درفصل زمستان بادی شدید و سرد می وزد در حالی که به سختی میتوان جلوی چشم خود را دید. هیچ چیز نمیتواند جلوی پیشرفت این سرمای شدید در قسمت جنوب شرق انگلستان بگیرد. منطقه جنوب شرق، یک منطقه بزرگ کشاورزی است اما دو تیم فوتبال اصلی دارد : نوریچ سیتی در نورفولک و ایپسویچ تاون در سافولک.
در حالی که این دو تیم در مقایسه تیم های کلان شهر های انگلستان کوچک تر هستند ولی مانند بوکسور هایی هستند که با رقبایی سنگین تر از وزن خود مشت می زنند.
نوریچ درست قبل از شروع لیگ برتر قوی بود و در فصل افتتاحیه، قبل از پیروزی معروفش مقابل بایرن مونیخ در جام یوفا، سوم شد.
اما بحث ما ایپسویچ است......
ایپسویچ تاون با انتصاب آلف رمزی به عنوان سرمربی خود در آگوست ۱۹۵۵، زمانی که در لیگ دسته سوم (جنوب) بودند، از موفقیت بیشتری برخوردار شدند آنها پیش از این یک تیم کوچک استانی بودند که هیچ افتخاری از خود نداشتند.
رمزی که ۳۲ بار پیراهن تیم ملی ملی را پوشیده بود و حتی شکست مفتضحانه مقابل آمریکا را در جام جهانی ۱۹۵۰ به چشم دیده بود، کفش های خود را در سال ۱۹۵۵ آویخت و به فکر مراحل بعدی زندگیاش افتاد.
او بازیکنی بود که فهم تاکتیکی اش زبانزد بود و طبیعی بود به سمت مربیگری گرایش پیدا کند. به این ترتیب مالکان باشگاه ایپسویچ تاون که خانواده کابولد بروینگ بودند به سراغ او رفتند و که بعد از سقوطشان به دسته سوم نقش مربی _ بازیکن رو به او بدهند. اما او با رد کردن این پیشنهاد توافق کرد که در ۳۵ سالگی سرمربی باشگاه شود.
بنابراین باید این پروژه شروع میشد....
در حالی که ایپسویچ تاون یک باشگاه کوچک در یک لیگ سطح پایین بود، رمزی امیدوار بود قدم های بزرگتری بردارد. هیچکس در اطراف این باشگاه در مورد اتفاقاتی که بعدا اتفاق میافتاد حتی نمی توانست رویاپردازی کند.
رمزی در فصل دوم خود، با تیمی که در طول فصل ۱۰۰ گل به ثمر رساند به عنوان قهرمان به دسته دوم صعود کرد و متعاقبا با قهرمانی در دسته دوم موفق به صعود به لیگ برتر شد.
به طرزی باورنکردنی رمزی، ایپسویچ تاون را برای قهرمانی در لیگ برتر هدایت میکرد و در انتها به هدفش رسید. بله ایپسویچ تاون قهرمان لیگ برتر شد. یک دستاورد باوردنکردنی در طول تنها ۴ فصل.
متاسفانه ایپسویچ تاون نتوانست ثبات خود را حفظ کند. پس از قهرمانی در فصل ۶۲_۱۹۶۱ لیگ انگلیس، ایپسویچ تاون آرام آرام روند نزولی گرفت. اما در ژانویه ۱۹۶۹ یک مربی جدید به جنوب شرق پای گذاشت. کسی که در آینده مربی بزرگی خواهد شد. بابی رابسون.
این آغاز یک پروژه بلند مدت بود. پروژه ای که یک دهه طول میکشید اما همه عوامل باشگاه به بابی اعتماد کامل داشتند. یک دهه بعد باز هم ایپسویچ تاون قامت یک مدعی به خود گرفت و اوج کار قهرمانی جام حذفی در سال ۱۹۷۸ مقابل آرسنال بود.
آنها در این دوره همیشه جزو ۵ تیم برتر بودند و همیشه تیم های بزرگی مثل منچستر یونایتد و لیورپول را اذیت میکردند و شاهکار آنها شکست ۰_۶ منچستر یونایتد در خانه بود علی رغم اینکه دروازه بان منچستر دو پنالتی را مهار کرد.
با این حال یک سوال وجود داشت : آیا تیم رابسون میتوانست از لیورپول که بزرگترین تیم انگلیس در آن دوره بود پیشی بگیرد؟
همه به این موضوع فکر میکردند که فصل ۸۱_۱۹۸۰ شروع شد. ایپسویچ تاون فصل قبل پایین تر از لیورپول و منچستر یونایتد سوم شده بود.
لیورپول در آن زمان توسط باب پیزلی هدایت میشد و ستارگانی مثل دالگلیش، تامپسون، فیل نیل و..... در ترکیب خود میدید. آنها فصل قبل علاوه بر قهرمانی لیگ در جام حذفی و اتحادیه نیز تا نیمه نهایی پیش رفته بودند. اما از آن سو هم رابسون تیم آماده ای در سافولک جمع کرده بود.
در درون دروازه پل کوپر بود که تخصصش گرفتن پنالتی بود. در خط دفاع بازیکنان قابلی مانند جورج برلی، تری بوچر، میک میلز و راسل عثمان حضور داشتند که به غیر از برلی، مابقی در تیم ملی انگلیس نیز حضور داشتند.
اما در خط هافبک بود که اوضاع جالب میشد. در دهه ۷۰ فوتبال انگلیس کاملا جزیره ای بود. یعنی تصور نمی شد بازیکنان خارجی با سختی های فیزیکی لیگ جزیره کنار بیایند و در یک شب بارانی در ژانویه، مانند گل پژمرده خواهند شد. فوتبال انگلیس فوتبال ظریفی نیست.
اما بابی با این ایده موافق نبود.....
ادامه دارد.
پینوشت: این مقاله از وب سایت football times ترجمه شده است و عکس ها از وب سایت های ایرانی مانند ویکی پدیا و مشرق برداشته شده است.