اختصاصی طرفداری | در یکی از جدیدترین بخش های «ایستگاه تاکتیک»، شهاب شهابی، تاکتیک نویس طرفداری، که دورههای مختلف مربیگری و آنالیز معتبر را سپری کرده، گزارش فنی بخشی از آخرین دوره را در اختیار طرفداری قرار داده تا علاقهمندان حرفه ایِ مباحث فنی که شرایط و امکان حضور در این دورههای ارزشمند را ندارند، با بخشی از مباحث مطرح شده در آن آشنا شوند و اطلاعات فنی به روزی را به دست آورند.
مفهوم «Build-up» یا بازیسازی و یا ساختِ بازی، در فوتبال مدرن، مفهوم بسیار مهمی است که روز به روز نیز به اهمیت آن افزوده میشود. در این یادداشت به طور ویژه و مفصل به این مفهوم میپردازم، آن را تعریف میکنم، بخشهای مختلفش را مورد بررسی قرار میدهم و با ذکر موارد مصداقی سعی خواهم کرد تا به خوبی این مفهوم را جا بیندازم. آنچه به طور عمومی هواداران فوتبال از مفهوم «Build-up» میدانند، مربوط به معادل فارسی آن، بازیسازی، میشود. اینکه در هر کجای زمین بازیکنان سعی میکنند با به گردش درآوردن توپ، اصطلاحا بازیسازی کنند و آن را میان همتیمیها انتقال دهند. مفهوم «Build-up» در امر فنی فوتبال اما بسیار پیچیدهتر است و به چهار مرحله تقسیمبندی می شود. چهار مرحلهای که کاملا به یکدیگر مربوط هستند و کیفیت هر مرحله، می تواند به طور مستقیم روی مرحله بعدی اثرگذار باشد.
به تصویر زیر دقت کنید، که چهار مرحله این مفهوم را نشان میدهد: 1 – مرحله اول 2 – مرحله دوم 3 – مرحله سوم (خلق) 4 – مرحله چهارم (گلزنی). به طور مفصل هر یک از این مراحل را به طور مجزا و با ذکر مثالهای مختلف مورد بررسی قرار میدهم و در نهایت نیز از این خواهم گفت که کدام تیمها در حال حاضر از بهترینها در هر مرحله محسوب میشوند.
مرحله اول بیلدآپ
مرحله اول این مفهوم، به اعتقاد بسیاری از سرمربیان، مربیان، مدرسان، آنالیزورها و اهالی فنی فوتبال، مهمترین بخش محسوب میشود. جایی که ساختِ بازی شکل میگیرد و رویکرد در این بخش، هر چه که باشد، میتواند وضعیت و کیفیت تیم در سه مرحله دیگر را نیز تعیین کند. چندین پارامتر در بخش اول وجود دارد که رویکرد یک سرمربی و یک تیم را در خصوص این مفهوم عیان میکند. پارامتر اول، تصمیم گیری در خصوص کوتاه بودن و یا بلند بودن پاس است. پارامتر دوم، ارسال پاس به مناطق مرکزی و یا مناطق کناری زمین است. پارامتر سوم سرعت انتقال توپ است و پارامتر چهارم ریسکی بودن و یا مطمئن بودن پاسها است. تصمیمگیری یک سرمربی در خصوص این چهار پارامتر، می تواند رویکرد او و تیمش را در این مفهوم مشخص کند.
فوتبال مدرن مدتهاست که اصل اولیه خود را در بخش اول «Build-up»، بر ارسال پاسهای کوتاه قرار داده است. جایی که سرمربیان مدرن در تلاش هستند با استفاده از بازیکنان خود در یک سوم تدافعی، پرس حریف را با ارسال پاسیهای کوتاه بشکنند و تیمشان را با موفقیت به مرحله دوم بازیسازی برسانند. به همین علت است که این سرمربیان، ضربات شروع دروازه را عموما به طور کوتاه انجام میدهند و از همین جا بود که لزوم داشتن یک دروازهبان توانا در بازی با توپ، عیان شد. شما به ندرت میتوانید تیم مدرن و سرمربی مدرنی را پیدا کنید که مرحله اول «Build-up» تیمش را بر اساس پاسهای بلند از عقب زمین پایهریزی کند. ارسال پاسهای بلند عموما به عنوان یک نقشه جایگزین در ذهن سرمربیان مدرن جریان دارد که در شرایط خاص، بازیهای خاص و حریفانی خاصتر، رو به این مسئله میآورند (البته ارسال پاسهای بلند جدیدا در حال تکامل است و سرمربیان مدرن با جدیت بیشتری روی آن کار میکنند). به همین علت این سرمربیان نیاز به دروازهبانانی دارند که در بازی با توپ، انتقال آن و پخش کردن دقیق و سریع آن، توانا باشند (به صورت کوتاه به عنوان ایده اصلی و به صورت بلند به عنوان نقشه جایگزین). مسئلهای که در این فصل در خصوص اریک تن هاخ و آندره اونانا (توضیح مفصل فنی) و همچنین میکل آرتتا و داوید رایا شاهد آن بودیم. اونانا و رایا هر دو دروازهبانانی هستند که در این خصوص از داوید دخیا و رمزدیل، بسیار تواناتر هستند.
