گـلادیاتورها، بـردههای خـونخوار روم بـاستان بـودند کــه زنــدگیهای عـجیب و مـتفاوتی داشتند.
برای بشر امروزی غیرممکن است که احـساس گـلادیاتورهای مبارز «کلزیوم» بزرگ روم بـاستان را درک کـنند.
تـماشاگران تـشنه خون و خشونت از یک سو تو را وادار میکنند بـرای گـذران اوقـات فـراغتشان آدم بـکشی و بـرده داری بـی رحـم از سـوی دیـگر تهدیدت کـرده اگر نتوانی رضایت امپراتور و همراهانش را جـلب کـنی تـو را زنـده زنـده در آتـش مـی سوزاند!
بــرخلاف تــصویر زیــبا و حـماسی ای کـه از گـــلادیاتورهای عــصر بــاستان نــشان داده مـیشود، این برده های بیچاره زندگی مشقت بـاری داشـتند و هـمیشه بازنده بودند؛ چه درمـیدان جـنگ بـرنده می شدند و با شمشیری خـونین بـه سـلول خـود بـازمی گـشتند و چه شــکست مـی خـوردند و خـونشان بـا خـاک کـلزیوم در هـم مـی آمـیخت!
بـه همین دلیل اسـت کـه بـیشتر گـلادیاتورهای جنگاور پس از مـدتی نـمایش بـا اسـتفاده از کوچک ترین فـرصتی فـرار مـیکردند تـا زندگی را مثل یک انـسان تـجربه کـنند، نه یک حیوان خونخوار!
هــر چــند هـمچنان زنـدگی ایـن بـرده هـای جـنگجو سوژه خوبی است برای پرده سینما یا صـفحه تـلویزیون؛ فیلم سینمایی «گلادیاتور» سـاخته ریـدلی اسـکات بـا بـازی راسل کرو و سریال آمریکایی «اسپارتاکوس» که هم اکنون طـرفداران زیادی در جهان دارد، معروف ترین نــمونه هـای ایـن گـونه مـحصولات هـستند!
در آن روزهـا رومـی ها آمفی تئاترها و مبارزات گـلادیاتورها را نشانه تمدن خود می دانستند. پـرورش گـلادیاتورها هـم سـرمایه گذاری های مــطمئنی بـه شـمار مـی آمـدند کـه داشـتن قــوی تـرین آنـها افـتخار هـر اشـراف زاده ای بـود. جـالب اسـت که در آن دوران هیچ کس در مـورد اخـلاق انـسانی و حـقوق بـشر حرف نـمی زد و مـخالفتی بـا ایـن مبارزات وحشیانه نداشت.
بـرده داران رومـی هـم بـا افتخار از شغل خود سـخن مـی گفتند.
اولین مراسم رسمی مبارزه گـلادیاتورها در مراسم یادبود امپراتوری به نام جـونیوس بـروتوس پـرا در سـال ۲۶۴ قـبل از مـیلاد برگزار شد. البته بعدها کاربرد این گونه مـبارزات عـوض شـد. بـا رونق گرفتن مبارزات گـلادیاتوری و اسـتقبال زیـاد مردم، امپراتوران رومـی از ایـن مـراسم بـرای تـهییج احساسات عـــمومی قــبل از شــروع جــنگ اســتفاده میکردند.
یـعنی بـا بـرگزاری چـند مـبارزه هـیجان انگیز بـین گـلادیاتورهای مـعروف، حس خشونت را بـین سـربازان و مـردم عادی رواج می دادند تا جـامعه بـتواند هـزینه هـای مالی، اجتماعی و سـیاسی یـک جـنگ خـونین جـدید را بپذیرد.
گاهی هم برخی امپراتوران رومی برای سرپوش گـذاشتن بـر مـشکلات سـیاسی یـا اقـتصادی خـود، چـنین مـراسمی را بـرگزار مـیکردند تـا تـوجه عموم از موضوعات مورد بحث روز دور شـود و هـمه بـه تـماشای گلادیاتورهای بخت برگشته ای بروند که برای زنده ماندن مجبورند هـمنوعان خـود را بی رحمانه به قتل برسانند!
گلادیاتورها و وِیژگی های انان.
الــبته مــالکان گـلادیاتورهایی کـه در صـحنه مـبارزه کـشته مـی شـدند مـبلغی بـه عـنوان خـونبها دریـافت مـیکردند! جـالب اسـت که بـدانید حتی در برخی مراسم گلادیاتوری، زنان نـیز در مـیدان مـبارزه حاضر می شدند و برای رسـیدن بـه جـوایز بـزرگ شـمشیر مـی زدند.
