به نام خدا
.
قالب:غزل
.
تو ای یارِ نهانِ من به ما هم سر بزن گاهی
به این خانه بیا یک روز و بر این در بزن گاهی
.
ز دوری های تو اینجا پر از فقدان و تاریکیست
سُرورِ قلبِ من بر آشیانه پر بزن گاهی
.
دو چشمِ تو چو کوکب های پر نوری است جانِ من
بیا بر جسم و روحِ آسمان اختر بزن گاهی
.
تمامِ رنگ های این جهان با تو کند معنا
بیا الوانِ رنگین را بر این دفتر بزن گاهی
.
تو بر مردابِ قلبِ من بیا یارا به زیبایی
نگار و طرح و شکل و نقشِ نیلوفر بزن گاهی
.
عذابم میدهی هر دم چرا بندِ گناهی تو ؟
بیا شمشیرِ الفت را بر این منکر بزن گاهی
.
زمانی چند بر این روح و نفس من زدی زخمی
بیا بر زخم های من ز دل مرهم بزن گاهی
.
اگر روزی ز پیری من شدم بر مرگِ خود نزدیک
تو آنگَه باش پیشم ، رو بر این بستر بزن گاهی