پارامتر دوم، جایی است که یک سرمربی مشخص میکند ایده اصلی مرحله اول از «Build-up» تیمش بر اساس مناطق مرکزی زمین است یا مناطق کناری. به عنوان مثال روبرتو دزربی، سرمربی برایتون، تاکید بسیار زیادی بر مناطق مرکزی دارد (توضیح فنی). او مرحله اول «Build-up» را بر اساس چهار بازیکن پایهریزی میکند. دو مدافع میانی و دو هافبک وسطی که در یک سوم تدافعی و شروع بازیسازی، خودشان را به دروازه نزدیک میکنند. دزربی در تلاش است تا این چهار بازیکن، تیم را از کانالهای مرکزی راهی مرحله دوم «Build-up» کنند.
پپ گواردیولا اما این مسئله را با حضور ادرسون، دو یا سه مدافع در خط اول (با توجه به رویکرد مربوط به بازی خاص) و صد البته نابغهای به نام رودری انجام میدهد. در ادامه خواهم گفت که چرا رودری نابغه است. او هافبک وسطی است که حداقل در دو مرحله از چهار مرحله «Build-up» تاثیر مستقیم دارد و نفر اول در هر دو مرحله ابتدایی در پازل پپ گواردیولا محسوب میشود. اریک تن هاخ نیز مرحله اول را با استفاده از دروازهبانش، دو مدافع و یک هافبک انجام میدهد. جایی که او همواره تاکید بر جذب فرنکی دی یونگ داشت (بازیکنی که در دو مرحله از این مفهوم توانا است) اما در نهایت فصل پیش را با کاسمیرو به پایان رساند و در این فصل نیز امیدوار است امرابط بتواند این خلا را برای او پر کند.
نکته بعدی که در مرحله اول «Build-up» اهمیت دارد، انتخاب بازیکن و یا بازیکنانی موثر در راستای انتقال تیم به مرحله دوم است. جایی که شما به بازیکنی نیاز دارید که بتواند در لحظه مورد نیاز پس از شکستن فشار و پرس حریف، بازی تیم را از یک سوم تدافعی، راهی یک سوم میانی کند تا تیم رسما خودش را به مرحله دوم «Build-up» برساند. این جاست که لزوم داشتن بازیکنانی که بتوانند این کار را به بهترین شکل انجام دهند، اهمیت پیدا میکند. این کار از طریق کنشهای مشخصی صورت میگیرد که عموما کنشهای «Progressive Pass» (توضیح مفصل فنی) و «Progressive Carries» (توضیح مفصل فنی) است. بازیکنانی که در هر دو این کنشها توانا باشند، به خوبی میتوانند تیمشان را از مرحله اول «Build-up» به مرحله دوم آن برسانند. رودری، نمونه بارز و درجه یک این بازیکنان است. کاسمیرو در یکی از این دو کنش، توانایی دارد و کامل نیست اما به عنوان مثال امرابط، بازیکن کاملتری در این دو کنش محسوب میشود (توضیح مفصل فنی).
مرحله دوم بیلدآپ
در این مرحله تیم شما موفق شده پرس و فشار حریف از بالا را با موفقیت بشکند و از یک سوم تدافعی، راهی یک سوم میانی زمین شود. اینجاست که مرحله دوم از «Build-up» آغاز شده. در این مرحله نیز پارامترهای مختلفی جهت تصمیمگیری وجود دارد که میتواند رویکرد یک سرمربی و تیم را مشخص کند. جایی که یک سرمربی مشخص میکند تیمش قرار است چگونه در مرحله دوم ظاهر شود و با چه روشهایی خودش را راهی مرحله سوم کند. اینکه از فضای بین خطوط استفاده کند، اینکه از پاسهای موسوم به «Switches» استفاده کند و در نهایت اینکه چه بازیکن یا بازیکنانی محور تیم در راستای انتقال به مرحله سوم از «Build-up» باشند.