الــبته در مـورد گـلادیاتورهای زن اطـلاعات و اسـناد انـدک و پـراکنده ای وجود دارد ولی به هـر حـال بـیشتر مـورخان معتقدند در دوران بـعد از اسـپارتاکوس، گلادیاتورهای زن هم در صـحنه کلزیوم حاضر می شدند.
و اما فهرست معروف ترین گلادیاتورها:
کــومودیوس
خـونخوارترین گـلادیاتور تـاریخ
دومــین گــلادیاتور مــعروف ایــن فـهرست ، یـک بـرده نـبود بـلکه او خودش امپراتور بود، کومودیوس یکی از خونخوارترین گـلادیاتورهایی بـود کـه بر صحنه کلزیوم روم ظـاهر شد؛ کسی که بی رحمانه گلادیاتورهای تیم های رقیب و حتی هم تیمی های خود را از لـب تیغ می گذراند و هرگز از این همه کشتار بی رحمانه احساس پشیمانی نکرد.
او مــعتقد بــود انــسان در جــهانی زنــدگی مـیکند کـه تـنها راه برای رسیدن به موفقیت و خـوشبختی در آن از بـین بـردن تـمام موانع اسـت؛ مهم نیست به چه قیمتی! در واقع می تـوان گـفت کـومودیوس تـجسم واقعی شعار مـعروف گـلادیاتورهاست که «بکش یا بمیر!» او بین سال های ۱۷۷-۱۹۲ بعد از میلاد مسیح زنـدگی کـرد و طبق نوشته های مختلف عصر بـاستان، وی در هزار مبارزه پیروز شده و یکی از رکـوردداران جنگ های گلادیاتوری محسوب میشود.
یـکی دیگر از ویژگی های این امپراتور سنگدل بــیزاری از سـیاست بـازی اسـت؛ چـنان کـه وی در زمـانی کـه بـر مـسند امور قرار داشت، تـمام احـکام خـود را در اعـلامیه های مختلف وقـت منازعات سیاسی کاخ را مخفی نگه نمی داشـت! او مـعتقد بـود سیاسی کاری و پنهان کـاری مـتعلق بـه انسانهای ترسوست و یک شـاه مـقتدر بـاید بـتواند احکام خود را به هر قـیمتی کـه شـده اجـرا کـند و مـخالفان را بی رحمانه سرکوب!
فلاما، گلادیاتور خاموش
فـلاما یـکی از مـرموزترین گلادیاتورهای تاریخ اسـت. فـلاما یـک برنده ذاتی بود که همیشه در مـبارزه تـنها بـه پیروزی فکر میکرد و برای رسـیدن بـه ایـن هـدف از هیچ کاری فروگذار نبود. نکته مرموز زندگی او اینجاست که فلاما چهار بار برنده جایزه رودیس شد!
یــعنی هــمان جــایزه ای کــه او بــا آن مـی توانست آزادی خود را تضمین کند اما همیشه گلادیاتور بودن را انتخاب میکرد و حاضر نبود مـثل یـک انـسان آزاد و مـعمولی زندگی کند.
فـلاما بـا سـایر گـلادیاتورهای جنگاور متفاوت بود:
هرگز قـبل از شـروع جـنگ کـری خـوانی نـمی کرد و با صـدای بـلند تشویق تماشاگران را جـلب نـمیکرد. پـس از پـیروزی در جـنگ هـم به ابراز احساسات مردم پاسخ نمی داد و بـعد از تـعظیم در برابر امپراتور صحنه را ترک میکرد.
هـم تـیمی های فلاما هم همیشه از کم حرفی و گـوشه گیری وی سخن می گفتند؛ چنان که هـرگز پـیروزی هـای بزرگش را جشن نگرفت. گـویی این مرد تنها برای جنگیدن به دنیا آمده بـود و بس! جالب است بدانید جمله معروف «مـن بـرای آدمـکشی به دنیا آمده ام!» به وی نـسبت داده شـده است؛ جمله ای که امروزه بـه زبان عبری بر لباس سربازان اسراییلی نقش بسته است!
آرامــگاه ایــن گــلادیاتور مـرموز در سـیسیل ایــتالیاست کـه روی سـنگ قـبر بـاستانی آن نــوشته شـده:«فلاما-گلادیاتور اهـل سـوریه- ۳۰ ســال زنـدگی کـرد... ۳۴ بـار جـنگید... ۲۱ بـار پـیروز از مـیدان خارج شد و نه مبارزه بی نـتیجه داشـت... چـهار بـار شـکست خورد.» ایــن سـنگ قـبر تـوسط دلـیکاتوس- هـمرزم بـاوفای فـلاما-ساخته شـده و بر مزار وی قرار گـرفته اسـت؛ هرچند در مورد نوشته های آن تردیدهای زیادی وجود دارد!
