عامل پارانویا (ژاپنی: 妄想代理人 هپبورن: Mōsō Dairinin؟ و انگلیسی Paranoia Agent) یک مجموعه تلویزیونی انیمه ژاپنی به کارگردانی ساتوشی کن است. ساتوشی کن، کارگردان انیمههایی همچون آبی تمامعیار و بازیگر هزاره در سریال ۱۳ قسمتی عامل پارانویا با روایتی بزرگسالانه دربارهٔ فروپاشی درونی یک جامعه و انسانهای آن قصه گفته است. وقتی یک فرد معروف اما به مشکلخورده در کار مشغول راه رفتن داخل خیابانهایی تاریک است، ناگهان صدایی میشنود. او میفهمد که باید از مهلکه بگریزد و میدود. اما زمینمیخورد و بدون اینکه بداند بهزودی همان محل زمینخوردن تبدیل به یکی از ترسناکترین نقاط شهر برای او خواهد شد، سعی میکند طرحهای خود را از روی آسفالت بردارد. ناگهان صدای حرکت سریع یک نفر با کفش اسکی چرخدار به گوش هنرمند میرسد و او تا به خود میآید، مورد اصابت ضربهٔ محکم و دردناک یک چوب بیسبال قرار میگیرد. ساتوشی کن ایدههای استفادهنشده زیادی برای داستانها و چیدمانهایی داشت که فکر میکرد خوب هستند، اما در هیچیک از فیلمهای او قرار نگرفته بودند، او که نمیخواست پروژههایش را هدر دهد، تصمیم گرفت آن را به یک سریال تلویزیونی تبدیل کند که در آن از ایدههای تجربی او استفاده شود. از مضامین اصلی این سریال محتوای اجتماعی، روانشناسی و معمایی آن است.
دانلود انیمه با زیرنویس فارسی
لینک کمکی
لینک کمکی (تماشا)
دانلود زیرنویس فارسی
تماشای قسمت اول با دوبله برای آشنایی با مجموعه:
وقتی یک فرد معروف اما به مشکلخورده در کار مشغول راه رفتن داخل خیابانهایی تاریک است، ناگهان صدایی میشنود. او میفهمد که باید از مهلکه بگریزد و میدود. اما زمین میخورد و بدون اینکه بداند بهزودی همان محل زمین خوردن تبدیل به یکی از ترسناکترین نقاط شهر برای او خواهد شد، سعی میکند طرحهای خود را از روی آسفالت بردارد. ناگهان صدای حرکت سریع یک نفر با کفش اسکی چرخدار به گوش هنرمند میرسد و او تا به خود میآید، مورد اصابت ضربهی محکم و دردناک یک چوب بیسبال قرار میگیرد. اما تنها قربانی نیست و پسربچهی ناشناسی که هر از چند وقت یک بار به مردم حمله میکند و آنها را با چوب بیسبال میزند، آرامآرام قربانیهای بیشتری میگیرد. او چه کسی است و چرا با چوب بیسبال طلاییرنگ خود به مردم حمله میکند؟ چرا هیچکس نمیتواند او را گیر بیاورد یا متوقف سازد؟ اصلا کودک یا نوجوانی که باتوجهبه قد نهچندان بلند او همه حدس میزنند که سن پایینی داشته باشد، چرا باید از این میزان از خشونت کنترلنشده رنج ببرد؟ قصهی اصلی شاید تکاندهندهتر از ظاهر ماجرا باشد. و مدام بهدنبال ضارب میگردند. ولی حتی این کارآگاهها نیز بارها موقع حل این پروندهی عجیب، صرفا به اختلاف نظر با یکدیگر میرسند. مردم که در ابتدا قربانیها را از روی ترس درونی خود دروغگو صدا میزدند، کمکم میبینند که چارهای جز پذیرش حقایق ندارند. پس هرچه کشف هویت ضارب بیشتر زمان میبرد، شایعات هم گستردهتر و ترسناکتر میشوند. پارانویا شهر را فرا میگیرد. وحشت خیلیها را تسخیر میکند. دیگر همه ترسیدهاند؛ از بزرگسالها و کودکان تا پلیس و هر دو کارآگاه.
دیدن انیمهی سریالی و اورجینال Paranoia Agent به نویسندگی سیشی میناکامی و کارگردانی ساتوشی کن نیاز به هیچگونه راهنمایی خاصی ندارد. صرفا هر ۱۳ قسمت آن را که همگی هم در سال ۲۰۰۴ میلادی پخش شدند، به تماشا بنشینید. بعد از آن هم اگر مایل به گشتوگذار بیشتر در فضای قصه و تفکر راجع به مفاهیم آن بودید، رمان Paranoia Agent به قلم ساتوشی کن و یوئیچی یومزو را بخوانید. انیمه Paranoia Agent مسائل و کاراکترهای متفاوتی را با دقت بررسی میکند. به شکلی که وقتی چند قسمت با آن همراه میشوید، میبینید ماجرا بیشتر از آن که یه یک داستان کارآگاهی کامل با محوریت تلاش برای یافتن فرد ضارب باشد، قصهای اجتماعی است که تاثیر چنین اتفاقاتی روی آدمها را نشان میدهد. به بیان بهتر ما بارها در طول سریال شخصیتهایی را میشناسیم که به دلایل متفاوت هر روز بهشدت زجر میکشند، بهنوعی با این رخدادهای تلخ درگیر شدهاند و از لحاظ روحی مشکلات گوناگونی دارند؛ از طراحی که احساس میکند دیگر موفق نخواهد شد و از یک جنون خفیف رنج میبرد تا زنی دوشخصیتی که لحظه به لحظه بیش از قبل باور دارد که آقای هاید، بالاخره دکتر جکیل را نابود خواهد کرد. از یک هنرمند که جامعهی پرانتظار و سختگیر او را تنها مشغول ارتباط برقرار کردن با عروسک صورتیرنگ خود کرده است تا یک آموزگار که حتی وقتی برای رسیدن به خوشبختی عادی میجنگد، مدام توسط گذشتهی خود تهدید میشود.
پارانویا ایجنت با معرفی یک مامور برقراری آشوب در شهر، پستیها و پلیدیهای بسیاری از انسانهایی را عیان میکند که هر روز مشغول انجام کارهایی حتی به مراتب غیرانسانیتر از زدن مردم با چوب بیسبال هستند ساتوشی کان با بزرگوکوچک نشان دادن میزان تاثیرگذاری حملات فرد ناشناس، بارها به یاد مخاطب میآورد که او تنها فرد پست این جامعه نیست. برای نمونه وقتی عدهای به یک دانشآموز در مدرسه تهمت میزنند، مخاطب خواسته یا ناخواسته کمی دل میسوزاند. از طرفی هرچه میگذرد، بیننده با اطمینان بیشتری میگوید که امکان ندارد آن نوجوان فرد ضارب باشد. در همین حین سریال به خوبی غرور، ضعف و بدبختی درونی این انسان را نشان میدهد؛ توهینهای او به دانشآموز خوشقلبی که صرفا بهدنبال موفقیت است و لحظاتی که او وحشیانهترین اتفاقات را تصور میکند و حاضر به پذیرش آنها میشود. چرا؟ چون میخواهد محبوب باشد و مدام ستایش شود. چون بیچاره و بندهی محبوبیت است. سپس سیشی میناکامی در مقام نویسندهی Paranoia Agent از مخاطب میپرسد که آیا او فقط چون مردم را با چوب بیسبال نمیزند، انسان بهتری نسبت به ضارب محسوب میشود؟ پاسخ این سؤال، ترسناک به نظر میرسد.