در مرحله دوم، حفظ توپ و به گردش درآوردن متوالی و حتی طولانی آن اهمیت بسیار زیادی پیدا میکند. جایی که تیم صاحب توپ به دنبال رسیدن به ثبات در جریان مالکیت خودش است و پس از آن سعی میکند راههایی برای انتقال تیم به مرحله سوم (خلق موقعیت) پیدا کند. حفظ و گردش توپ در یک سوم میانی آنقدر ادامه پیدا میکند تا شرایط برای انتقال توپ به یک سوم تهاجمی و در نهایت مرحله سوم از «Build-up» فراهم شود. بازیکنی همچون رودری، در مرحله دوم از «Build-up» نیز یک نابغه محسوب میشود. او به خوبی نبض بازی تیم را در یک سوم میانی در اختیار دارد و به تیم ریتم میدهد. گواردیولا هافبک اسپانیایی تیمش را در مرحله دوم نیز به عنوان نفر اصلی انتخاب کرده و این بازیکن نقشی اساسی در انتقال بازی سیتی به یک سوم تهاجمی ایفا میکند.
در منچستریونایتد اریک تن هاخ در مرحله دوم نیز مشکلات جدی دارد. کاسمیرو در این مرحله نیز تواناییهایی دارد اما بازیکن کاملی نیست. او در حمل توپ، حفظ توپ و توانایی ارسال پاسهای کوتاه پیاپی در جهت ثباتسازی به مالکیت تیم، مشکلاتی دارد که هر تیم مدرنی را در مرحله دوم از «Build-up» میتواند دچار مشکل کند. امرابط در این خصوص نیز بازیکن کاملتری محسوب میشود و تن هاخ امیدوار است تا با حضور او در کنار کاسمیرو، یونایتد بتواند توپ را بسیار بهتر در مرحله دوم و یک سوم میانی به گردش دربیاورد. امرابط میتواند در عین حال نقشی کلیدی نیز در انتقال یونایتد به مرحله سوم از «Build-up» ایفا کند.
مرحله سوم بیلدآپ
در این مرحله تیم شما موفق شده به خوبی فشار و پرس تیم را در یک سوم میانی زمین نیز بشکند و با موفقیت توپ را به یک سوم تهاجمی انتقال دهد. این جا تیم شما در مرحله سوم از «Build-up» قرار گرفته و حالا باید به دنبال اجرای آن باشد. مرحله سوم مربوط به خلق موقعیت میشود. جایی که بازیکنان خط جلو وارد بازی میشوند و باید هنر خودشان را در خلق موقعیت نشان دهند. در منچسترسیتی مرحله سوم عموما از طریق یکی از بازیکنان روی دست رودری و چهار بازیکن از پنج بازیکن خط جلو صورت میگیرد. چهار بازیکنی که بارها توضیح دادهام چگونه با اختصاص مناطق مشخصی از زمین به خود، از روشهای مختلفی جهت خلق موقعیت استفاده میکنند (توضیح مفصل فنی).
یورگن کلوپ در لیورپول مرحله سوم را عموما از کنارههای زمین طراحی میکند. جایی که دو مدافع کناری «Ultra-aggressive» همراه با توپ وجود دارند که نقشی بسیار کلیدی در مرحله سوم و خلق موقعیت در لیورپول به عهده دارند. هماهنگی این دو مدافع کناری با یکدیگر به قدری فوق العاده است که در بسیاری از مواقع میتوانند در کنار یکدیگر مرحله سوم و چهارم از «Build-up» را برای لیورپول به طور همزمان انجام دهند.
مائوریتزیو ساری اما عموما این مرحله را با تشکیل مثلثهای مختلف در کنارههای زمین انجام میدهد. جایی که یکی از دو هافبک روی دست، در کنار مدافع کناری و بازیکن خط جلو، میتوانند به تیم در راستای رسیدن به «Numerical Superiority» (توضیح مفصل فنی) کمک کنند و در نهایت از همین طریق نیز خلق موقعیت درون باکس انجام شود. نقشه فنی زیر به خوبی این مسئله را در بازی تیمهای ساری نشان میدهد. جایی که لاتزیو مقابل اتلتی در لیگ قهرمانان اروپا در سمت چپ بار دیگر این مسئله را نمایان کرد.
مرحله چهارم بیلدآپ
در نهایت همه چیز به مرحله چهارم ختم میشود. جایی که اگر تیم شما مراحل گذشته را با خوبی و با کیفیت طی کرده باشد، همه چیز در دستان مهاجم یا مهاجمان تیم قرار میگیرد. مرحله چهارم، موقعیت گلزنی و تمام کنندگی است. لحظه نهایی و جایی که تیم باید زحماتش را در سه مرحله قبلی، برداشت کند. نکته مهمی که در مرحله آخر اهمیت دارد، قرار دادن مهاجم در موقعیت گل با کیفیت است. تمامی مراحل برای رسیدن به این مهم تلاش میکنند و در مرحله چهارم نیز تیم باید در چنین موقعیتی قرار گیرد. مفهوم «xG» (توضیح مفصل فنی) نیز روی همین مساله تاکید دارد. مرحله چهارم از «Build-up» به معنای قرار گرفتن مهاجم یا مهاجمان تیم در موقعیتی با «xG» بالا است. یعنی موقعیتهایی که بیش از 70 درصد احتمال دارد که مهاجم بتواند توپ را وارد دروازه حریف کند.
