تیرهتر از سیاهی (به ژاپنی: -黒の契約者-Dākā Zan Burakku - Darker Than Black) یک مجموعه تلویزیونی انیمه ژاپنی به نویسندگی و کارگردانی تنسای اوکامورا است، که توسط استودیوی بونز از ۵ آوریل تا ۲۷ سپتامبر ۲۰۰۷، از شبکههای امبیاس و تیبیاس پخش شدهاست. بر پایه نسخه انیمه، دو سری مانگا نیز تهیه گردیده است، که از سال ۲۰۰۷ در ماهنامه آسوکا و یانگ گانگان به چاپ رسیدهاست. پخش فصل دوم انیمه نیز به تعداد ۱۲ قسمت، با نام تیرهتر از سیاهی: Gemini of the Meteor از اکتبر ۲۰۰۹ در شبکه امبیاس شروع شده، و تا دسامبر ۲۰۰۹ ادامه داشت. ده سال پیش پدیدهای غیر متعارف با نام دروازهٔ جهنم در توکیو ظاهر شد. ستارههای واقعی ناپدید شدند و ستارههای ساختگی جایگزین آنها گشتند. همزمان با این اتفاق، دو نوع انسان با دارا شدن قدرتهای مختلف فراطبیعی در ازای از دست دادن وجدان خود ظاهر شدند. هر فرد دارای یک ستاره مربوط ساختگی بود که به فعالیتهای آنها واکنش نشان میداد. در این میان مأمور زبردستی با اسم رمز «هی» که دارای قدرت فراطبیعی بود همراه با همکار نابینای خود یین برای یکی از سازمانهایی که سعی در اکتشاف راز پشت پردهٔ دروازه جهنم داشت، مشغول به کار شدند.
دانلود تیره تر از سیاهی با زیرنویس فارسی
لینک کمکی
لینک کمکی دوم
دانلود Darker than Black: Ryuusei no Gemini
تماشای قسمت 1 انیمه برای آشنایی بیشتر:
زمانی که انسانها از زندگی ناامید میشوند، زمانی که عزیزترین شخص خود را از دست میدهند، حاضر هستند هر کاری را انجام داده تا دوباره شخص مورد نظر را در کنار خود داشته باشند یا اشتباهات گذشته خود را جبران کرده و به آرزوهایشان برسند. حال فرض کنیم اگر قادر به انجام این کار بودیم، قطعا بهایی برای پرداخت وجود داشت. همیشه در زندگی نیز که میخواهید به خواستهای برسید، باید یک سری موارد را کنار بگذارید و موارد کنار گذاشته شده، همان بهایی هستند که شما برای خواستهاتان میپردازید. به عبارتی هیچ کاری بی نتیجه نیست و قطعا پیامدهایی به دنبال دارد و زندگی آدمی از همین اتفاقات متفاوت پر شده است. انیمه «تیرهتر از سیاهی» (Darker than Black) روایتی شبیه به همین گفته دارد و تمامی اشخاصی که در دل داستان قرار دارند، هرکدام به نحوی افسوس گذشته خود را میخورند.
