لیگز کاپ، یکی از لذتبخشترین جامهاییست که لئو برده؛ خورخه ماس و دیوید بکام، برای باشگاهتان موزه بسازید، قرار است از این پس، مسی برای میامی جامها را درو کند.
۷ بامداد دلانگیز گذشت؛ تورنمنتی که ۲۲ جولای، با برد ۲-۱ لحظات پایانی مقابل کروز آزول مکزیک، نخستین بازی لئو برای اینترمیامی، آغاز شد، با پیروزی ۴-۰ مقابل آتلانتایونایتد، ۳-۱ مقابل اورلاندو، ۴-۴ مقابل دالاس (۵-۳ پنالتی)، ۴-۰ مقابل شارلوت و ۴-۱ مقابل فیلادلفیا ادامه یافت و به قهرمانی شیرین مقابل نشویل ختم گردید. جامی که آنقدر با آن خو گرفته بودم که کارهای مشابهی را پیش از بازی انجام میدادم تا مبادا دست از پا خطا کردنم، تیم را ناکام بگذارد.
او شبها خواب را از من میگرفت و صبحها چشمهایم را باز نگه میداشت تا او را ببینم و نفسی برای ادامهی زندگی تازه کنم. و نهایتاً امشب در فینال لیگز کاپ، اینترمیامی در ژیودیس پارکِ نشویل به مصاف نشویل رفت. یکی از بهترین و پرمهرهترین تیمهای امالاس که سینسیناتی، تیم اول لیگ امریکا و مونتری، تیم دوم لیگ مکزیک را کنار زده بود.
تیم تاتا مارتینو، نشویل را آچمز کرد. ابتدا دقیقهی ۲۳، کاپیتان مسی با کنار زدن زیمرمن، مدافع تیم ملی امریکا و سپس یک ضربه کاتدار زیبا، میامی را پیش انداخت. حریف روی بدشانسی کلندر، دروازهبان میامی گل زد اما اینتر کم نیاورد و حتی دوبار به تیرک زد. بازی نهایتاً به ضربات پنالتی رفت.
کاپیتان پنالتی نخست خود را گل کرد و در ادامه کلندر، دروازهبان میامی، که در طول جام هم کمک زیادی به تیم کرد، روح دیبو را در خود دید و پنالتی دوم و یازدهم نشویل را به بهترین شکل مهار و پنالتی خود را به زیبایی زد تا اینترمیامی به نخستین قهرمانی تاریخ خود دست یابد. کلندر، پس از بازی هم گفت که برای دیبو احترام زیادی قائل است.
اینتر میامی، حال و هوای بارسا و آرژانتین را برای مسی و من دارد و تا زمانی که او در این تیم چنین حسی را تجربه میکند، من هم هوادار اینترمیامی هستم. این تیم، تیم پانزدهم کنفرانس شرق بود، دوماه هیچ بازیای را نبرده بود، لئو مسی آمد، در ۷ بازی، ۷ برد (۲ برد در پنالتیها)، ۱۰ گل و ۱ پاس گل ثبت کرد و یک جام بین قارهای را برای این تیم به ارمغان آورد و بهترین بازیکن این جام شد.
مسی در ۳۶ سالگی حتی اجازه نمیدهد در تورنمنتها فرد دیگری آقای گل شود و جوایز فردی را هم از آن خود میکند. چه جام جهانی چه لیگز کاپ. او امشب ۵۰ امین اثر مستقیم خود روی گلهای تیمهایش در فینالها را داشت و در تاریخ رکورددار است. او اینترمیامی از از رتبه ۸۹۱ جهان به ۳۷۲ رسانده آن هم فقط در ۷ بازی!
گروههای بزرگی از هواداران اینتر میامی (لا فامیلیا) را میتوان دید که در برادوی در مرکز شهر نشویل قدم میزدند و موسیقی هونکیتونک را اجرا میکردند. تا نیمهشب، آنها به طبل میکوبیدند، به زبان اسپانیایی شعار میدادند. یک زن نپالی که صورت مسی را روی گونهاش خالکوبی کرده بود، برای تماشای مردی که به گفته خودش بیشتر از شوهرش دوست دارد، برای دو بلیط هزینه کرد. مردی اهل السالوادور که در آرکانزاس زندگی می کند تولد 28 سالگی خود را با یک سفر جادهای برای تماشای این بازی جشن گرفت. یک هوادار آرژانتینی اهل لسآنجلس از لاس وگاس و سلتلیک سیتی گذشت و به نشویل آمد.
لوئیس دوجو، هوادار ونزوئلایی از دورال که قصد داشت پیراهن مسی را با وجود نشستن در میان هواداران نشویل، زیر پیراهنش بپوشد، گفت: "رویای من این است که قهرمانم را در فینال ببینم و نمیتوانم باور کنم که اینجا هستم. پدرم از چهار سالگی من را هوادار بارسا کرد و میتوانستم ببینم که مسی متفاوت است. انگار انسان نیست. نمیخواهم بگویم که بزرگترین هوادار او هستم، زیرا احتمالاً بسیاری از مردم چنین احساسی دارند، اما احساس میکنم که من او را میشناسم، حتی اگر هرگز به او نزدیک نبودم یا با او صحبت نکردهام."
کتول، هوادار اهل نپال، 1540 دلار برای دو بلیط و 10 دلار برای خالکوبی صورت مسی روی گونه خود هزینه کرد و شش ساعت از رینولدزبورگ، اوهایو برای رسیدن به این بازی رانندگی کرد. او گفت: "مسی عشق اول من است و شوهرم عشق دوم من است و او هم مسی را بیشتر از من دوست دارد. من الان طرفدار اینتر میامی هستم. هر جا مسی برود، آن تیم من است." و این تأثیر شگفتانگیزی که مسی بر میگذارد.
با تمام اینها، تواضع او همچنان مایه مباهاتِ منِ هوادار اوست که هنگام بالا بردن جام، یدلین، کاپیتان پیشین میامی را صدا زد تا باهم جام را بالا ببرند. برای لئو مسی این احترامها بسیار ارزشمندترند و به شما اطمینان میدهم امشب او حتی به این هم فکر نمیکند که اکنون با ۴۴ جام پرافتخارترین بازیکن تاریخ فوتبال است. او تیمش را قهرمان کرده و فقط از آن لذت میبرد. نزدیک به ۳ ماه دیگر دوشاتلیه، میزبان توپ طلای هشتم اوست و باید بار دیگر بگویم؛ لئو، هدیهای آسمانی برای من است که ادامه میدهد تا فولبو و هوادارانش اکسیژنِ سالم تنفس کنند.
با او میشود از زمینیهای فانی فاصله گرفت و به دوردستها پرواز کرد و به آرامش رسید. [با اقتباس از «با من پرواز کن» اثر فرانک سیناترای بزرگ]