منچسترسیتی همچون دیگر مراحل، بهترین تیم در مرحله چهارم است. اَبَر تیم گواردیولا معمولا در هر مسابقه بیشترین «xG» را خلق میکند که نشان میدهد تا چه اندازه کیفیت «Build-up» این تیم در تمامی مراحل بالا است. مادامی که شما بتوانید چنین کیفیتی در «Build-up» داشته باشید، چندان فرقی نمیکند که چه مهاجمی در نوک تیمتان حضور داشته باشد و شاید حتی یک مهاجم با توانایی متوسط نیز بتواند کار شما را راه بیندازد چه برسد به اینکه غولی همچون ارلینگ هالند در نوک خط حمله وجود داشته باشد.
همانطور که از توضیحات نیز پیداست، تک تک این مراحل به طور پیوسته و مستقیم به یکدیگر مربوط هستند. هیچ تیمی نمیتواند بدون اینکه کیفیت خوبی در هر یک از مراحل نشان دهد، در مرحله بعدی به موفقیت برسد. یک سرمربی مدرن در فاز نخست، ایدههایش را در هر یک از مراحل چهارگانه طراحی میکند، سچس بازیکنان مورد نظر ایدههایش را در هر مرحله شناسایی می کند و پس از آن الگوهای مختلف خود را برای رسیدن به مرحله عمل، تمرین میکند تا به بهترین شکل در زمین مسابقه پیادهسازی شود. همراه با توپ، «Build-up»، اهمیت بسیار زیادی دارد و میتواند سرنوشت یک تیم را تعیین کند.
برای اینکه به طور مصداقی این مراحل چهارگانه را در زمین مسابقه نیز درک کنید، به مثال زیر توجه کنید. مثالی که در دورههای مختلف مربیگری و آنالیز از آن استفاده میشود و مربوط به دیدار تاریخی بارسلونا و رئال مادرید است. در تصاویر به ترتیب اجرای استثنایی مراحل چهارگانه «Build-up» را توسط بارسلونا ملاحظه میکنید. جایی که بارسلونا از لحظه نخست همراه با ویکتور والدز، ساختِ بازی را آغاز میکند و به ترتیب مراحل را یکی پس از دیگری، تا باز شدن دروازه رئال مادرید، طی میکند. تصاویر به خوبی در کنار توضیحاتی که تاکنون ارائه شد، معنا پیدا میکند و میتواند مسئله را به خوبی برای شما جا بیندازد. در تصاویر اول میبینیم که چگونه بارسلونا مرحله اول از «Build-up» را آغاز کرده و چگونه هنرمندانه آن را پیش میبرد.
در ادامه میبینیم که چگونه بارسلونا با موفقیت راهی یک سوم میانی شده و میتواند به خوبی خودش را به مرحله دوم برساند. مهنای واقعی ساختِ بازی که فوتبال مدرن به دنبال رسیدن به آن در هر تیمی است.
حالا بارسلونا با موفقیت توانسته مرحله دوم را نیز به اتمام برساند و راهی یک سوم تهاجمی شود. جایی که مرحله سوم آغاز شده و بازیکنان خلاق تیم باید خلق موقعیت را انجام دهند. نگاه کنید که هنرمندی همچون اینیستا چگونه میتواند از بهترین بازیکنان نسل خودش در مرحله سوم ساخت بازی باشد.
در نهایت نیز ملاحظه میکنید که بارسلونا به خوبی یک موقعیت گل با کیفیت در مرحله چهارم از ساخت بازی نصیبش شده و در مصافی تک به تک، میتواند دروازه رئال مادرید را باز کند. نمونهای سرراست و واضح از یک «Build-up» مدرن و تمام و کمال.
در یادداشتهای آینده نیز به طور مصداقیتر به بررسی کیفیت مراحل چهارگانه «Build-up» در تیمهای مطرح دنیا خواهم پرداخت. جایی که ایدههای هر سرمربی و روشهای او برای رسیدن به بهترین کیفیت در مراحل مختلف این مفهوم، نمایان خواهد شد.
*نقشههای فنی از گروه فنی Betweentheposts استخراج شده است.