انیمیشن ژاپنی «تیرهتر از سیاهی»، توسط تنسای اوکامورا کارگردانی و ساخته شده است و خود این شخص نیز، نویسندگی مانگای «تیرهتر از سیاهی» را بر عهده داشته است. با اینکه هفت سال از عرضه این انیمه میگذرد ولی همچنان میتوان «تیرهتر از سیاهی» را یکی از آثار برجسته در ژانر اکشن مخفیکاری دانست. انیمهای که از همان دقایق ابتدایی خود، سوالهای زیادی را به وجود میآورد و شخصیتی را به ما معرفی میکند که زندگیاش حال و هوای ابرقهرمانها را دارد. منظور از این گفته این است که انیمه «تیرهتر از سیاهی» دارای شخصیتی است که در طول روز به عنوان یک شهروند عادی توکیو به زندگی خود ادامه میدهد و در شب، شخصیت اصلی خود را به تصویر میکشد. ۱۰ سال پیش در آمریکای جنوبی، دروازهای پدیدار شد به نام دروازه بهشت و به دنبال آن، یک دروازهی ماوراء الطبیعه نیز در توکیو به وجود آمد به نام دروازه جهنم. پس از این اتفاق آسمان و تمامی ستارههای آن جای خود را به آسمان و ستارههایی تقلبی دادند. در واقع ستارههایی که در آسمان تقلبی ظاهر شدند، مربوط به اشخاصی به نام کنتراکتورها هستند که به واکنشهای آنها، واکنش نشان میدهند. به عبارتی اگر کنتراکتوری شروع به فعالیت کند، ستاره آن درخشان میشود و اگر بمیرد، ستاره آن سقوط میکند.
این افراد پس از اتفاق نامشخصی در توکیو مشاهده شدند و در واقع انسانهای عادی هستند که به دلالیلی خاص به یک کنتراکتور تبدیل شدهاند. یکی از ویژگیهای مهم کنتراکتورها بیروح بودن و قلبی تاریک است که تنها به یک چیز فکر میکنند و آن هم کشتن آدمها و به پایان رساندن ماموریتشان است. در کنار کنتراکتورها، اشخاص دیگری به نام ناظر نیز به وجود آمدند که حکم ردیاب را داشته و میتوانند هدف را ردیابی کنند. با شروع اولین قسمت از انیمیشن ژاپنی «تیرهتر از سیاهی»، کنتراکتوری را میبینیم که در حال فرار از دست نیروی پلیس است و در ادامه شروع به شکاندن انگشتهای خود میکند. در واقع، این کار بهایی است که برای کنتراکتور شدن خود میپردازند و در طول داستان، از شخصیت اصلی گرفته تا سایر کنتراکتورها، برای این قدرت خود کار خاصی را انجام میدهند تا انرژیاشان دوباره برگردد. در ادامه هِی، شخصیت اصلی داستان را میبینیم که با ماسک معروف و بسیار رمزآلود خود وارد صحنه میشود؛ کنتراکتوری که قدرتش الکتریسیته است و دارای ماسکی است که یک لبخند روی آن کشیده شده است.
صحنه به صحنه انیمه و روند داستانی را میبینیم که مدام مردم و خود کنتراکتورها بر این عقیده هستند که کنتراکتورها افرادی بیروح و سنگدل بوده که هیچ احساسی ندارند اما، رفته رفته نویسنده به خوبی به ما نشان میدهد که شاید در ظاهر، چیزی که میشنویم درست باشد ولی در پشت شخصیت هر کنتراکتور دلیلی برای این کار نهفته است و هر شخصیت، داستان خاص خود را دارد. با اینکه کنتراکتورها سنگدل هستند ولی در گذشته انسانهای عادیای بودند که زندگی شادی داشتند. برای مثال شخصیت هِی مدام به سنگدل بودن خود مینازد ولی وقتی اسم خواهرش میآید، سریعا احساساتاش برانگیخته شده و مدام به دنبال پیدا کردن او است. از طرفی نوع شخصیت پردازی وی و زندگیاش در روز و کمک به سایرین، تضاد خاصی با شخصیت اصلیاش دارد و کارگردان به خوبی این صحنهها را به تصویر کشیده است. در طول روز هی به عنوان یک شهروند اهل چین که برای دانشگاه به توکیو آمده، به زندگی خود ادامه میدهد و او را در شغلهای مختلفی میبینیم. دلیل این کار هم این است که هر بار از سوی سیندیکا (سازمانی که هی به عنوان مزدور برای آنها کار میکند و هدفش، کشتن سایر کنتراکتورها و پی بردن به راز و رمزهای اتفاقات پشت دروازه است) ماموریتی را دریافت کرده و میبایست به هدف خود نزدیک باشد.