پریسکوس و وروس
مثل دو برادر گــلادیاتورهای رومــی هـمیشه تـنها بـودند و فـقط در مـبارزات گـروهی از هـم تـیمی هـای قــدرتمند و فــرمانبردار اســتفاده مـیکردند. امــا در ایــن مــیان یـک اسـتثنا وجـود دارد؛ پــریسکوس و وروس مـثل دو بـرادر در تـمام نـبردها دوشـادوش هـم جنگیدند. پریسکوس یک برده به دنیا آمده بود اما وروس آزاد بود تا زمـانی که در یکی از جنگ ها به اسارت ارتش روم درآمـد. ایـن دو جـنگجوی نـامی در ارتش گــلادیاتورهای سـلتیک بـا هـم آشـنا شـدند.
هـرگز در تـاریخ روم بـاستان مـشاهده نشده دو گـلادیاتور تـا ایـن اندازه هماهنگ باشند و تمام پیروزی های جنگی خود را مشترکاً کسب کـرده بـاشند. پـریسکوس مـتخصص تاکتیک هـای نـظامی بـود و هـمیشه بهترین طرح ها بـرای شـکست تـیم رقـیب را او آماده میکرد.
وروس هـم یـک گلادیاتور تنومند بود که هرگز در مـبارزه بـا گـلادیاتورهای قدرتمند شکست نـمی خـورد. ایـن دو پـس از سـال ها مبارزه و کـسب مـوفقیت هـای بی شمار با هم صحنه کلزیوم را ترک کردند.
امپراتور روم به پاس سال ها مبارزه شــجاعانه، آنــها را قــهرمان خــطاب کـرد و شــمشیر چــوبی رودیــس را در اخــتیارشان گذاشت تا بین آزادی و گلادیاتور ماندن یکی را انتخاب کنند. پریسکوس و وروس هم در کنار هـم صـحنه مبارزه را ترک کردند تا وارد میدان زنـدگی واقـعی شـوند؛ ایـن بـار بدون جنگ و خـونریزی! جنگاوری های پریسکوس و وروس جنبه هنری نیز پیدا کرده بود؛ در مبارزات روز اول جشن آمفی تئاتر فلاویان در سال ۸۰ بعد از میلاد، این دو همرزم مجبور بودند در مقابل هم قرار بگیرند.
( حقیقتش عکسی از این دو پیدا نکردم. )
مبارزه نهایی!
ایـن مـبارزه نـفسگیر بـه یـکی از مـبارزات به یـادماندنی تاریخ گلادیاتورها تبدیل شد؛ چنان کـه شـعر حـماسی ویـژه ای در بـخش اشعار حـماسی مـارتیال در وصف این مبارزه سروده شـد و در حال حاضر این شعر تنها بازمانده از ثبت وقایع مبارزات گلادیاتوری به نظم است!
نـتیجه ایـن مـبارزه طولانی هم بسیار عجیب بـود؛ امـپراتور تـیتوس هردوی این گلادیاتورها را بـرنده اعـلام کـرد و جایزه (آزادی) در اختیار هـر دو قـرار گرفت. در حالی که قبل و بعد از تـیتوس هیچ امپراتوری حکم به پیروزی هر دو طرف مبارزه صادر نکرد.
کریکسوس
ایـن گـلادیاتور جنگاور یکی از دوستان باوفای اسـپارتاکوس بـود و در جنگ سوم برده ها، با دولــت روم، فـرماندهی ارتـش گـلادیاتورها را بـرعهده داشـت. نام او در زبان گالی به معنی موفرفری است. ارتش کریکسوس در مبارزات اولـیه تـوانست بـر رومـیان پـیروز شـود اما با حملات گسترده ارتش امپراتور به نقاط ضعف ارتـش بـرده هـا، کریکسوس و افرادش مجبور شـدند عـقب نـشینی کـنند. شرایط خاص آن دوران باعث شد کریکسوس تا مدت ها دور از اسـپارتاکوس باشد و به اجبار در جنوب ایتالیا سنگر بگیرد.
در سـال ۷۲ قـبل از مـیلاد، بـخشی از ارتـش امـپراتور بـه رهـبری لـوشس گلیوس پابلیکولا بـه مـواضع کـریکسوس حـمله کرد و با وجود رشادت های بسیار این فرمانده، ارتش برده ها بـه خـاطر خیانت چند عنصر فاسد، شکست خــورد. پــس از جــنگ و گـریزهای سـریالی بـالاخره کـریکسوس بـه دست رومیان کشته شد و تمام ارتش ۳۰ هزار نفری او که قدرت و شهرت فراوانی داشت از بین رفت.
