امیر امیرمن خودم لر کوهدشتم لریمون نزدیک به لکیه و لکی هم بلدم.ولی زبان لکیه متفاوت از لری هست بطوریکه اگر کسی فقط لر باشه نمی تونه لکیه بفهمه.لری مینجایی تقریبا تفاوت دستوری با فارسی نداره و واژگان و فعل هاش فرق داره اما لکی اینجور نیست. توی دستور زبان با فارسی و لری فرق داره و توی واژگان هم همینطور.مثلا اگر کسی فقط واژگان لکی رو بلد باشه توی جملات ماضی لکی معنی رو کاملا برعکس می فهمه که یعنی فاجعه.ولی برای لر یا کردی مجاور با لکی،چنین اتفاقی نمی افته.به این ویژگی زبانی ارگاتیو میگن که تاجایی می دونم فقط در زبان پهلوی ساسانی وجود داشته(در زبان های قبل یا بعدش دیده نشده)و در زبون های لکی،هورامی،کردی سورانی،کردی کرمانجی،برخی گویش های لری،برخی زبان های مرکز کشور و... وجود دارن. مثلا:
ئهرانم وتینه
ترجمه کلمه به کلمه:برایم گفته ایی
معنی واقعی:برات گفتم
زهنگم دائه ئهبه
ترجمه کلمه به کلمه:زنگم زد بهش
ترجمه درست:بهش زنگ زدم
لیوهت کردم(شیتت کردم)
ترجمه کلمه به کلمه:دیوانت کردم
ترجمه درست:دیوانم کردی
دهستت اشکونم
ترجمه کلمه به کلمه:دستت شکوندم
ترجمه درست:دستم رو شکوندی
یه کی کوشتین
ترجمه کلمه به کلمه:این کی را کشتی!
ترجمه درست:کی تورا کشت(دقت کنید کشتن به معنی زدن منظورمه)
شار منت شیوو(یا همان شارت شیوونم)
ترجمه کلمه به کلمه:آرامش منات بهم زد.
ترجمه درست:آرامشم را بهم زدی.
ئاگرم بیهسه مال
ترجمه کلمه به کلمه: آتش ام شده است به خانه
ترجمه درست:خانم آتش گرفت
مهر ئهبنم نووتین
ترجمه کلمه به کلمه:مگر بهم نگفتین
ترجمه درست:مگر برایت نگفتم
البته این موضوع همانطور که گفتم در زمان ماضی است ولی در برخی جملات زمان حال هم دیده میشه.
مرمی بیه ئهبه(مر یا مرخ به معنی مرغ)
ترجمه کلمه به کلمه:مرغام ایی بده بهش!!!!!
ترجمه درست:مرغی بده به من.
زهنگته مهههم ئهره
ترجمه کلمه به کلمه:زنگت می زنم بهش
ترجمه درست:بهت زنگ می زنم
پس در خصوص ارگاتیو ناقص کسی که کرد منطقه شمالی تر باشه احتمالا این جملات به گوشش آشناست.
نکته دیگر اینکه نشانه می استمراری در فارسی در لکی به صورت مه است به هورامی شباهت داره.
(مثلا:مهچم:می روم،مهههم:میکنم،مهرم:می خورم.
تفاوت دیگر لکی با زبان های مجاور در رابطه با حروف مختلفه. مثلا حرف از در لری میشه دِ، در کردی نیز میشه لِ، اما در لکی میشه ئِ،ئهژ و مثال های دیگه
توی لکی برخی حروف هستن که من توی فارسی لری یا کردی ندیدم تا حالا.
مثل حرف ر، را که به جمله حالت تاکیدی می دن.(دقت کنید این ر و را که من میگم با را فارسی کاملا فرق داره در اصل توی لکی را مفعولی نداریم و در جمله نیست،باز هم مثل لری کوهدشت و برخلاف لری مینجایی که را مفعولی حرف ن است)
مثلا: ئه پهررا بچو
معنی :از کناره برو
هایمنه کویهشتره
معنی:هستیم در کوهدشت
یا در برخی افعال:
بنیشِرا:بشین(بنیشه+را تاکیدی)
بچوئِرا:برو(بچوئه+را تاکیدی)
این در خصوص زبان، همچنین لک ها دارای جشن ها و مراسم ها هستن که در بین اقوام مجاور
مشترک هستند و برخی هم نیست.مثلا در کوهدشت و نور آباد جشنی به اسم تویل تکن وجود داره که در مهر و آبان ماه برگزار میشه و به نوعی جشنی برای مردگان هست.یا داشتن تقویم لکی و منابع مکتوب و چیز های دیگه
پس بخوایم در خصوص زبان لکی حرف بزنیم از نظر دستوری به کردی مناطق شمالی تر و از نظر واژگان همپوشانی بالا با لری و کردی جنوبی در کنار گروه مهمی از واژگان مختص به لکی هستیم. از نظر قومی هم شباهت بالایی بین لر ها و لک ها وجود داره. بطوریکه مثلا یک طایفه می تونه افرادی و داشته باشه که به لکی یا لری حرف می زنند در کنار هم. من خودم علیرغم اینکه لر هستم ولی بیشتر لکی حرف می زنم و لکیم بهتره.در هر حال می تونم بگم که از نظر واژگان بین زبان های مجاور همپوشانی وجود داره از نظر دستور زبان اختلاف هست که طبیعیه.در کل هم زبان لکی توی استان های مختلف گویش ها مختلفی داره که قضاوت رو کمی در موردش سخت میکنه لر و کردی هم همینطورن.
ولی به نظرم زبان لکی داره ویژگی های متمایز کننده در دستور زبان است که بهتره به چشم یک زبون
مستقل نگاه بشه،ولی نبایست از شباهت های چشم گیر اون با لری و همسایه دیگر مثل کردی غافل بود