنوان یک خط سه نفره بسیار درخشان و به صورت انفرادی عالی بودند. این مثلث موتورخانه خوزه مورینیو در اولین فصل حضور او در چلسی بودند. مورینیو به لیگ برتر انگلیس آمد و توانست نام خود را در کتاب تاریخ انگلیس ثبت نماید. او بیشتر این دستاورد را مدیون موتور خانه خط هافبک خود می باشد. این سه هافبک سه فصل رویایی را در کنار هم سپری کرده بودند، و هر تیمی که مقابل آنها به ویژه در استمفورد بریج رو به رو می شد، نابود می گردید. نقش ماکلله فراتر از آن چیزی که فکر می کردید. نقش او محوری بود که به طرز ماهرانه ای تمام برنامه های حریفان را برملا می کرد. فرانک لمپارد نقش بسیار سازندهای داشت و در هر یک از این سه فصل بیش از ۲۰+ گل به ثمر رسانده بود و این سه فصل جزء بهترین فصل های دوران حرفهای او بوده است. اما برسیم به مایکل اسین، کسی که ترکیب کاملی از دو هافبک کناری خود بود. اسین چنان نیروی قوی در مرکز زمین داشت، که نشاط، انسجام و زندگی واقعی را برای تیمش به ارمغان می آورد.
_________________________________________________________
زانتی، کامبیاسو، اسنایدر (اینتر) |
ترکیب این سه نفر به اینتر میلان کمک کرد تا اولین سه گانه رویایی خود را کسب نمایند: لیگ قهرمانان، کوپا ایتالیا و اسکودتو. این سه نفر بهترین ترکیب هافبک در سال 2010 بودند که تحت هدایت خوزه مورینیو به این موفقیت دست یافتند. زانتی در واقع یک هافبک نبود، اما خوزه مورینیو تیمش را به گونهای تنظیم می کرد تا زانتی کهنهکار دفاع چپ بیشتر اوقات در مرکز با کامبیاسو و اسنایدر حضور داشته باشد. اسنایدر هم بازیساز و مرد همه کاره مورینیو در خط هافبک بود. اما کامبیاسو ترکیبی بین این دو نفر بود. هم به عنوان تخریب گر تیم شناخته می شد و هم می توانست در امر بازیسازی به تیمش کمک کند.
_________________________________________________________
ماسکرانو، ژابی آلونسو، استیون جرارد (لیورپول) |
جفت خط هافبک میانی خاویر ماسکرانو و ژابی آلونسو کاملاً فوقالعاده بود، و در طول آن زمان نمونه بارز یک «دو محور» در سطح جهانی بودند. ماسکرانو به اندازه هر تخریب گر هجومی دیگر در فوتبال رقابتی بود. این بازیکن آرژانتینی سریع، سرسخت و در عین حال آلونسو یکی از خوشنوعترین و مسلطترین بازیکنان اروپا بود. هر چیزی را که او لمس می کرد، کلاس خالص بود. این ترکیب آلونسو و ماسکرانو توسط استیون جرارد که کمی بالاتر از این دو هافبک بازی می کرد، ترسناک و خطرناک بود. هیچ خط میانی وجود نداشت که بتواند آنها را به چالش بکشد.
_________________________________________________________
دیوید بکهام، رایان گیگز، پل اسکولز (منچستر یونایتد) |
این سه بازیکن یونایتدی جایگاه خود را در فوتبال و فرهنگ بهعنوان بتهایی برای نسلهای بعدی تثبیت کردهاند. آنها فداکارترین بازیکنان منچستریونایتد بودند و مهارت های آنها بارها به نمایش گذاشته شده بود. پل اسکولز و رایان گیگز و بکهام یکی از بهترین هافبک های سه گانه منچستریونایتد را تشکیل داده بودند. در مورد پاس دادن توپ ها پل اسکولز، رایان گیگز و دیوید بکهام یکی از بهترین هافبک های تاریخ بودند. علاوه بر این در امر شوت زنی فوق العاده عالی بودند و گل های به یادماندنی زیادی به ثمر رسانده بودند.
_________________________________________________________
ون هانگم، نیسکنز، یانسن (آژاکس /هلند) |
وقتی مردم در مورد تیم بزرگ هلند در سال 1974 صحبت می کنند، تمرکز بر یوهان کرایف است، و قابل درک است. با حال با تغییرات انقلابی 4-3-3 Rinus Michels، این خط هافبک نیز بسیار خاص بودند. این خط میانی از اسطوره های فاینورد ویلم فان هانگم و ویم یانسن و یوهان نیسکنز ستاره آژاکس تشکیل شده بود. این سه نفر نقش های مشابهی را برای تیم های باشگاهی و ملی خود ایفا می کردند و به طرز درخشانی با هم هماهنگ بودند. هر سه انرژی فوق العاده ای داشتند و فوق العاده سخت کوش بودند. ون هانگم یک پاسور سطح جهانی و فوق العاده بود. یانسن در خواندن الگوی بازی فوق العاده بود و نیسکنز یک گلزن نسبتاً منظم از خط میانی بود. آن بازی های رویایی در کنار برای تیم ملی هلند انجام دادند.