اســپارتاکوس بـعد از اطـلاع از مـرگ هـمرزم وفـادارش مـسابقات ویـژه ای بـرای یادبود وی بـرپا کـرد کـه در آن ۳۰۰ سـرباز رومـی (اسـیر جــنگی) مـجبور بـودند مـثل گـلادیاتورها بـه جـان هـمدیگر بـیفتند تا زنده بمانند! در واقع اسپارتاکوس می خواست طعم زندگی و جنگ گــلادیاتوری را بــه سـربازان رومـی بـچشاند!
اسپارتاکوس، شماره ۱ گلادیاتورها
شـاید بـتوان گـفت مـعروف تـرین گـلادیاتور جـهان اسـپارتاکوس اسـت کـه شهرت خود را مـدیون کـتاب هـا، انـیمیشن هـا، سریال ها و فـیلم هـای سـینمایی ای اسـت کـه با الهام از زنـدگی پـرماجرایش سـاخته شـدهاند. هرچند خـود اسـپارتاکوس آن قـدر زنده نماند که این شهرت جهانی را به چشم ببیند!
ایـن برده رومی که بین سال های ۷۱-۱۰۹ قبل از میلاد مسیح زندگی میکرد در جنگ روم باتریس( سرزمین کهن در حوزه کشور های یونان - ترکیه و بلغارستان کنونی ) اسیر شد و به صف گلادیاتور های امپراتور روم اضافه شد اما اسـپارتاکوس با تمام برده های دیگر فــرق داشــت:شم ذاتـی رهـبری و مـدیریت اسپارتاکوس به علاوه شهامت مثال زدنی اش بـاعث شد این گلادیاتورها جنگجو به سرعت به رهبر شورشیان زندان های روم تبدیل شود و سـلطنت روم را بـا مـشکلات بـزرگی که به وجود آورد به چالش بکشد.
مـــالک اســـپارتاکوس، لـــانیستا لــنتولوس بـاتیاتوس نـام داشـت که صاحب بزرگ ترین ارتــش گــلادیاتورهای آن زمـان بـود:لودوس! اسـپارتاکوس دوستان باوفای خود کریکسوس و اونــومائوس را در ایــن ارتــش پــیدا کــرد.
مــعمولاً جـنبه بـیدادستیزی و شـجاعت ایـن سـردار بـزرگ مـورد تـوجه نویسندگان و حتی سیاستمداران و عوام قرار می گیرد، در صورتی کــه در زمـینه فـنون جـنگی و تـاکتیک هـای نـظامی هـم وی یـکی از بهترین گلادیاتورهای زمان خود بود.
به عنوان مثال بیشتر تاکتیک های نـظامی ای کـه در جـنگ عـلیه رومی ها مورد اسـتفاده ارتـش بـرده هـا قـرار گـرفت توسط خــود اســپارتاکوس طــراحی شـده بـود. بـه عـلاوه امـپراتور روم هـم از طـغیان و شـورش اسـپارتاکوس عـلیه سـلطنتش گیج شده بود؛ چـون اسپارتاکوس قبل از فرار یکی از بهترین گـلادیاتورهای ارتش روم بود که همیشه توجه امـپراتور و همراهانش را به خود جلب میکرد. دلـیل ایـن توجه زیاد هم آشنایی وی به فنون نـظامی و شکست دادن گلادیاتورهای مختلف بود.
اونومائوس
یــک گــلادیاتور جـنگجوی دیـگر از گـال کـه بـــه هــمراه اســپارتاکوس و کــریکسوس از ارتــش بــاتیاتوس فـرار کـرد تـا ارتـشی مـهیا کـند بـرای جـنگ بـا سلطنت روم! او هم یکی از فـرماندهان ارشـد ارتـش بـرده هـا بـود که جـنگاوری هـا و شـجاعت های فراوانی از خود نـشان داد امـا در هـمان جـنگ هـای اولـیه با ارتش روم کشته شد.
نـام اونومائوس به عنوان معمار اولین پیروزی ارتـش بـرده هـا در تاریخ ثبت شده؛ به کمک درایـت و شـجاعت اونـومائوس و همراهانش، ارتش برده ها توانست منطقه حساس جنگی مـانت وسـویوس را بـه تـسخیر خود درآورد و اولین پیروزی بر ارتش روم را رقم بزند!
پایان مطلب امیدوارم از مطلب خوشتون اومده باشه.